حجت الاسلام "حجتی کرمانی" از روحانیون سرشناس زندانی زمان شاه
که چند دوره نماینده مجلس نیز بوده و با علی خامنه ای دوستی
قدیمی دارد، طی مقاله ای در روزنامه اطلاعات نوشت:
اوضاع سیاسی – کشور- را بسیار گُسسته و درهم و برهم میبینم و
هرچه هم زعمای قوم کوشش میفرمایند که چهرهای عادی و حتی «فوق
عالی!» از شرایط کشور ارائه دهند، اما واقعیت آنچنان روشن است
که با این سخنرانیها و گفتگوها و بحث و جدلها نمیشود بر روی
واقعیت دردناک سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و بخصوص اخلاقی جامعه
پرده کشید… ، از هتک حرمتها و تهمتها و دروغها و سلب
حیثیتها و احیاناً تعرض به جان و مال و ناموس و عِرض و آبروی
یکدیگر… ما هر کسی را که جزیی اختلافی با ما داشت، از میدان
بهدر کردیم و از اول انقلاب هر روز و هر ماه و هر سال بر
تعداد مطرودین و محذوفین و پیادهشدگان به زور یا اختیار از
قطار انقلاب افزودیم و حالا که نوبت به خودمان رسیده و در متنِ
دستاندرکاران امور، خدشه و رخنه افتاده، آه و ناله میکنیم که
چرا حرمت یکدیگر را نگه نمیداریم و قدر یکدیگر را نمیدانیم!…
درحالیکه پشت سرِ همین ماها که اکنون باهم دعوا داریم،
خَیِلی عظیم از محذوفین و مطرودین و متهمین و آبروریختگان و از
صحنه بهدرشدگان یا بهدر رفتگان وجود دارند که نام بردن از
اشخاص و جریانها و گروههای مزبور مستلزم نگارش یک کتاب است!
و کافی است که برادران و خواهران ارجمندی که در این سالها در
جریان امور بودهاند، نگاهی به گذشته از آغاز انقلاب تاکنون
بیندازند تا به لیستی طولانی از محذوفین و مطرودین که توسط
ارباب دعوای امروز، از میدان بهدر رفتهاند دست یابند، و من
خودم یکی از آنهایم که البته به دلایلی که یکی از آنها لطف خاص
رهبر انقلاب و نیز لطف همین آقای دعائی و اصحاب مطبوعات است،
هنوز دست و پایی میزنم وگرنه اگر اینها نبود من از همان دعوای
شدید مجلس اول بر سر عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور وقت، به کلی
حذف شده بودم… و الان هم عملاً حذف شدهام.
***
آشتیِ ملیِ پیشنهادیِ
این پیشنهاد، نخست خدمت رهبر انقلاب و آنگاه به کل ارباب سیاست
اعم از مسئولان فعلی کشور و کل مسئولان پیشین و نیز شخصیتها و
احزاب و گروههای معترض و مخالف چه آنان که رخت مهاجرت
بربستهاند یا آنان که در کشورند ولی به دلایلی لب بربستهاند
و یا آنان که به حبس و حصر دربستهاند و نیز عموم مراجع عظام و
علمای اعلام و خطبای کرام و شخصیتهای فرهنگی و علمی و همهی
کسانی که به نحوی از انحاء میتوانند در سرنوشت کشور مؤثر
باشند و نیز تکتک افراد ملت که مانند منِ یک لا قبا
هیچکارهاند و فریادشان به جایی نمیرسد.
* * *
علامات سقوط اخلاقی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و بروز انواع
مفاسد اجتماعی و اختلاسهای کلان و زورگیری لمپنها و سُست شدن
عقاید جوانان و بیاحترامی نسبت به بزرگان و چه بگویم… صف واحد
بهمن
57
را، اینک به صفوفی متخاصم و متنازع و ستیزهگر و فحّاش و
تهمتزن و دروغپرداز و کینهورز و بیگذشت و سختگیر و
بیملاحظه و پر از حقد و حسد و کینه و خصومت تبدیل کرده است…
اینها سیاهنمایی نیست… گزارش از سطح عمومی جامعه است از مسجد
و مدرسه گرفته تا خانه و دانشگاه تا کوچه و خیابان و میدان
ترهبار؟… آنها که منکرند، بیا روبرو کنیم!…
حالا بروم بر سرِ بازگوکردن رؤیای آشتی ملی
اما آنچه قابل ذکر است: دو صحنه از آغاز و پایان فیلم آشتی ملی
است که در سناریوی ذهنی من چنین آمده است:
*
نخست، در یک سخنرانی از سوی عالیترین مقام کشور اعلام میشود
که در نظر است یک تجدیدنظر کلی در سیاستهای کلی داخلی و خارجی
از آغاز تاکنون به عمل آید و از همهی صاحب نظران موافق و
مخالفِ و وفادار به نظام جمهوری اسلامی فراخوان میشود که
نظرات اصلاحی خود را مطرح نمایند. البته با قید آنکه بیان
نظریات، مصلحانه و به دور از شعار و خشونت و تندی و هتک حرمت و
افترا و دروغ… باشد.
*
در ثانی از جمیع مسئولان و دستاندرکاران امور جمهوری اسلامی
از آغاز انقلاب تاکنون و نیز از صحنهگردانان غیرمسئول اعم از
مراجع تقلید و علمای بلاد و خطبا و نویسندگان و ارباب نظر
سیاسی و دینی و جامعهشناسی دعوت میشود که در گردهمآیی
«آشتی
ملی» فراهم آیند و طی یک سخنرانی عفو عمومی همهی محبوسان و
محصوران و مطرودان اعلام میشود و آنان از هر شخصیت و حزب و
گروه و دسته و جمعیّت
(که
قبلاً در طرح مقدماتی با آنان توافق شده است) به جلسهی عمومی
میآیند و مراسم آشتیکنان ملّی در «مرآ» و «منظر» عامهی خلق
جهان اعم از ایرانی و غیر ایرانی به عمل میآید…
من هیچ وجدانی را راضی به وضع موجود نمیدانم که هرکسی تقصیر
را به گردن دیگری میاندازد.
پیک نت
21 بهمن |