ه رغم تمام پیش بینی ها و پیشگیری ها و حتی پیش تصورها،
انتخابات ریاست جمهوری در آغاز سال 1392، می رود تا پرتنش ترین
و در عین حال مهم ترین انتخابات ریاست جمهوری طی 33 سال گذشته
در ایران بشود!
نتیجه مجموعه تقلب ها، انحصارطلبی ها، فریبکاری ها و بازی های
مرحله به مرحله با رای مردم در تمام انتخاباتی که طی 33 سال
گذشته در جمهوری اسلامی برگزار شده و سرانجام، میوه تلخ کودتای
انتخاباتی خرداد 88، در سال 92 به روی صحنه خواهد آمد. بحران
اقتصادی و سیاسی و از هم پاشیدگی شیرازه حکومت نیز خود تشدید
کننده اصلی تمام تضادهائی است که در انتخابات آینده رونمائی
خواهد شد. حتی در طول ماه های آینده، تا رسیدن به زمان برگزاری
انتخابات، می توان منتظر تصفیه حساب های خونین و انفجاری درون
حکومتی نیز بود و این مجموعه، محصول آن سیاست های نابخردانه و
ماجراجویانه ایست که علی خامنه ای بر کشور تحمیل کرد و اکنون
خود به گروگان آن در آمده است. چه در عرصه داخلی و چه در عرصه
خارجی و جهانی.
او ظرفیت، توان و آن پایگاه اجتماعی را ندارد که بتواند با
تکیه بر آنها، بازگشت از مسیری که رفته را سازمان بدهد و از
جمله دلائل پافشاری او بر سیاست هائی که درعمل شکست خورده اند
و او به زور سرکوب سپاه و نهادهای امنیتی و زندان به آنها
چسبیده همین سه ضعف بزرگ شخصیتی اوست.
غروب آن روزی که سعید حجاریان را مقابل شورای شهر تهران ترور
کردند، آیت الله موسوی خوئینی ها به عیادت او رفت و پس از دیدن
حجاریان فلج و در کُنما، مقابل در بیمارستان در یک مصاحبه خبری
بی آن که نام علی خامنه ای را بیآورد گفت: انگشت اتهام یک جهت
را نشان میدهد.
و چند روز بعد از یک مصاحبه مکتوب نیز، بار دیگر بی آن که نام
علی خامنه ای را بیآورد، ماجراجوئی وی را چنین توصیف کرد: هر
روز مملکت را به یک طرف می کشد!
این دو اشاره دقیقی بود. هم در باره ترور که لانه و کانون اصلی
آن بیت رهبری است و در آن زمان "آیت الله خوشوقت" در آنجا سنگر
گرفته و فتوای ترور و قتل می داد و هم درباره خوی و خصلت غیر
منطقی و ماجراجوی خامنه ای. و امروز این دو خصلت و شیوه حکومتی
می رود تا به واقعه بزرگ دیگری در جمهوری اسلامی ختم شود که
نامش انتخابات ریاست جمهوری 92 است.
احمدی نژاد، برخلاف تمام روسای جمهور دوره های گذشته در جمهوری
اسلامی، متکی به یک سازمان سیاسی سراسری و مخفی است که در تمام
نهادهای انتصابی و انتخابی- اعم از نظامی و غیرنظامی- جمهوری
اسلامی حضور دارد و مواضع گلیدی را نیز در اختیار. این تشکل
چیزی نیست جز حجتیه! این تشکل بازی قدرت را گام به گام طی 33
سال گذشته پیش برده و ساده انگاری است که به این سادگی قوه
مجربه را از کف بدهد. آنها چنان ماهرانه پیش رفته اند که اکنون
جز این امکانات در برابر علی خامنه ای که در ضعیف ترین موقعیت
اجتماعی قرار گرفته نیست:
1- قبول گشایش فضای سیاسی برای شرکت 50 میلیون دارنده حق رای
در انتخابات و به میدان آمدن چهار تا 5 شخصیتی که مردم به آنها
رای می دهند: موسوی، کروبی، هاشمی، حسن خمینی و خاتمی.
دراینصورت مشائی و یا هر شخصیت دیگری که در برابر آنها قرار
بگیرد بازنده انتخابات است.
2- ادامه فضای بسته سیاسی و انتخاباتی مهندسی شده و شرکت
اقلیتی از 50 میلیون دارنده حق رای در انتخابات و بیرون کشیدن
یکی از چهره های مورد نظر خامنه ای از صندوق.
3- قبول حضور رحیم مشائی در انتخابات و قرار گرفتن او در برابر
امثال قالیباف و ولایتی و یا حتی لاریجانی که دراینصورت مشائی
برنده است. یعنی جریانی که متهم است به انحراف سکان قوه مجریه
را حفظ می کند و بسیار کمتر از 4 سال گذشته تابع نظرات خامنه
ای خواهد بود.
در این سه حالت بازنده بزرگ خامنه ایست.
پیک نت
23 بهمن |