دفتر حفظ و نشر
آثار آقای خامنهای در هفتههای اخیر عکسی جعلی و مونتاژ شده
را منتشر کرده که آقای خامنهای را در پشت سر آیت الله خمینی
نشان میدهد! به گفته این دفتر، عکس مربوط به 17 سال پیش از
انقلاب، یعنی حدود سال 1340 است.
کاملا مشخص است که
هم تصویر آیت الله خمینی و هم تصویر خامنهای در این عکس
مونتاژ شده است، زیرا عکسهای آقای خمینی مربوط به سال 1342
در دست است که ریش سیاه و سفید دارد و عکس منتشره دفتر باید
مربوط به تصویر وی در ابتدای انقلاب 57 باشد. تصویر آقای
خامنهای هم جعلی است زیرا وی باید در آن دوران حدود 21 سال سن
میداشته است که آشکارا با سن عکس مغایرت دارد. ضمن اینکه جز
آقای خامنهای هیچیک از دیگر هوادارن و روحانیان طرفدار اقای
خمینی در این عکس وجود ندارند و دیده نمیشوند. امری که ناممکن
است.
ولی مسئله بیش از
آنکه در نفس جعل کردن تصویر آقای خامنهای در پشت آیت الله
خمینی باشد، در چرایی ضرورت و نیاز به چنین جعلی است.
در واقع مدتی است
که در جمهوری اسلامی یک جنگ خاطرات آغاز شده است و حاصل این
جنگ خاطرات که حتی در زندگینامه خود آقای خامنهای تحت عنوان
"شرح اسم" نیز ناگزیر بازتاب یافته، عدم پیوند آقای خامنهای
با رهبر انقلاب 57، یعنی اقای خمینی است.
پیشتر هاشمی
رفسنجانی روزنوشتهای خود را منتشر میکرد که از جمله یکی از
اهداف آن نشان دادن میزان اطلاعات و ناگفتههای خود از حوادث
و ضمنا نقش خود در سه دهه تاریخ جمهوری اسلامی است. ولی جنگ
خاطراتی که اکنون آغاز شده در پیوند با انتخابات 1388 و اشکار
شدن حمایت آیت الله خمینی از میرحسین موسوی در برابر اقای
خامنه ای از یکسو و مخالفت جناح راست حکومتی با آقای خمینی از
سوی دیگر میباشد.
بدینسان خاطره
گوییها درباره دهه اول انقلاب و دوران حیات آیت الله خمینی
به جزیی از نبرد درون جمهوری اسلامی، برای حفظ وضع نکبت بار
موجود یا تن دادن به اصلاحات است. به سخنی دیگر، جدال بر سر
نابودی انقلاب 57 یا نجات آن. این خاطره گوییها در دو سمت
حرکت میکند.
سمتگیری اول را
نیروهای پیرو خط امام سابق و اصلاح طلب کنونی تشکیل میدهند که
احساس میکنند اولا پیوند با آیت الله خمینی نقطه قوت آنها و
نقطه ضعف طرفداران علی خامنهای است بنابراین بر روی این پیوند
تکیه میکنند. و ثانیا معتقدند که مخلوط شدن حساب آنان با جناح
راست موجب شده که بسیاری از نارساییها و فجایع دوران انقلاب
به پای آنان نوشته شود و بنابراین میخواهند حساب خود را از
جناح راست جدا کنند.
سمتگیری جناح راست
که متوجه این جریان شده، برعکس است. آنان میکوشند خود را به
نمایندگان خط امام بچسبانند تا هم در نزدیکی آنها با آیت الله
خمینی شریک شوند و هم فجایع را به حساب گروه اول بگذارند.
نمونه بارز این وضع
در خاطرات مجید انصاری یا موسوی لاری دیده میشود. درست پس از
آنکه مجید انصاری بر نقش منفی اسدالله لاجوردی و برکناری وی
انگشت گذاشت، یا موسوی لاری خواهان پاسخگویی ریشهری و فلاحیان
و پورمحمدی درباره اعدامهای سال 67 شد، پسر لاجوردی در
مصاحبهای مدعی نارضایی امام از برکنار لاجوردی شد و حسین
شریعتمداری ادعا کرد که به دعوت مجید انصاری برای ارشاد احسان
طبری به زندان رفته است.
کاری به درستی و
نادرستی این ادعاها نداریم. مسئله سمتگیری خاطرات است که هدف
آن در یکسو جدا کردن و روشن کردن و در سوی دیگر مخلوط و مغشوش
کردن است. جناح راست حکومتی و علی خامنهای و پیروانش روزبروز
بیشتر متهم شده و میشوند که از همان آغاز مخالف رهبر انقلاب
ایران بوده اند و این انقلاب را گام به گام از مسیر خود منحرف
کرده و به بیراهه و اکنون به پرتگاه کشانده اند. جنگ خاطره
گویی که شروع شده و در آینده نیز گسترش خواهد یافت و حرکاتی
نظیر جعل عکس اقای خامنهای در پشت رهبر انقلاب را باید در
چارچوب گسترش این نبرد و آگاهی حاصل از آن دید.
پیک نت
11 دی |