اعضای
شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان با هاشمی
رفسنجانی دیدار کردند. در این دیدار هاشمی
رفسنجانی سخنان کوتاهی خطاب به ملاقات
کنندگانش گفت که شاید بتوان آن را صریح
ترین و مستقیم ترین سخنانی ارزیابی کرده
که خطاب به علی خامنه ای و اشتباهات او در
طول ماجرای حمایت 8 ساله از احمدی نژاد و
کودتای 22 خرداد 1388 گفته شده است. او از
خامنه ای نام نبرد، اما همانگونه که می
خوانید، خطاب او به خامنه ای بود و این که
مانع برگزاری انتخاباتی نشود که یگانه راه
نجات از وضع کنونی کشور و خلاصی از چنگال
باند احمدی نژاد و مصباح یزدی و طیف حجتیه
است. همزمان با این سخنان، در جبهه مقابل
نیز امثال سردار نقدی که در اولین چرخش
اوضاع و تغییرات اساسی در ترکیب حاکمیت
پرونده اش برای محاکمه طرح خواهد شد از
جمع نظامی ها و امثال "حمید رسائی" از
شاگردان مصباح یزدی که او نیز علیرغم کم
سن و سال بودنش پرونده ای به قطر زمین
خواری در "قم" دارد در مجلس بی پروا تر از
گذشته و با نام بردن از هاشمی علیه او
سخنرانی کردند. باند حکومتی با ترساندن
خامنه ای از برآمد دوباره جنبش سبز و یا
از آن مخوف تر، جنبش گرسنگان به بهانه و
در فرصت انتخابات، او را از تن دادن به یک
انتخابات نسبتا آزاد می ترسانند تا قدرت
را بتوانند در دست خود حفظ کنند. از
اینسو، هاشمی رفسنجانی درعالی ترین سطح
فشار را برای گشایش فضای سیاسی جهت
برگزاری یک انتخاباتی که در آن چهره های
اصلاح طلب و شناخته شده بتوانند حضور
یابند تشدید کرده است. بحران اقتصادی، فقر
رو به گسترش، نابودی اعتبار پول ملی،
گرانی، ادامه تحریم ها و فشارخارجی همگی
دست در دست هم عمل می کنند. دو گروه که
طیف های مختلف در آن حضوردارند به
انتخابات به دو گونه می اندیشند. یک گروه
از این انتخابات یک تحول در ساختار دولتی
و حکومتی را انتظار دارند و به همین دلیل
فشار می آورند که حداقل شرایط برای شرکت
مردم در آن فراهم شود و گروه دیگر درتلاش
است تا یک انتخابات فرمایشی را پشت سر
بگذارد تا بلکه در زدوبندهای بین المللی
بتواند راه حلی برای بحران اقتصادی و
تحریم ها پیدا کند. گروه
اول به شرکت
مردم در انتخابات می اندیشد و تحولی را
پیش از انتخابات طالب است که مردم شوق و
اعتماد به شرکت درانتخابات را پیدا کنند و
گروه دوم روی بسته ماندن فضای سیاسی کشور،
نگهداشتن زندانیان سیاسی در زندان ها و
جلوگیری از هر تحولی که باعث تشویق مردم
به شرکت وسیع در انتخابات شود حساب کرده
است. این آن فضا و شرایطی است که در آخرین
ماه های دولت احمدی نژاد بر کشور حاکم است
و سخنان هاشمی رفسنجانی که در همین شماره
پیک نت خلاصه آن را می خوانید متاثر از
همین فضاست و آن
را
در همین چارچوب می توان تحلیل و ارزیابی
کرد.
کارزار انتخاباتی برای انتقال سکان ریاست
جمهوری از دست احمدی نژاد به دست رحیم
مشائی، با راه اندازی سایت "دعوت از مشائی
برای شرکت درانتخابات" آغاز شد. هنوز
معلوم نیست، این سایت پیش
از دیدار احمدی نژاد با خامنه ای راه
اندازی شده و یا پس از آن. دیداری که در
آن احمدی نژاد با زیرکی کامل به خامنه ای
پیشنهاد می کند، اجازه دهد مشائی و موسوی
با هم در انتخابات شرکت کنند تا هم مردم
در انتخابات شرکت کنند و هم مشائی، موسوی
را شکست بدهد. خبر مربوط به این ملاقات که
به نقل از سایت ملی مذهبی عنوان اول روی
گذشته پیک نت بود، همچنان در صفحه اول
قابل دسترسی و مطالعه است.
فصل انتخابات نزدیک می شود. بهار 92.
از هم اکنون برای آراء شهرنشین ها و بقول
خودشان طبقه متوسط کیسه ها دوخته شده است.
خبرگزاری مهر، بلندگوی شهردار تهران سردار
قالیباف است. او تاکنون هم توانسته چهره
ای معقول تر و کارآمد تر از احمدی نژاد در
طول خدمتش در شهرداری تهران از خود نشان
بدهد. ضمنا در میان مردم شهرتی هم درباره
نظرات ملایم تر نسبت به آزادی های اجتماعی
دارد. از گزینه های قطعی انتخابات آینده
ریاست جمهوری است.
با این مقدمه، اقدام خبرگزاری مهر برای
انتشار این عکس
(البته با کلاه که نوعی پوشش اسلامی هم
هست!)، به بهانه معرفی "پته" یا سوزن دوزی
ایرانی معنا پیدا می کند. خبرگزاری مهر
زیر این عکس نوشته است:
پته نوعی سوزن دوزی ایرانی است که از دوخت
ریس های رنگین پشمی ، روی شال، در طرح های
زیبایی چون: بوته، سرو، ترنج و... پدید
میآید. نمای پته، منظرهای بدیع از گل و
بوتههای رنگین است و از آنجا که
پدیدآورندگان این نما، به طور معمول زنان
و دختران کرمانی بودهاند، آن را نمادی از
هزاران درد و رنج و گاه شادی و شعفی
میدانند که در ذهن زنان و دختران این دیار
است.
پیک
نت سلام، درمورد نامه دوست گرامی از ولنجک
و هشدار ج اسلامی (منع
سفرایرانیان به آمریکا ) بایدگفت که ج
اسلامی چوپان دروغگوئی است
که اگر راست هم بگوید کسی باورنمیکند و
درحقیقت چاه نمائی میکند و نه
راهنمائی! برخورد گروه بزرگی از هموطنان
«آنچه که گفتی نکنم آن کنم
است» بدرفتاری با ایرانیان و خارجی تباران
بویژه در آمریکا و فرودگاهها
بارها شنیده شده، صرفنظراز آندسته معدود
که بدلایل خاص و گوناگون موفق به
مهاجرت میشوند، گروهی دیگرهست و نیست خود
را به باد فنا داده و بعنوان
پناهنده روانه غرب می شوند. بدون آنکه
کمترین آگاهی ازتعریف پناهندگی
(سازمان ملل) داشته باشند. درنتیجه همانی
می شود که در ترکیه و کشورهای
اروپائی می بینیم. شاید بد نباشد که چند
مثال آورد. خودکشی پناهندگان، افسردگی و
تن دادن به زندگی نکبت بار و بلاتکلیفی و
انتظارهای
بسیار طولانی طاقت فرسا که درصورت لزوم
نمونه های بسیاری را می توانم بنویسم
و از تجربیات تلخ خودم که در اداره مهاجرت
چندسالی کارکرده ام. بهمین
دلایل که گفته شد و ضربه های روحی کناره
گرفتم. چندین سال پیش
پسرخواهرم به من زنگ کرد و گفت به همراه
همسرش در راه است. هردو بسیارجوان. گفتم
اینکار را نکن، اما آمد و با مشکل مواجه
شد. پی در پی دو بچه درست
کرد تا که از این ستون به آن ستون فرجی
باشد، اما پشت آن ستون همان بودکه در پشت
این ستون است! نزد روانپزشک رفت تا که نقش
بیمار را بازی
کند، غافل از آنکه رفتنش خود دلیل است!
مدتی را دربیمارستان ماند، اما آب
از آب تکان نخورد و سرانجام
۲۲اکتبر۲۰۱۲
و پس از۱۰سال
انتظار بی حاصل
گفت: خرما از کره گی دم نداشت. همسر و دو
فرزند خردسالش را رها کرد
و....برگشت. اما ماجرا به همین جا ختم
نشد، درپاسخ به پرسش خانواده
که چرا آمدی گفت: تحمل یخ و یخبندان را
ندارم!
ازسوئد
اطلاعات تازه ای
درباره پیمانکاری
که خود را آتش زد
باسلام و خسته نباشید- حقا که تریبون مردم
بی تریبون شده اید. پیمانکاری که جلوی
کارخانهاش (تولید سازه های فلزی
مثل اسکلت ساختمان وسوله)خود را آتش زد
و برایاداره کل
نوسازی مدارس استان تهران نیزکه سالها جزو
صادق ترین و بهترینپیمانکارانش بود پروژه
اجرا می کرد (نسبت فامیلی را بدلائل معلوم
حذف کردیم- پیک نت) اینجانب بود. مطالباتشخیلی کمتراز اینها بود.
اداره درحقش بی مهری زیاد کرد اما خودکشیدلائل دیگری هم داشت.
برخی منجمله همکارانش اداره را
مقصرمیدانند. نامش
سیدعباس اسدزاده بیرجندی بود. سعی می کرد
رابطه اش با کارگرها خوبباشد گرچه بلند پروازی
هایش بدون برنامه صحیح، عدم مدیریت و
ندیدنواقعیت ها
موجب شد تا بدهی زیادی بالا بیآورد.
پیک نت
سلام- اخیرا وزارت خارجه جمهوری اسلامی
اطلاعیه ای صادر کرده است که درآن ضمن
هشدار به دولت امریکا، از ایرانیان خواسته
شده به علت رفتار بد دولت امریکا با
ایرانیان از رفتن به این کشور خوداری
کنند!
در اینجا هیچ قصد دفاع از امریکا نیست،
اما موضوع اساسی این است که اصولا چه
عواملی باعث می شود که هموطنان ترک وطن
کنند و با گذراندن موانع سخت و دشوار و با
فرختن هستی و نیستی شان و با تحمل شبها و
روزهای سخت درکمپ های کشورهای همسایه به
امید کرفتن ویزا از یک کشور خارجی باشند.
برای اطلاع وزرات خارجه جمهوری اسلامی
لازم است بدانند در فواصل سالهای ۲۰۰۵ تا
۲۰۱۰ میلادی ۱۸۰ هزار نخبه در یک دوره۵
ساله ایران را ترک کرده اند و اولین مقصد
آنها به ترتیب امر یکا، دوبی و کانادا
بوده است۰
ولنجک
چه کسی نمی داند
اعتیاد فرزند
کدام بحران است؟
پیک نت سلام- دولت امریکا تصمیم گرفته که
مواد مخدر را دراین کشورازاد کند! دلیل
این کار را هم دردسترس بودن موادمخدردرسطح
کشور وکنترل مواد فروشان اعلا م کرده است!
ولی پرسش این است که در یک جامعه سالم
احتیاجی به مصرف مواد مخدر وجود دارد؟این
کا رتل های مواد مخدر چه کسانی هستندوچرا
دولت قادربه کنترل انها نیست؟ چرا باید در
یک کشوری که ادعای ازادی و دمکراسی دارد
یک پنجم زندانها ی ان مملو از زندانیان
مواد مخد ر باشد؟ در ایران با فله ای
اعدام کردن قاچاقچیان به قول خودشان درصدد
ریشه کردن این مواد مخدرهستند! اما ریشه
در کجاست؟ ایا این را این دولت ها نمی
دانند که تورم، بیکاری می آورد و بیکاری
فقر و فقر فساد فرهنگی و اخلاقی ومثلاشی
شدن جامعه را؟
با سلام- دست مریزاد که مشکلات و دردهای
مردم را منعکس می کنید.
کارمندان حق التدریس دانشگاه های آزاد
گیلان از تدریس در دانشگاه محل کار خود
منع
شدند، این یعنی نقض شعار "خودکفایی". اکثر
این افراد مدرک خود را در
مقطع ارشد یا دکترا از واحدهای دانشگاه
آزاد
اخذ نموده اند و این یعنی بی اعتنائی به
زحمات
کارمندانی که ادامه تحصیل داده و ارتقا
علمی
داشته اند.
با احترام.
رادمنش
نامه ها
دلبخواهی
بدست مردم می رسد
سلام
پیک نت:گاهی احساس میشود که میبایست
دررابطه بامسائلی که
امروز مطرح میشود بیشتر گفت چرا که
بیشترآنها پدیده های دیروزیست که
امروزهم رواج دارد. اشاره من به آن مطلب
دیرآمدن نامه ها و پست است
و گفتن یک نمونه.
سال
۱۳۵۵نامه
رسانی گاهگاهی پیش دائی من درتهران
کارمی کرد (شغل دوم) در پاسخ به پرسش من
که پس کی فرصت توزیع نامه ها
را داری ؟ گفت:
نامه ها را ازصندوق ها درآورده تعداد
محدودی که
درخورجین موتورسیکلیت جای میگیرد را باخود
به اینجا می آورم و بعد
از انجام کار شما به مرکز پست تحویل میدهم
و بقیه را به صندوق هائ مربوط
به مراکز پستی دیگر میاندازم تا از حوزه
ما خارج و کارمان
سبک ترشود! درغیرت اینصورت و با این حجم
سنگین نامه ها می بایست دهها
بار در روز از خیابان به اداره پست رفت و
آمد. با این پول که اسمش به غلط
بخور و نمیراست که نمیتوان زندگی کرد.
نامه هائی را هم که میبایست به
درخانه ها ببرم چشم،هروقت که وقت کنم!