ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

6 آذر  1391

infos@pyknet.net

 
 
 

واقعیاتی که با قتل ستار بهشتی
بر مردم ایران آشکار شد

 
 
 
 

قتل دردناک و جنایتکارانه ستار بهشتی کارگر وبلاگ نویس در زندان اوین به حادثه مهمی در داخل کشور و حتی مناسبات بین المللی آن تبدیل شد. این قتل و پیامدهای آن آینه تمام نمایی از واقعیت های موجود و مهم جامعه ما بود.

نخستین واقعیتی که این حادثه جنایتکارانه نشان داد آن بود که شرایط ایران امروز با شرایط ایران دوران شاه و پیش از انقلاب از زمین تا آسمان تفاوت کرده و حکومت هر کار کند و حتی به کودتایی بزرگتر از کودتای 22 خرداد هم دست بزند قادر به باز گرداندن ایران به گذشته نیست. بخاطر داریم که در سال 1354 حکومت وقت 9 تن از برجسته ترین زندانیان سیاسی را تحت عنوان جلوگیری از فرار، از زندان اوین بیرون آورد و در تیپه های اوین به رگبار بست و کشت. اکثریت مردم ایران در آن زمان یا از این حادثه آگاه نشدند یا اهمیت آن را درک نکردند، یا توانی برای نشان دادن خشم و رنج و احساس خود نداشتند. جز یکی دو روز و چند خط در روزنامه ها، آن هم چند خطی که ساواک دیکته کرده بود چیزی نوشته نشد و گفته نشد. این را مقایسه کنید با وسعت آگاهی و فشار مردمی تا حد مداخله دستگاه حکومتی از رئیس قوه قضاییه گرفته تا دادستان و کمیته مجلس برای جمع و جور کردن این پرونده و نجات مسببان آن. حتی کافیست واکنش مادر و خواهر و خانواده این جوان کارگر را با واکنش خانواده های آن زندانیان سیاسی که اکثرا از نظر موقعیت اجتماعی و طبقاتی بالاتر بودند مقایسه کرد تا تفاوت عظیم شرایط را دریافت. این تفاوت اساسی که حتی با موقعیت دهه 60 و جنایاتی که شد قابل مقایسه نیست نشان میدهد که حکومت هنوز متوجه نشده و یا نمی خواهد متوجه شود. قتل ستار بهشتی باید به حکومت فهمانده باشد که ایران را با این روشها به دیکتاتوری سیاه گذشته نمی توان بازگرداند و از هر زندانی و هر شهید امروز نه دهها و صدها ترس زده و وامنده - آنگونه که حکومت امیدوار است- بلکه صدها و هزاران مبارز بیرون خواهد آمد.        

نکته بعدی در جایگاه اجتماعی زنده یاد ستار بهشتی همچون یک کارگر است. تبلیغات حکومتی همیشه آن بود که طرفداران اصلاحات و جنبش سبز از اقشار متوسط و مرفه جامعه هستند در هر حالی که گویا طبقات پایین جامعه حتما بدلیل آنکه بیشتر بار فشار گرانی و تورم و بی خانمانی و فقر و فساد را بر دوش خود احساس می کنند بیشتر طرفدار حکومت هستند! قتل ستار بهشتی به این افسانه هم خاتمه داد. رفتاری که حکومت با ستار بهشتی کرد ناشی از همان تصوری بود که خود او از طبقه کارگر ساخته بود. حکومت تصور می کرد چون او یک کارگر است بنابراین زدن و حتی کشتن او مسئله ای ایجاد نمی کند. در حالیکه واقعیت جز این بود. خانواده یک کارگر امروز با همان شهامت و همان اگاهی و حتی بیشتر برای احقاق حقوق خود مبارزه می کند که دیگر قشرهای اجتماعی ما برای آن می کوشند.     

نکته سوم تصویری است که حکومت می کوشید و می کوشد از طبقه کارگر بدست دهد که گویا عده‌ای بیسواد و عامی و بدبخت و توسری خور هستند که نیازی به در نظر گرفتن آنان یا اتحاد دیگر طبقات و قشرهای اجتماعی با آنان اصلا وجود ندارد. تصویر حکومت از کارگر همان روستایی خانه خراب شده ای است که در کنار خیابان ها بدنبال مشتری کار نشسته است و بدنبال ماشین می دود. در حالیکه امروز بخش مهمی از کارگران ایران در کارخانه ها متمرکز هستند و اکثریت بزرگ آنان نه تنها دارای سواد هستند بلکه سطح سواد آنان در حدود پایان تحصیلات متوسطه و حتی دوره دانشگاهی است. ستار بهشتی تنها کارگر وبلاگ نویس نویس نیست. از آنان صدها و هزاران تن وجود دارند در حالیکه کسی از شغل و حرفه اشان اطلاعی ندارد. طبقه کارگر ایران با آن تصویری که حکومت می کوشد از آن بسازد زمین تا آسمان تفاوت دارد.

این تصویر حکومتی از طبقه کارگر البته با منافع و توهمات بخشی از نمایندگان قشرهای مرفه اجتماعی سازگار است، قشرهایی که با گنده گویی و کوربینی خود یا باصطلاح "طبقه متوسط مدرن" را حامل دموکراسی معرفی می کنند. در حالیکه همه می دانند نبض اقتصاد و انجایی که تولید انجام می شود و زندگی و حیات روزمره جامعه بدان بستگی دارد نزد طبقه کارگر و مجموعه زحمتکشان است.

اینها بخشی از واقعیت هایی بود که با قتل دردناک ستار بهشتی در زندان و در زیر شکنجه ها اشکار شد. دهها و صدها کارگر دیگر نیز اکنون در زندان ها هستند یا در شرایطی سخت برای احقاق حقوق صنفی و سیاسی خود مبارزه می کنند. خاطره ستار بهشتی از ما می طلبد که این زندانیان را نیز مانند همه دیگر زندانیان و مبارزان زن و مرد کشورمان از هر گروه و قشری که باشند فراموش نکنیم.

پیک نت   6  آذر

 
 

اشتراک گذاری: