بمباران غزه توسط اسرائیل و موشک پرانی از غزه به اسرائیل
پایان یافت، اما ضرورت تفسیر آنچه طی 8 روز در غزه روی داد
نباید از خاطر برود. همچنان که نباید از خاطر
برود
نخستین ارزیابی ها از حادثه را، در همان روزهای اول توسط
حاکمیت جمهوری اسلامی، روزنامه های داخل کشور، سایت های خبری
داخل و خارج از ایران و همچنین تلویزیون ها و رادیوهای فارسی .
این که دیگران چه گفتند و نوشتند به خودشان مربوط است، اما پیک
نت
ابتدا
در شماره 28 آبان خود نوشت:
در روزهای اخیر ما درباره حوادث غزه تفسیری منتشر نکرده ایم و
نیازی به تکرار خبرهائی که در همه جا هست و قابل دریافت نیز،
ندیدیم. منتظر جمع شدن نشانه های دیگری برای ارائه یک تفسیر
هستیم. تا این لحظه، بر این تفسیریم که اسرائیل با تحریک حماس
برای شلیک موشک هایش، خواسته هم بداند چه نوع موشکی از ایران
در اختیار آنها قرار گرفته و هم سیستم ضد موشکی این کشور تا چه
میزان قادر به انفجار آنها در هواست. تفسیر دیگر نیز این است
که اسرائیل با تحریک حماس و پرتاب موشک ها از غزه میخواهد
جهان را از این بترساند که فردای فرضی، ممکن است موشک های
دارای کلاهک هستهای از جانب ایران به کشورهای منطقه صادر شود!
و نظر آنها را برای اقدام نظامی علیه ایران جلب کند. تفسیر
دیگر
این
است که حوادث روزهای اخیر غزه نشان میدهد که مسئله حمله نظامی
به ایران جدی است و درتدارک آن هستند. بمباران پایگاه های
موشکی حماس شاید مقدمه این حمله باشد.
می بینید که مسئله پیچیده است و باید همه سویه به ماجرا نگاه
کرد و این زمان می برد. (اینجا)
پس از آتش بس
پس از متوقف شدن
حملات هوائی اسرائیل و موشک پرانی حماس، در شماره 6 آذر پیک نت
نوشت:
«حاصل و نتیجه
آنچه که هفته گذشته در غزه آغاز شد و پایان یافت چه بود؟ این
رویاروئی پیروزی هم داشت؟
شادی فلسطینی ها را برای آتش بسی که پس از 160 کشته ناشی از
بمباران های اسرائیل بر جای ماند، واقعا
می توان شادی پیروزی قلمداد
کرد؟ اسرائیل از موضع ضعف آتش بس را قبول کرد؟ اساسا این
رویاروئی نظامی با چه هدفی شروع شد؟
سوالات
متعددی درباره جنگ هفته گذشته در غزه مطرح است که پرسش های
بالا تنها بخشی از آنهاست. شلیک موشک از غزه به طرف اسرائیل
زمانی آغاز شد که فرمانده نظامی حماس آشکارا توسط اسرائیل و از
راه دور ترور شد. احمد الجعبری فرمانده گردان های نظامی حماس
بود. این که سالها در سپاه پاسداران دوره نظامی و موشکی دیده
بود و این که او را پدر موشکی غزه لقب داده بودند و یا هر حرف
دقیق و یا نادقیقی که درباره او گفته باشند و یا بگویند،
هیچکدام نمی تواند در تائید عملیات تروریست دولتی اسرائیل باشد.
منابع مترقی
منطقه گفته اند که جنگ برای تصرف بخشی از غزه توسط اسرائیل
برای انتقال نفتی است که اخیرا در مدیترانه کشف شده و اسرائیل
دست گذاشته است روی آن. این خبر که در مطبوعات آلمان منتشر شد
می تواند انگیزه مهمی برای یک هفته بمباران غزه توسط اسرائیل و
شلیک موشک از غزه به طرف اسرائیل باشد، اما
به موجب شواهدی که آشکاراست،
همه مسئله نمی تواند این باشد.
به
نظر می رسد که اسرائیل و امریکا و اروپا کار بشار اسد را تمام
شده می پندارند. نه شبیه آن نتیجه که در لیبی شاهد بودیم، اما
بشار اسد را رفتنی می دانند و هر دولت دیگری که جانشین او شود،
دیگر مناسباتی را با جمهوری اسلامی دنبال نخواهد کرد که بشار
اسد دنبال می کرد. رفتن اسد، حتی از زبان فرماندهان سپاه نیز
به تدریج بیرون می آید. از
جمله این گفته "ما در سوریه از دمکراسی و آزادی دفاع می کنیم"!
در توجیه دخالت های سپاه در حمایت از بشار اسد در سوریه و
رهنمودهائی که برای مقابله با اولین جرقه های جنبش به اسد داده
شد و در واقع به این ترتیب آجر از زیر پای اسد کشیده شد نه آن
که آجری مستحکم بشود.
بدین ترتیب،
اسرائیل در پی خنثی سازی دومین خط مقدم برای حمله نظامی به
ایران بود و هست. یعنی لبنان و غزه که
بیشترین مناسبات نظامی را با
سپاه پاسداران دارند و محموله های موشکی و نظامی در سالهای
گذشته در اختیار آنها قرار گرفته است.
اسرائیل 3 هدف
را، پس از ترور فرمانده نظامی حماس دنبال کرد.
1-
آزمایش سیستم
دفاع ضد موشکی خود
2-
آگاهی از حجم و
نوع موشکی که از ایران به غزه رسیده
3-
نابودی پایگاه
های پرتاب موشکی و کم شدن از شمار آنها
با تغییر رژیم
در سوریه، امکان رساندن موشک به غزه و حماس بسیار محدود خواهد
شد و اسرائیل و امریکا از هر راه ممکن تلاش خواهند کرد که دیگر
محموله موشکی از ایران به غزه نرسد. بدین ترتیب، اسرائیل به سه
هدفی که دربالا به آن اشاره شد تقریبا رسیده است و ادامه
بمباران غزه دیگر به سودش نبود. به سودش نبود زیرا:
1-
حمایت
کشورهای عربی از اسرائیل در برابر جمهوری اسلامی زیر علامت
سئوال می رفت.
2- تمرکز خبری
روی سوریه کاهش می یافت و افکار عمومی متوجه غزه و تجاوز
اسرائیل می شد.
با این محاسبه،
می توان به این نتیجه رسید که اسرائیل برای ضربه نظامی به
تاسیسات اتمی ایران فعلا دو مانع را اگر هم از سر راه برنداشته
باشد، این دو مانع را بسیار ضعیف کرده است. سوریه و غزه. یعنی
نزدیک ترین نقاط به اسرائیل برای تلافی در صورت حمله به ایران.
آنچه که ما از
یک هفته بمباران و موشک پرانی در غزه درک می کنیم، در همین چند
خط فشرده و خلاصه شده است و نتیجه
ای که می گیریم
آن است که خطر حمله نظامی به
ایران همچنان به قوت خود باقی است و ماجرای غزه خود نشانه و
تدارک آن می تواند باشد.(اینجا)
فرزانه روستائی
شاید
یگانه تفسیر نزدیک به آنچه که پیک نت درباره حوادث اخیر غزه
نوشت، تفسیری باشد که در شماره 6 آذر وبسایت "روزآنلاین" به
قلم خانم فرزانه روستائی منتشر شد. وی در تفسیر خود، از جمله
نوشت:
« اسرائیلیها
۳
هدف داشتند. سپر دفاعی گنبد آهنین در یک جنگ واقعی مورد آزمایش
قرار گیرد، ضربهای کاری به حماس وارد شود و در نهایت
بازدارندگی دفاع هوایی اسرائیل علیه حمله ایرانیها عملا تست
شود.
مانور دفاع ضد هوایی اسرائیل از اواخرماه اکتبر در
۲۴- ۲۵
این ماه آغاز شد و قرار بود حدود
۳
هفته، یعنی تا اواسط ماه، یعنی تا
۱۵
نوامبر ادامه پیدا کند. اسرائیلیها برای رسیدن به این هدف
طوری سازماندهی کرده بودند که دو هفته اول مانور فقط به انجام
آزمایش های اولیه مانور گذشت. اما در هفته سوم چالش سخت با هدف
قرار دادن محمود الجعبری، مانور را بر اساس یک برنامه ریزی
دقیق وارد مرحله عملی و جنگ واقعی کرد. در واقع اگر حداقل هزار
موشک از سوی حماس به سوی اسرائیل شلیک نمیشد اسرائیلیها
نمیتوانستند سیستم گنبد آهنین را با ضریب اطمینان قابل توجه،
امتحان یا نقاط ضعف آن را بر طرف کنند.
با ترور محمود الجعبری باران موشکهای حماس به سوی اسرائیل
سرازیر و قسمت اصلی مانور واقعی عملا آغاز شد.
جالبتر
اینکه حماس برای ضربه زدن به اسرائیل دو سه موشک والفجر ایرانی
را نیز که نسل جدیدی از موشکهای حماس است به سوی اسرائیل شلیک
کرد و با این اقدام هم یکی از
بزرگترین
نقاط ضعف مانور را برای اسرائیلیها
برطرف
و هم عملا ثابت کرد که ایران صحنه گردان نبرد موشکی با اسرائیل
است.
ظاهرا این برای اولین بار است که اسرائیلیها یک مانور نظامی
را به یک جنگ واقعی با همه مختصات یک جنگ واقعی تبدیل
کردند
تا همه نقاط ضعف دفاعی آنها آشکار شود. اندکی بعد از پایان
مانور امریکا و اسرائیل، قرارداد آتش بس با حماس تمدید شد چون
اسرائیل اصلا قصد جنگیدن نداشت. حماس در جریان این آتش بس رهبر
شاخه نظامی خود محمودالجعبری و نیز بخشهای مهمی از
ذخائر
موشکیاش را از دست داد و در نهایت به متارکه درگیری با
اسرائیل رضایت داد. اما اسرائیل تقریبا به همه اهداف سیاسی
نظامی که از ابتدا تحت عنوان مانور دفاع موشکی برای آن برنامه
ریزی کرده بود رسید که یک شاهکار نظامی است.
در حال حاضر میتوان نتیجه گرفت که اسرائیلیها در یک منطق
نظامی، اندکی پس از آنکه نقاط ضعف خود را با انجام این مانور
برطرف کرده عملا آماده درگیری احتمالی با ایران است. (اینجا)
پیک نت
9 آذر |