در تهران همایشی بنام "قوه مجریه..." برپا شد که احمدی نژاد
سخنران آن بود. او در این سخنرانی، چهره ای بکلی متفاوت از خود
نشان داد. از ادبیاتی استفاده کرد که با ادبیات 7 سال و نیم
ریاست جمهوری و یکسالی که شهردار تهران بود زمین تا آسمان
تفاوت داشت. این ادبیات، ادبیات مشتی لات و اوباش که مداح شده
اند نبود. او حتی در مجامع بین المللی از ادبیات همین مداحان
بهره گرفته بود، در سخنرانی همایش قوه مجریه از این ادبیات
فاصله نجومی گرفت.
مطالبی که طرح کرد نیز تقریبا همان مطالبی بود که محمد خاتمی
در یکسال پایانی ریاست جمهوری خویش بعنوان رئیس جمهور منتخب
اما در اسارت بیت رهبری و قدرت های سایه مطرح کرد. او حتی از
جملاتی دراین مورد استفاده کرد که جملات محمد خاتمی بود.
احمدی نژاد از آزادی ها و حقوق مردم در قانون اساسی گفت،
درحالیکه سرکوب آزادی ها بیش هر زمانی طی 33 سال گذشته در دولت
او صورت گرفت و حتی لیست دستگیری فعالان سیاسی با نظارت و
توصیه او تهیه شد. کسی از آزادی ها دفاع کرد که بلافاصله پس از
انتخابات ریاست جمهوری سال 88 اعلام کرد به جبهه مشارکت و
مجاهدین انقلاب اسلامی نیاز نیست و اساسا حزب لازم نداریم.
مساجد خودشان حزب اند!
احمدی نژاد در این سخنرانی، با آگاهی کامل از اسارت خامنه ای
در عواقب و عوارض کودتای 22 خرداد 88 و این که وی از ترس
میرحسین موسوی نمی تواند علیه رئیس جمهوری کودتائی سخن بگوید،
پاشنه دهان خود را کشید و به نکاتی اشاره کرد که تاکنون هیچ
کجا فاش نشده بود. او گفت که بسیاری از نمایندگان کنونی مجلس
با 25 در صد رای مردم در مجلس نشسته اند. او گفت که نمایندگان
با حد نصاب 25 باضافه 1 شرکت کنندگان انتخابات در شهرها و
شهرستان ها به مجلس برده شده اند. او گفت که رئیس جمهور با
رای مستقیم مردم انتخاب می شود و نماینده مجلس با رای 25 در صد
شرکت کنندگان در انتخابات! او با خطاب غیر مستقیم به علی
لاریجانی گفت که دوران سلطنت قاجاریه گذشته که مجلس دولت عوض
کند. او پا را فراتر از این گذاشت و گفت که اگر پا را از روی
پایش برندارند اعلام خواهد کرد که چه کسی را میخواهند رئیس
جمهوری کنند! آن کسی که احمدی نژاد اسمش را نیآورد، دو هفته
پیش رحیم مشائی نامش را اعلام کرده بود: سردار قالیباف!
سخنرانی احمدی نژاد در همایش قوه مجریه آشکارا نشان داد که او
میداند خامنه ای و برگزیدگانش در نهادهای انتصابی نمی توانند
در مقابل او بایستند و همین اشاراتی که کرده کافی تا بدانند که
او می تواند دهان را بیشتر باز کند. بنابراین، باید با او برای
یافتن یک جانشین همآهنگی کنند و در واقع رحیم مشائی را بعنوان
یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری بپذیرند! او با اطمینان
از این پذیرش و این مصالحه، روی حقوق مردم، آزادی ها و ....
مانور کرد و عملا خود را قربانی رهبر معرفی کرد. حربه تبلیغاتی
کاربری که در ماه های اخیر بسیار خوب به سود احمدی نژاد در
جامعه عمل کرده است. او روی رای شهرنشینان و جلب آرای آنها
برای جانشینی که معرفی می کند حساب کرده است و میداند که حرف
روحانیون دیگر در میان مردم خریداری ندارد و رهبر و انصارش نیز
تمام پل های پشت سرشان را خراب کرده اند و چاره ای جز تسلیم
شدن به وی را ندارند!
پیک نت 14 آذر |