اخیرا کتابی منتشر شده با نام "یک قرن جنگ" که در بر گیرنده
سلطه سیاسی – اقتصادی 7 کمپانی بزرگ نفتی بر جهان است. 5
کمپانی امریکائی و دو کمپانی انگلیسی. آنها چنان در سایه حرکت
می کنند، که میلیون ها مردم جهان و از جمله مردم ایران نمی
دانند سلطان واقعی جهان آنها هستند و دولت های غربی سخنگو
ومجری سیاست های آنها و دولت های بسیاری در سراسر جهان زیر
سلطه نفوذ عمیق و همه جانبه آنها. زیرکانه ترین بازی های سیاسی
و اقتصادی با هدایت آنها جریان دارد. از جمله در ایران از
ابتدای کشف نفت تا دولت احمدی نژاد. توده مردم شاید سخت باور
کنند و یا اگر هم باور دارند، یک استنباط کلی و تاریخی باشد،
اما چرا فعالان سیاسی سخن نمی گویند. در تاریخ معاصر ایران،
هیچ رئیس دولتی را سراغ نداریم که مانند مصدق با صراحت از این
سلطه شیطانی سخن گفته باشد و سرانجام نیز دیدیم که همان شرکت
ها کودتای 28 مرداد را سازمان دادند و مصدق را به زیر کشیدند.
چرا نباید به نتیجه سیاست های دولت احمدی نژاد که تحریم نفتی
را روی دست مردم ایران گذاشت اندیشید؟ آیا این تحریم ها به سود
قیمت گذاری در بازار نفتی، در جهت سلطه مستقیم بر نفت ایران و
یا تنظیم میزان استخراج نفت در منطقه و ... تمام نشده است؟ اگر
یقین حاصل نیست، حداقل می توان دراین باره تحقیق کرد و رابطه
نتیجه تحریم ها – از جمله تحریم نفتی- ایران را با بازار بورس
جهانی که زیر نفوذ همین شرکت هاست و یا وابستگی ایران به
وارداتی که باز هم زیر سلطه همین شرکت هاست و... پیدا کرد. از
ابتدای انقلاب 57 تا لحظه ای که در آن هستیم، این شرکت ها
بازیگران مهم صحنه اصلی در ایران بوده اند و کارگزاران کرواتی
شان، شدند کارگزارانی با پیراهن گریبان گرد آخوندی و ته ریشی
که حالا اصلاح کردن
و شکل بخشی آن از تراشیدن ریش پر هزینه تر است. به ریش زیر گلو
تراشیده و خط روی لپ آقایان نگاهی بیاندازید. مثلا همین فرهاد
دانشجو که قرار است دو وزارتخانه را بدهند بدستش. سردار وزیر
نفت کنونی هم اگر باندازه فرهاد دانشجو خوش سر و صورت بود، چه
بسا آرایش سر و صورت و ریشش جلب نظر می کرد!
اگر مصدق را این شرکت ها بردند – که بردند- چرا نباید احمدی
نژاد را آورده باشند؟ و یا در یک بازی بسیار پنهان و زیرکانه
آقای خامنه ای را تا مقام و موقعیت کنونی برکشیده باشند؟ به
شعارها و سخنان و ژست هائی که می گیرند نباید توجه کرد، به
نتیجه ای که صحنه گردانی آنها ببار آورده باید اندیشید. تمام
تشکیلات امنیتی جمهوری اسلامی را، حتی از همان لحظه بازگشت آیت
الله خمینی به ایران تا شکل گیری وزارت اطلاعات و تشکیلات
امنیتی نخست وزیر که سعید حجاریان فکر می کند طراحش او بوده،
همه و همه را ارتشبد فردوست شکل داد و هدایت کرد. فردی که در
عالی ترین سطح امنیتی با ارگان های اطلاعاتی و جاسوسی انگلستان
در ارتباط بود. ارتباط هائی که حتی شاه نداشت و آن ارگان ها
نیز تا آن اندازه که به فردوست و کارائی او اطمینان داشتند به
شعور و مدیریت شاه اعتماد نداشتند. و انگلستان سرانگشت شرکت
های نفتی مورد بحث می چرخد. چه کسی پیشنهاد کرد که آقای خامنه
ای، پیش از آن که حتی معاون وزیر دفاع وقت (چمران) شود مسئول
ضد جاسوسی سپاه شود و پایه های قدرت امروز را از آن زمان
بریزد؟
هدف از این اشاره، جلب توجه بیشتر نسبت به معرفی کتابی است که
در ابتدای این مقدمه به انتشار آن اشاره کردیم.
پیک نت 25 آذر |