جدال بر سر انتخابات ریاست جمهوری درایران هنوز درون حکومتی
است و در جامعه انعکاسی ندارد. نام این جدال را نمی توان
"رقابت" گذاشت. نه اصلاح طلب ها که در حاشیه حکومت اند و نه
راستگرایان و باصطلال اصولگرایان پارچه پارچه شده، هیچکدام به
روی خود نمی آورند، اما هر دو گروه در انتظار نتیجه انتخابات
ریاست جمهوری در امریکا هستند. تب انتخابات که در امریکا عرق
کند، آنوقت درجه حرارت انتخابات ریاست جمهوری در ایران بالا
خواهد رفت.
باقی ماندن اوباما در کاخ سفید می تواند به ادامه سیاست پرهیز
از اقدام نظامی علیه ایران کمک کند و آمدن جمهوریخواهان به کاخ
سفید می تواند موتور سیاست جنگی را سوخت گیری کند.
بنابراین، در انتظار نتیجه انتخابات ریاست جمهوری امریکا
ماندن، سیاست غیر عاقلانه ای نیست که اکنون همه جناح ها در
جمهوری اسلامی آن را رعایت می کنند. مگر کسانی که بقای خود در
حاکمیت را در گرو سیاست جنگی و نظامی می دانند و برای ادامه
این سیاست، آشکار و پنهان، تبلیغاتی و غیر تبلیغاتی به تنور
جمهوریخواهان امریکا هیزم می ریزند تا پس از باخت اوباما،
کارزار انتخابات ریاست جمهوری در ایران را بر پایه خطر حمله
نظامی به ایران و ضرورت بسته ماندن و بسته تر شدن فضای سیاسی و
نظامی تر کردن حاکمیت تنظیم کنند.
پس از این تاکتیک که بزودی نتیجه آن (انتخابات امریکا) معلوم
خواهد شد، جمهوری اسلامی وارد مرحله بعدی، یعنی مرحله انتخابات
ریاست جمهوری در ایران خواهد شد. انتخاباتی که مردم در آن شرکت
کنند و یا انتخاباتی که صرفا برگزار شود.
طبیعی است که چند میلیونی از روستاها و شهرهای کوچک در
انتخابات شرکت خواهند کرد و سفر خامنه ای به خراسان و ادامه آن
به استان های دیگری که در برنامه او اعلام شده نیز یکی از
اهدافش بسیج همین رای است. اما این رای برای کسب مشروعیت نظام
به هیچ وجه کافی نیست، بویژه که دارندگان حق رای در ایران
اکنون رقمی زیر 50 میلیون نفر است و نمی تواند با 7 یا 8 و یا
حتی 10 میلیون رای انتخابات ریاست جمهوری برگزار کرد و آن را
پشتوانه مشروعیت نظام تبلیغ کرد. بنابراین، اگر بخواهند مردم
در انتخابات شرکت کنند، باید تسلیم آن فضائی شوند که مردم در
انتظار آن هستند و این فضا، همانگونه آیت الله موسوی خوئینی ها
دبیر کل شورای مجمع روحانیون مبارز در تازه ترین مصاحبه اش
گفته، فراهم نمی شود تا موسوی و کروبی به صحنه باز نگردند. بحث
بر سر این نیست که آنها کاندیدای ریاست جمهوری بشوند و یا
نشوند، بحث بر سر پذیرش آشتی ملی و بازگشت آنها به صحنه سیاسی
است. بازگشتی که شاید در حمایت از یک یا چند نامزد انتخاباتی
باشد. در غیر اینصورت رقابت در همان حد "جدال" درون حکومتی
باقی خواهد ماند و خلاصه خواهد شد در جدال میان باند احمدی
نژاد، باند رهبری و باند فرماندهان سپاه که هر کدام نیز بیش از
آن که روی رای مردم حساب کنند، روی سیاست نظامی حاکم و پولی
حساب می کنند که دراختیار دارند!
بدین ترتیب است که پس از انتخابات ریاست جمهوری امریکا،
درایران بحث اساسی روی دو محور دور خواهد زد: انتخابات نسبتا
آزاد که می تواند مشروعیت زا برای نظام باشد و راهگشای تغییر
سیاست ها و رفتن به سوی حل بحرانی که سراپای جامعه و نظام را
گرفته و یا انتخاباتی محدود و کنترل شده، که نه مشروعیتی به
بار خواهد آورد و نه حلال بحران می تواند بشود. بویژه که تقلب
و رای سازی نیز دیگر در جمهوری اسلامی ناممکن شده و علاوه بر
چشم های باز جهانیان و مردم کشورهای بهار زده منطقه، تجربه تلخ
انتخابات 22 خرداد 1388 را نیز حاکمیت در کیسه اش دارد.
این سخنن
آیت
الله موسوی خوئینیها، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز، که در سایت
"باران" منتشر شده، خطابش به کسانی است که هنوز به انتخابات
محدود می اندیشند:
«اگر انتخابات آزاد در کار باشد، می توان به آن (حضور در
انتخابات) فکر کرد. دراینصورت باید شخصیت هایی مثل آقای مهندس
موسوی و جناب آقای کروبی بتوانند در صحنه انتخابات حاضر شوند.
اما اگر قرار باشد از میان نامزدهای انتخابات و حامیانشان یکی
به کرسی ریاست جمهوری برسد و دیگران یا در حبس باشند یا در
حصر، این معنای انتخابات آزاد نیست و قابل قبول نیست.»
پیک نت
4 آبان |