آنچه که با نوری زاد، مستند ساز محبوب
رهبری که حالا مغضوب رهبری شده، در
نمایشگاه مطبوعات در تهران شد و خمیرمایه
اش مشتی ناسزای رکیک و مشت و لگد بود و
فرمانده اش سردار شکنجه "نقدی"، قصه 33
ساله جمهوری اسلامی است. 33 سال جمهوری
اسلامی با این روش حکومت کرده و به آن خو
کرده است. بر این تصورند که حاصل این روش
تامین امنیت و ثبات برای حکومت است و
مخالفان را سرجایشان می نشاند. اما واقعیت
اینست که نسل به نسل مخالفان تازه ای به
میدان آمده اند. نسل اول و دوم مهاجمین که
ریششان سفید شده، به پاس همین اوباشگری
خیابانی، چماقداری و بعدها زندانبانی و
گاه عضویت در تیم های ترور در خارج و داخل
کشور، حالا شده اند نماینده مجلس (سرگذشت
حسین فدائی یک نمونه است) و یا عضو دولت.
برای آنها جانشینان تازه ای را سازمان
داده اند که حالا نامشان "فدائیان ولایت"
است و فرمانده شان فرمانده بسیج "سردار
نقدی"، که نقش آفرینی هایشان را در جریان
کودتای 22 خرداد همه به یاد دارند.
سه نسل مهاجم و مورد تهاجم قرار گرفته، به
این میدان آمده و رفته اند و بازی ادامه
دارد تا سرانجام کار به کجا انجامد؟
مهاجمین به خانه آیت الله منتظری، مهاجمین
به سخنرانی عزت الله سحابی، مهاجمین به
خانه آیت الله صانعی، مهاجمین به سخنرانی
دکتر ابراهیم یزدی، مهاجمین به محمدخاتمی
در حسیینه جماران، مهاجمین به خوابگاه
دانشگاه تهران؛ مهاجمین به متینگ ها و
سخنرانی های احزاب و سازمان های سیاسی چپ
غیر مذهبی در سالهای اول جمهوری اسلامی...
و یا دهن دریدگان مراسم سالگرد در گذشت
آیت الله خمینی که سخنرانی نوه او را به
هم زدند و علی خامنه ای در اتاق انتظار
برای ظاهر شدن در صحنه خود شاهد این ماجرا
بود، و دهها و صدها نمونه دیگر، همگی یعنی
جمهوری اسلامی به این شیوه عادت کرده است.
آن را امنیت میداند و البته امنیت برای
خویش نه برای جامعه و تامین امنیت برای
فعالیت سیاسی. بسیاری از شخصیت ها منفرد و
یا رهبران سازمان های سیاسی حالا دیگر
چهره در نقاب خاک کشیده اند، شاید عده ای
از مهاجمین هم در کنار آنها در بهشت
زهراها خوابیده باشند، اما بازی ادامه
دارد.
به همین دلیل است که مرور آنچه محمد نوری
زاد در باره هجوم به خویش در نمایشگاه
مطبوعات می گوید، برای نسل اول و دوم
انقلاب و جمهوری اسلامی سخن تازه ای نیست.
روش تازه ای را نیز او کشف نکرده است. این
داستانی 33 ساله است که در دهه اول و دوم
جمهوری اسلامی با تلفات جانی نیز(متینگ
سازمان فدائیان خلق در میدان آزادی تهران)
همراه بود. این همان حمله به عطاء الله
مهاجرانی و عبدالله نوری در دور اول ریاست
جمهوری محمد خاتمی است که سردار نقدی عملا
ناظر و هدایت کننده آن بود و فائزه هاشمی
عکس او را با عینک سیاه در حال هدایت
اوباش مهاجمی که با چاقو و پنجه بوکس به
آن دو در پایان نماز جمعه تهران حمله
ورشده بودند به دادگاه ارائه داد و آب از
آب تکان نخورد. نقدی اکنون فرمانده بسیج
است و فائزه به این جرم که سال گذشته گفته
قوه قضائیه تابع همین مهاجمین و سردسته
های آنهاست در زندان اوین دوره 6 ماهه
محکومیت خود را به جرم همین بیان واقعیت
می گذراند.
آنچه را می خوانید، روایت نوری زاد است از
آن تهاجم که سایت جرس منتشر کرده است:
روزهای خوش پس از خروج شاه از ایران و
بازگشت آیت الله خمینی و یارانش به ایران.
دکتر یزدی که هنوز نه وزیر خارجه بود و نه
دبیرکل نهضت آزادی ایران و حتی هنوز
کراوات را از خود دور نکرده بود، با احمد
خمینی که او نیز هنوز موی صورتش سفید نشده
و حکومت را امتحان نکرده، پشت مدرسه رفاه
با یکدیگر گفتگوئی را ادامه میدهند که از
پاریس و در خانه آیت الله خمینی با هم
داشتند. چه کسی می توانست باور کند که
بعدها احمدی خمینی به قدرت سایه در بیت
آیت الله خمینی تبدیل خواهد شد و پس از
آیت الله خمینی قربانی قتل های زنجیره ای
(با توطئه امنیتی عوض کردن قرص ها و آماده
ساختن او برای سکته- به اعتراف احمد خوش
کوش و گزارش عمادالدین باقی) و دکتر یزدی
زندانی خامنه ای شود و اکنون نیز عملا در
حبس خانگی؟
آنها که امروز در قدرت اند – بویژه مجتبی
خامنه ای که تبدیل به احمد خمینی دوم شده-
چگونه این چرخش سیب حادثه را در جمهوری
اسلامی به چشم می بینند و به سرانجام خویش
نمی اندیشند؟
برادرم سرطان گرفته. از هزینه عمل و درمان
که ماشینم را فروختم بگذریم، برای شیمی
درمانی هر 2 هفته بایستی یک دارو به نام
"زلودا" بخوره که گیر نمیاد . از ایرانی
آن بنام "اسلودا" استفاده می کنیم. این
داروی ایرانی هم گیر نمیاد. 4 روز از شروع
دوره گذشته هنوز موفق به تهیه نشده ام.
این درد را منتشر کنید تا مردم بدانند و
شاید مسئولین هم به خودشان بیایند. دکتر
گفته اگر تا 2 روز دیگه گیر نیاد 30 درصد
احتمال بهبودش کاهش پیدا میکنه. از قبل هم
احتمال بهبودش 50 درصد بود. به فریادمان
برسید. امثال برادر من 4 میلیون نفر هستند
که بیماران خاص اند.
سلام- من دانشجویی دانشگاه آزاد مهاباد
هستم:
قراراست یک ماه دیگر
بمنظور
شناخت و
استعداد یابی در زمینه ترجمه قرآن به
انگلیسی مسابقه ای برگزار کنند که شرکت
درآن اختیاری است ولی استاتید رشته معارف
اسلامی دانشجویان را
تهدید کرده اند اگر شرکت نکنید
5
الی
10
نمره شما را نمیدهیم. آنها گفتند فقط
شرکت کنید کسانی که نمی دانند اصلا لازم
نیست جواب بدهند فقط مشخصات دانشجویی خود
را در فرم مسابقه پر کنند. این تهدید صرفا
جهت بالا بردن رتبه دانشگاه است چون هرچه
تعداد شرکت کنندگان بیشتر باشد امتیاز
برای دانشگاه قائل میشوند.
سلام- شما یک خبرگزاری موجه در
بین مردم واقع بین و ضد سانسور
ایران هستید. امروزه جمهوری
اسلامی اخبار روزانه ی مربوط به
بازار آزاد ارز و طلا را شدیدا
سانسور می کند و تارنماهایی که در
زمینه ی قیمت لحظه ای ارز و سکه ی
بازار آزاد ایران فعال بودند را
مسدود کرده اند و یا بالاجبار
آنها را وادار به تغییر رویه و
حذف اخبار قیمت کرده اند. در چنین
شرایطی از خبرگزاری شما انتظار می
رود تا جای خالی اخبار آنلاین
بازار آزاد ارز و طلای ایران را
همچون سایر اخبار، پوشش بدهید و
همانند همیشه روشنگر بوده و در
گشایش گره انتخاب اقتصادی صحیح،
یار و یاور ملت ایران باشید.
پیک نت: ما با آن ایده آقای موسوی
که گفت "هر ایرانی یک خبرگزاری"
است موافقیم و به همین دلیل از
شما و دیگر خوانندگان خود انتظار
داریم اخباری که بدست می آورند را
پس از تحقیق و تائید صحت آنها جهت
انتشار دراختیار ما قرار دهند.
خاکسپاری
در مهاباد!
سلام- من یک
جوان18ساله ازمهابادهستم. نه جنگ
یادم است و نه انقلاب.
تقریبا 3 ماه پیش در ورودی
مهاباد- ارومیه ماکتی از
هواپیمایی خلبان
حیدری درمقیاس1/100درست کردند و 7
روز قبل هم جنازه این خلبان شهید
را گفتند پس از 30 سال در شلمچه
پیدا کرده و در مهابادکنارماکتش
تسلیم خاک کردند. آیا به نظرشما
این یک سناریو از سوی حکومت نبود؟
نیروی انتظامی
به این دلیل
مجوز تظاهرات داد؟
با سلام- در خبرها آمده بود که
تظاهرات کارگری مقابل سفارت کره
در تهران با مجوز انجام گرفته
بود. آیا برایتان این سوال پیش
آمده که در کشور ما که حتی نفس
کشیدن هم مجوز میخواهد؟ چگونه
1000 کارگر گروه صنعتی انتخاب
میتوانند جلوی سفارت یکی از معدود
کشورهای معامله گر با جمهوری
اسلامی مجوز تظاهرات بگیرند؟
گروه صنعتی انتخاب متعلق به
خانواده آیت الله مظاهری امام
جمعه مرحوم اصفهان و عضو مرحوم
شده مجلس خبرگان و داماد اقای قرائتی(محمد
رضا دیانی) میباشد. از دیگر شرکای
این مجموعه برادران سردار رادان
فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ
که از عاملین جنایایت کهریزک است
می باشند. این مجموعه درعین حال
وابسته به سپاه پاسداران بوده و
درکنار تولید، پولشویی و خرید
اسلحه و تجهیزات اتمی نیز از ساید
فعالیت هایش است.
"دیانی" با استفاده ار ارتباطات
خود و به مدد برادان سپاهی و بهره
گیری از ارز دولتی و وام های
بدون بهره همچنین اقدام به تاسیس
چندین شرکت وارداتی و پژوهشی در
مورد بازاریابی کالا در ایران
نمود و ارزهای دولتی و اعتبارات
را گرفته شده راصرف واردات
کالاهای مصرفی به قیمت ورشکسته
شدن تولیدکنندگان داخلی میکند.
یکی از راه های جابجایی پول خرید
"دوو" الکترونیک کره جنوبی بود.
اقایان با کمک برادران رادان
ودیگر برادران سپاهی برنامه
داشتند کارخانه ای که خریدار
نادان اروپایی برای ان قیمت
350میلیون دلار پیشنهاد داده بود
را به قیمت 510 میلیون دلار
خریداری کنند و مابقی 160 میلیون
دلار را با شراکت کره ای ها به
جیب بگذارند. پیش پرداخت همکاری
شرکای کره ای هم دادن مجوز آژانس
هواپیمایی در ایران به مدیر وقت
دفتر دوو در تهران بود. البته
تحریم ها همه این نقشه ها را بر
باد داد. حالا دلیل مجوز تظاهرات
از سوی رادان فرمانده نیروی
انتظامی تهران بزرگ را متوجه
شدید؟
تا اینجا خوانندگانتان را درجریان
بگذارید تا بقیه اش را هم برایتان
در آینده بنویسم!
نظر "ارزی"
یک خواننده
سلام-خلاصه
میگم- بعد از خواندن بخشهایی از
مناظره اوباما و رامنی، به این
نتیجه رسیدم که بالا رفتن قیمت
ارز در ایران بی ربط به انتخابات
آمریکا نیست! جریانی مشابه گروگان
گیری اوایل انقلاب که باعث شد
کارتر رای نیاره و ریگان بیاد سر
کار (و چند روز بعد از انتخابات
گروگانها آزاد شدن). به این صورت
که جدای تحریم و مسائل دیگه این
سقوط ناگهانی ارزش پول ملی ایران،
به نظر میاد بیشتر از اینکه اثر
تحریم ها باشه در راستای موثر
نشون دادن تحریم ها و به نفع
تبلیغات کمپین
آقای اوباماست! با این حساب اگر
بعد از انتخابات آمریکا قیمت ارز
پایین اومد میشه حدس زد که این
نظریه درست بوده.