محسن امين زاده معاون وزارت خارجه جمهوری اسلامی در دوران
خاتمی بود كه احمدی نژاد بلافاصله پس از رئیس جمهور شدن او را
برکنار کرد و سیاست "هولوکاست" را جانشین سیاست معقول خارجی
دوران خاتمی کرد.
بعدها امین زاده که از کادرهای انقلابی و متمایل به سازمان
مجاهدین انقلاب اسلامی بود، در جریان کودتای 22 خرداد دستگیر
شد و در دادگاه های کودتا نیز او را با سر تراشیده روی صندلی
سالن دادگاه و در جمع امنیتی های سپاه نشاندند.
امین زاده پس از روی کار آمدن احمدی نژاد و آغاز زمزمه خطر
صدور قطعنامه شورای امنیت علیه ایران، با خبرگزاری ايسنا
گفتگوئی هشدارگونه کرد و خطرات ناشی از رفتن پرونده اتمی ایران
به شورای امنیت و آغاز تحریم ها را بعنوان یک خطر گوشزد کرد.
شاید از انگیزه های دستگیری او در کودتای 22 خرداد یکی هم همین
هشدار بود!
حالا، از آن هشدار نزدیک به 7 سال می گذرد و نتایج رفتن پرونده
اتمی ایران به شورای امنیت و آغاز تحریم ها و حتی خطر حمله
نظامی به ایران آشکار تر از آنست که ما در آن باره چیزی
بنویسیم. ببینیم امین زاده در آن زمان چه گفت و چه هشداری داد
که به جای توجه به سخنان و نظرات او، وی را زندانی کودتای 22
خرداد کردند:
آنچه قطعنامه از ايران برای شفافسازی مطالبه میكند،
خواستههای بیسابقه و سنگينی است. دسترسی به افراد برای
مصاحبه و بازجويي, دسترسی به اسناد مربوط به خريد كالاهای
دومنظوره, دسترسی به برخی مراكز نظامی مواردی است كه كار را
برای ما بسيار دشوارتر از گذشته كرده است.
از ما خواسته شده كه كارخانه
UCF
اصفهان را تعطيل كنيم. در بندهای ديگری هم بر عدم ساخت رآكتور
آبسنگين و تعليق كامل همه مراحل غنیسازی و فرآوری به صورت
پايدار و كامل تأكيد شده است. در مجموع و در مقام مقايسه
میتوان گفت كه اين قطعنامه از قطعنامهای كه در شرايط مشابه
برضد عراق صادر شد، تندتر است؛ ضمن اينكه اين قطعنامه تنها با
يك رأی مخالف, روايتی از عملكرد ما را بيان میكند كه كاملاً
با گذشته متفاوت است. مأموريت ديپلماسی كشور كه تبليغات و
درگيری نيست, وظيفه ديپلماسی كشور اين است كه تلاش كند چنين
قطعنامهای بر ضد ايران تصويب نشود. اگر چارهای نيست و قرار
است قطعنامهای بر ضد ايران تصويب شود، مانع از آن شود كه
چنين تعابيری در آن درج شود. اگر در گذشته چنين قطعنامهای
تصويب نشده و چنين عبارات اتهامی بر ضد ما به كار نمیرفته و
حالا به كار رفته است, نشانه آن است كه ما شكست مهمی در صحنه
ديپلماسی خوردهايم.
در ايران كسی مخالف داشتن انرژی صلحآميز هستهای نيست. در
وزارت امورخارجه تا من بودم هيچكس مخالف دستيابی به اين صنعت و
تكنولوژی و حفظ آن نبوده است، اماهمه بحث برسر شيوه دستيابی
به انرژی صلحآميز هستهای است.
وظيفه ديپلماسی كشور اين است كه نسبت به برنامههای هستهای
ايران درسطح جهان ابهامزدايی و حمايت كشورهای مؤثر عالم را
جلب كند, از شكلگيری هرگونه اجماع عليه ايران جلوگيری كند,
سازماندهی حريف را برای ايجاد اجماع در جهت مقاصدش خنثی كند,
از همه روشهای مذاكراتی و حقوقی برای رسيدن به مقصود بهره
گيرد و برای كشور فرصت ايجاد كند تا انرژی صلحآميز هستهای
را توسعه دهد. اگر مرور كنيد به روشنی درمیيابيد كه چرا من
از تعبير" شكست" استفاده كردم. نتيجه كار نشان میدهد كه
ديپلماسی كشور در انجام اين وظايف ناموفق بوده است.
اگر ما چارهای برای كار نينديشيم، با اين قطعنامه پرونده ما
به شورای امنيت ارجاع خواهد شد. با تلاشی كه كشورهای دوست ما
كردهاند يك مهلت سی تا چهل روزه به ما داده شده است كه
خواستههای اين قطعنامه را اجرا كنيم و به ويژه فعاليت
تأسيسات اصفهان را متوقف كنيم. از اين مهلت چيزی كمتر از سه
هفته باقی است. اگر در اين مدت كاری از پيش برديم و با تدابير
سنجيده و با كمك دوستانمان و با كمك همه آنان كه ارجاع
پرونده ما به شورای امنيت به نفع آنها نيست, توانستيم كار را
به روال قبل از قطعنامه برگردانيم و يا حداقل اين روند منفی را
متوقف كنيم، طبعاً امكان بازسازی كار هست وگرنه پرونده به
شورای امنيت خواهد رفت.
ـ عدهای بر اين عقيده هستند كه ارجاع پرونده به شورای
امنيت مسأله مهمی نيست و ما اگرچاره ديگری نداشته باشيم بايد
به اين مسأله تن در دهيم و كوتاه نياييم. نظر شما چيست ؟
من كاملاً مخالفم. ارجاع پرونده ما به شورای امنيت يك شكست
بزرگ و تاريخی برای كشور است. اگر ما آمريكا را كشور مخالف و
حريف خودمان میدانيم رفتن به شورای امنيت به شكلی در واقع
واگذار كردن صحنه به كشور مخالف وحريفمان است و اين طبعاً
هيچ چيزی جز ناكامی عايد ما نمیكند.
درمورد
سازمانهای بينالمللی گفتم كه تصميمگيریها كند است, اما
وقتی چيزی تصويب میشود, تغيير آن مصوبه هم تلاش و زمان زيادی
میطلبد. در شورای امنيت مشكل مهمتری هم وجود دارد و آن حق
وتوی آمريكاست. يعنی اگر مصوبهای بر ضد ايران تصويب شود,
اصلاح آن میتواند در معرض وتوی آمريكا قرار گيرد و در نتيجه
آمريكا طرف بلامنازع ما در مسأله شود. تجربهای كه ليبی را در
برابر آمريكا به ذلت كشاند. معنای اين مطلب اين است كه هر آنچه
كه در آنجا بر ضد ما تصويب شود ابزاری خواهد شد برای آمريكا كه
برای هميشه عليه ما به كارگيرد. مثلاً اگر تحريمی عليه ما به
تصويب برسد لغو آن نيازمند موافقت همه اعضای دائمی از جمله
آمريكا خواهد بود و در آن شرايط كار ما بسيار دشوار خواهد شد.
ليبی مجبور شد برای لغو قطعنامههای بر ضد خودش در شورای
امنيت، همه را رها كند, سراغ آمريكا برود و برای اينكه لغو
تحريمهايش همچون گذشته با وتوی آمريكا مواجه نشود, به همه
خواستههای آمريكا تن دهد.
من فكر میكنم اولين اقدام شورای امنيت كه زياد هم طول نخواهد
كشيد, صدور قطعنامهای مشابه قطعنامه شورای حكام با
خواستههای مشابه اين قطعنامه خواهد بود. آنها از ما خواهند
خواست كه كليه مراحل غنیسازی و فرآوری اورانيوم از جمله
فعاليت كارخانه
UCFاصفهان
را متوقف كنيم و موارد ديگری كه در اين قطعنامه آمده، اجرا
كنيم. اگر بخواهيم قطعنامه را اجرا كنيم كه طبعاً اقدام
نابخردانهای خواهد بود كه زير بار شورای حكام و تقاضای
دوستانمان در دنيا نرويم و ذيل قطعنامه تحكمی شورای امنيت
همانها را عمل كنيم. اگر بخواهيم چنين كنيم شرط عقل آن است
كه تلاش كنيم پرونده به شورای امنيت نرود و اگر بخواهيم بر سر
چيزی كوتاه بياييم حالا و قبل از تحكم شورای امنيت كوتاه
بياييم و امتيازات اطمينانساز هم بگيريم. با اين كوتاه آمدن
اجماع ايجاد شده بر ضد خودمان را بشكنيم و مثل چند ماه قبل
غالب كشورها را همراه خودمان كنيم.
اگرقطعنامه را اجرا نكنيم طبعاً شورای امنيت مصوباتی برای
مجازاتمان خواهد داشت و باز از مراحل مقدماتیتری شروع خواهد
كرد و به تدريج ما را به بحرانیترين شرايط خواهد رساند و تا
اجرای مصوبات توسط ايران فشارها و مجازاتها را ادامه خواهد
داد. فكر میكنم اولين گام برای مجازات ما, توقف كامل همه
همكاریهای هستهای دنيا با ايران است. بر اين اساس روسيه
كارش را در نيروگاه بوشهر متوقف خواهد كرد و ساخت نيروگاه
بوشهر به شدت لطمه خواهد خورد و تا زمان پايان بحران و شايد
برای هميشه متوقف خواهد شد. ما به هرحال هنوز به طور جدی در
فناوری صلحآميز هستهای وابسته به خارج هستيم. بدون روسيه و
ديگران نمیتوانيم نيروگاه اتمی بوشهر را هم پس از يك ربع قرن
تمام كنيم. در نتيجه اولين حاصل تصميماتشورای امنيت میتواند
از دست رفتن و يا تعليق نامحدود همان چيزی باشد كه ما به خاطرش
مقاومت میكنيم و به چنين بحرانی تن میدهيم.
چنين مجازاتهايی ممكن است محدود به صنايع هستهای نباشد و
برای بعضی صنايع ديگر هم اعمال شود. ممكن است به كالای دو
منظوره تسری يابد و به شكلی كالاهای دومنظوره تعريف شوند كه
فهرست خيلی وسيعتر از ممنوعيتهای فعلی را به صنايع ما
تحميل كنند كه چنين اتفاقاتی برای صنايع در حال توسعه ما بسيار
لطمه زننده خواهد بود.
آنگونه كه گفتهاند, گام بعدی تحريمهای هوشمند خواهد بود.
منظور از تحريمهای هوشمند شكل پيچيدهتر بلايی است كه بر سر
عراق آوردند و نامش را نفت در برابر غذا گذاشتند. اجازه صدور
نفت و واردات غذا و دارو را به شكل بسيار تحقيركنندهای
دادند. كشور ما يك كشور در حال توسعه با نرخ رشد بالاست. ما در
يك مرحله جهش اقتصادی قرارداريم و طبق آنچه در دولت گذشته
طراحی و اجرا شده است، میتوانيم به لحاظ ثروت و در آمد سرانه
به سرعت خودمان را در جهان چندين پله بالاتر بكشيم. ما ديگر يك
كشور جنگزده يا منزوی نيستيم. ما رشد سريع را تجربه
كردهايم . ما اقتصاد مولد را تجربه كردهايم. ما
سرمايهگذاریهای زيربنايی زيادی انجام دادهايم و صنايع
مهمی مثل پتروشيمی را به باروری نسبی رساندهايم. ما عراق يا
كرهشمالی يا ليبی نيستيم كه چيزی برای از دست دادن نداشته
باشيم و تحريمهای اقتصادی را سالهای طولانی با گرسنگی و
فلاكت تحمل كنيم. چنان وضعی شايسته ملت و كشور پرظرفيت ما
نيست. با چنين فرصتها وچشماندازی از توسعه است كه
میگوييم تحريم میتواند برای ما بسيار بسيار گران تمام شود
و متأسفانه دنيای ارتباطات و الكترونيك و پيوندهای اقتصادی
جهان باعث میشود كه حريف ما آمريكا كه در اين زمينهها صاحب
فناوری و علوم برتری است برای لطمه زدن به كشور پرتحركی به
لحاظ اقتصادی مثل ما ابزار خيلی بيشتری از گذشته در اختيار
داشته باشد. اين تحريمها میتواند در مراحل بعد تحريمهايی
باشد كه ضمن داشتن خسارات سنگين اقتصادی، به لحاظ شئونات هم
تحقيركننده است مثل تحريمهای هوايی و .... يا دخالت در
گردشهای مالی ما میتواند بسيار لطمهزننده باشد.
ـ آيا ممكن است نفت ايران را تحريم كنند؟
نه فكر نمیكنم صدور نفت ايران را تحريم كنند. چون طرفهای
مقابل به ادامه صدور نفت ما احتياج دارند اما روشهايی كه
اعمال میكنند ممكن است به شدت دست ما را در هزينه كردن درآمد
نفت ببندد. متقابلاً البته ما هم نمیتوانيم صدور نفت را
متوقف كنيم و از اين طريق به آنان فشار آوريم، چون اقتصاد ما
وابسته به نفت است و بدون درآمد نفتی بسياری از مشكلات، عملاً
بر ما تحميل خواهد شد و ما را از پای در خواهد آورد.
ـ آيا احتمال حمله نظامی وجود دارد؟
نه فكر نمیكنم، حمله نظامی هم صورت گيرد.حداقل انتخاب كنونی
آمريكا نيست و آمريكا از هزينههای سنگين آن واهمه دارد و به
علاوه فكر میكند ابزار كافی برای يك جنگ نرم موفق با ما در
اختياردارد. طبعاً آمريكا الان هم در حوزههای مورد حملهاش
دچار مشكلات جدی است و بعيد است به فكر حمله به ما بيفتد. به
ويژه كه اشاره كردم آمريكا متأسفانه ابزار بینظيری برای
موفقيت در يك جنگ نرم بر ضد ما در اختيار دارد.
ـ ارزيابی شما از پيشنهادهای مطرح شده توسط رئيسجمهور و
رئيس شورایعالی امنيتملی درباره برنامه هستهای كشورمان
چيست؟
استنباط من اين است كه در اين مرحله, ما چارهای جز اجرای
مصوبه شورای حكام نداريم. مشكل كار اين است كه دوستان ما
التماس كردهاند كه ما كارخانه
UCF
اصفهان را راه نيندازيم و يا حتی راهاندازی آن را چند روز به
تأخير بيندازيم اما به دليلی كه من مطلع نيستم ما آن را
نپذيرفتهايم و تأسيسات اصفهان را راه انداختهايم. حالا يك
قطعنامهمحكم و تند ما را ملزم به اجرای كاری كرده كه به خواهش
دوستانمان در دنيا, انجامش ندادهايم و طبعاً انجام آن برای
ما مشكل است اما به هرحال تصميم سرنوشتسازی است كه مسؤولان
عالی كشور میگيرند. شايد چاره ديگری برای خروج از اين بحران
و حفظ صنايع صلحآميز هستهای در گستردهترين ابعاد ممكن
نباشد. ممكن است معنای اين كار در افكار عمومی عقبنشينی تلقی
شود اما اگر امروز تصميمی شجاعانه گرفته نشود, ممكن است فردا
خيلی دير باشد و ما به اتخاذ تصميمات بسيار تلختر و
گرانتری تحت فشارهای شورای امنيت سازمانمللمتحد ملزم
شويم.
ـ عدهای میگويند دشمنی آمريكا حد و حدود ندارد. اگر ما را
به بهانه پرونده هستهای به شورای امنيت نبرند فردا به بهانه
واهی ديگری خواهند برد مانند بهانه تروريسم يا حقوق بشر يا هر
چيز ديگر. لذا چرا بر سر اين مسأله كه بسيار به نفع كشور است و
همه از آن حمايت میكنند,كوتاه بياييم. بگذاريم كه يكبار برای
هميشه تابوی رفتن به شورای امنيت فرو بريزد تا دائم ما را با
اين مسأله تهديد نكنند.
در اينكه ما با آمريكا درصحنه جهانی اختلافات جدی داريم و اين
اختلافات فعلاً تداوم خواهد يافت و آمريكا و البته اسرائيل
دائم درصدد ايجاد مانع و مشكل برای ما خواهند بود, شكی نيست
اما تفاوت اساسی بحث هستهای با هر بحث ديگری اين است كه
آمريكا با روش كار خود توانسته به نوعی يك اجماع بر ضد ايران
ايجاد كند. مصوبه شورای حكام هم حاصل آن است. با چنين وضعيتی
عدم انعطاف ما اگر به معنای رودررويی ما با همه كشورهای مؤثر
دنيا باشد, اين عين خسارت برای ما و عين پيروزی برای حريق قدر
ماست
ضمناً يك جنبه ديگر مسأله هم اين است كه متأسفانه وقتی پرونده
ايران در شورای امنيت باز میشود اين امكان فراهم میشود كه
آمريكا و كشورهای ديگر هر روز برگ تازهای به آن پرونده اضافه
كنند. يعنی اگر ما متهم شورای امنيت سازمان مللمتحد بشويم,
دليلی ندارد كه ماجرا به بحث هستهای ختم شود و در واقع ما
صحنه را برای آمريكا و هر مخالف ديگری فراهم كردهايم كه هر
روز قصه بیربط و با ربط تازهای را در همه زمينهها عليه
ما باز كند.
ـ در چند روز اخير بحث جديدی در مورد موضع رياستجمهوری در
صحنه بينالمللی در مورد نابودی اسرائيل هم مطرح شده است
وتبليغات گستردهای بر ضد ما به راه افتاده است. آيا اين
ماجرا نيز در مسأله هستهای ما مؤثر است ؟
حريف ما در پی آن است كه يك اجماع بر ضد ما شكل دهد و همه را
درمخالفت با صنايع هستهای ما با خودش همنوا كند. آمريكا
توسعه صنايع هستهای در كشورهای مخالف خود را خطری برای همه
جهانيان تعريف میكند و به طور مداوم در اثبات اين عقيده و
تعيين مصاديق آن تلاش میكند. بعد از يازده سپتامبر نيز
توانسته است ارتباط محكمی ميان تروريسم و سلاح هستهای ترسيم
كند و آن را به عنوان بزرگترين تهديد صلح جهانی جا بيندازد.
ايجاد اجماع نظر درمورد خطر توسعه سلاحهای هستهای در
كشورهای ماجراجو, به ويژه نزد كشورهای غربی و پيشرفته كار
دشواری نيست و عملاً تحققيافته است؛ اما تعيين مصاديق آن محل
اختلاف است.حريف ما از جمله تلاش دارد كه در مورد ايران ديگران
را قانع كند كه جمهوری اسلامی ايران قابل اعتماد نيست. مدعی
است كه ايران به دنبال سلاح هستهای است و كشوری ماجراجوست و
مخالف صلح و امنيت درجهان است. متقابلاً ما به ويژه در
سالهای اخير تلاش كردهايم كه به خوبی نشان دهيم كه عميقاً
دغدغه صلح جهانی داريم و به علاوه در پی سلاح هستهای نيستيم.
طبعاً تغيير ادبيات رسمی ما و تند شدن لحن ما در باره موضوعی
كه بتواند در اين صحنه حساس به حريف ما درجا انداختن ادعای
نادرستش بر ضد ما كمك كند, شايسته نيست. بحث من دراين سطح حتی
بر سر تأييد يا نفی موضع اتخاذ شده هم نيست, بحث بر سر شيوه
بيان و ادبيات رسمی ماست. چيزی كه همواره میتواند تأثير
زيادی بگذارد و برای ما فرصت و تهديد در پی داشته باشد. ما
طرفدار مردم و حقوق مردم فلسطين هستيم. در اين زمينه شهرت
جهانی داريم و بابت آن هزينه هم میپردازيم. بنا هم نداريم از
حقوق مردم فلسطين كوتاه بياييم. در تمام سالهای پس از انقلاب
چنين بوده و در هشت سال گذشته هم كه در سياستخارجی با تدبير
بيشتر عمل كردهايم و ادبيات رسمی ما در سياستخارجی
اعتمادساز و صلحمدارانه شده, چنين بوده است. طبعاً حالا هم
در پی حفظ اصولمان هستيم و درعين حال باور من اين است كه اتفاق
جديدی هم نيفتاده و بنا هم نداريم رويه جديدی در پيش گيريم و
به ستيزه برخيزيم و ديگران را به ستيز با خودمان تشويق كنيم.
نه كوتاه میآييم و نه ظاهراً قرار است در عمل مشی
ماجراجويانهای در پيش گيريم. اگر چنين است, نمیدانم
بيانمواضعی كه منجر به محكوم كردن آن توسط رهبران همه كشورهای
مؤثر جهان میشود و به حريف ما در ميانه ماجرای خطير
هستهاي, امكان تهاجم سياسی جديدی بر ضد ما را میدهد به چه
منظور انجام میشود.
پیک نت
24 آبان |