محسن امین زاده پس از آزادی از زندان کودتای 22 خرداد خاطرات و
یادداشت های خود از دستگیری و زمانی که در زندان بود را نوشت و
منتشر کرد.
او در يادداشت های خود نوشت:
ساعت يک بامداد روز
۲۶
خرداد ماه
۸۸
به شيوهای بسيار غيرعادی دستگير و به سرعت به بند تحت کنترل
سپاه پاسداران در زندان اوين منتقل شد و تحت بازجويی قرار گرفت.
تا
۵۰
روز پس از بازداشت، به جز چند روز، بیامان بازجويی شدم؛ حتی
گاهی نيمهشب ها و مدت بازجويی ها بين هفت تا
۱۵
ساعت بود.
سياه ترين روز دوره بازداشت، روز چهارشنبه، هفتم مرداد
۱۳۸۸،
بود که بازجويان از ابراز جملات نسبتاً محترمانهتر هفته های
قبل دست برداشتند و همراه با برخوردهای فيزيکی، الفاظ رکيک بر
زبان آوردند.
بازجويان به زشتترين روشها بر مبنای
ادعاهايی سرتا پا دروغ و بسيار توهينآميز دست يازيدند؛
روشهايی که شنيده بودم، اما هرگز آن را همچون آن روز باور
نکرده بود. م
تحمل کتکها از تحمل اظهارات و رفتار زشت سر بازجويان آسانتر
بود. مات و مبهوت بودم ... زيرا با پديدههايی در زندان مواجه
شده بودم که تحمل آن برای کسی که هميشه به اعتلای نظام جمهوری
اسلامی ايران انديشيده و برای آن تلاش کرده، بسيار دشوار بود.
رفتار توهينآميز بازجويیها حکايت از فقدان اطلاعات بازجويان
نسبت به من و فقدان تجربه و تخصص آنان نسبت به کارشان داشت.
سلول انفرادی نوعی شکنجه بود و سلول انفرادی بدون توالت برای
من که سنگ کليه دارم، شکنجهای مضاعف به شمار می رفت.
محتوای دادگاهی که من را همراه دیگران به آن بردند خيلی بد بود
و در کيفرخواست نيز تلاش شده بود تا ادعاهای عجيب و غريب و بی
اساس عليه متهمان ثابت شود.
گروهی از فعالان مدنی و سياسی بازداشت شده پس از انتخابات
رياست جمهوری در این دادگاه حضور داشتند.
احمدزيدآبادی به من گفته بود که او را علاوه بر کتک های ضمن
بازجويی، دو بار شلاق زده بودند.
(محسن امين زاده به شش سال حبس تعزيری محکوم شد.)
پیک نت
24 آبان |