علی مطهری گفتگوی مهمی با "اعتماد" کرده که در برخی سایت های
داخلی کشور – نظیر بازتاب- نیز پوشش مناسبی داده شده است.
خلاصه این مصاحبه را در ادامه می خوانید:
من نگران تکرار دخالت برخی افراد سپاه در انتخابات آینده هستم.
در انتخابات مجلس نهم برخی افراد سپاه از بعضی کاندیداها
حمایت کرده بودند. این حمایت نه به معنای این است که اینها
اقدامی کرده باشند که نتیجه انتخابات را در برخی حوزهها تغییر
داده باشند. اما همین مقدار ورود سپاه هم خلاف نظر امام (ره)
است و اصلا به صلاح سپاه وهرنیروی نظامی نیست چون باعث تفرقه
در آن میشود. که اگر ما در شرایط جنگ قرار بگیریم این
دستهبندیها مضر است. این یک هشدار بود
احمدینژاد معتقد است که چون رای مستقیم مردم را دارد میتواند
در همه جا به تشخیص خودش عمل کند، در حالی که رییسجمهور هر
مقدار هم که رای داشته باشد مجری سیاستهای کلی نظام و قوانین
مصوب است نه آرای خودش. احمدینژاد اعتقاد چندانی به قانون
ندارد و دوست دارد دستش در خیلی جاها باز باشد و آنچه خودش
تشخیص میدهد اجرا کند. بیانضباطی مالی او که ناشی از همین
بینش است برای کشور مشکل درست کرده است.
او در مقاومت 11 روزهیی که از خودش نشان داد از خط قرمز عبور
کرد. یا مقاومتی که در برابر معاون اولی آقای مشایی نشان داد.
او آدم زیرکی است. من فکر میکنم وضعیت را تا پایان دوره خودش
مدیریت میکند.
فکر میکنم اوضاع بهتر از الان بود
اگر اصلاحطلبان پیروز انتخابات ریاستجمهوری دهم میشدند.
برای اینکه این مقدار قانونگریزی در آنها وجود نداشت. بیشتر
انتقاداتی که ما به اصلاحطلبان داشتیم به مسائل فرهنگی
برمیگشت که به نظرم این دولت از این نظر از اصلاحطلبان
جلوتر است.
به نظرم اگر سوال از رییسجمهور خوب مطرح شود میتواند شامل
همین موضوعات بشود. البته بخشی از افزایش قیمت ارز ناشی از
تحریمهاست چون دولت باید ارز موجود را حفظ کند. در حال حاضر
ما ارز به مقدار کافی داریم اما اگر یک مبارزه چهار یا پنج
ساله را پیش بینی کرده باشیم طبیعی است که باید یک مقدار با
احتیاط عمل کنیم.
در رابطه با
مهمترین
ضعف استراتژیک جمهوری اسلامی،
یکی همین رابطه اصل ولایت فقیه با سایر ارکان نظام جمهوری
اسلامی است که زیاد مشخص نیست. یا مثلا همین بحث سوال و حواشی
آن ناشی از آن است که رابطه میان ولایت فقیه با مجلس زیاد
مشخص نیست. یک عده تصور میکنند مجلس در هر موضوعی باید
موافقت ولی فقیه را بگیرد و بعد اقدام کند و یک عده مخالف
هستند و میگویند ما اختیارات و وظایف خودمان را داریم و باید
کار خودمان را انجام بدهیم. اگر یک مصلحت مهمی در میان باشد
ولی فقیه حکم حکومتی میدهد و ما اطاعت میکنیم. اینها باید
روشن بشود. یا رابطه قوه قضاییه با اصل ولایت فقیه روشن نیست.
آیا قوه قضاییه میتواند مقامات عالیرتبه نظام را شخصا و بدون
اطلاع رهبری مورد مواخذه قرار بدهد یا خیر؟ مرزها چون مشخص
نبوده آسیبهایی هم به کشور ما زده است. بهطور خلاصه اگر
بخواهیم بگوییم، نوع برداشتی که ما از ولایت فقیه داریم
آسیبهایی به کشور وارد کرده است. یعنی در جاهایی نباید
موضوع ولایت فقیه را وارد میکردیم ولی وارد کردیم و بعد آسیب
دیدیم. بهترین مثال همین انتخابات 88 است. یکی از ریشههای
بحران 88 این بود که عدهیی از اصولگرایان
اصرار داشتند که کاندیدای اصلح مورد
نظر رهبری آقای احمدینژاد است. خب طبیعی است که وقتی
چنین موضوعی مطرح میشود جامعه به دو قطب تقسیم میشود و دیگر
انتخابات آزاد معنی خود را از دست میدهد. در حالی که ما
میگوییم ولی فقیه اگر نظری هم داشته باشد از طریق شورای
نگهبان اعمال میکند. این مرزها زیاد روشن نیست. یکی دیگر از
ضعفهای ما برداشت اشتباه برخی از این جمله معروف امام که «حفظ
نظام از اوجب واجبات است.» بوده است. گاهی فکر میکنیم برای
حفظ نظام خیلی کارها مباح میشود، در حالی که اینطور نیست.
نمونهاش هم قتلهای زنجیرهیی است و اخیرا هم قتل ستار بهشتی،
که البته ما این مساله را تا آخر دنبال میکنیم و اجازه
نمیدهیم لوث شود. از آقای توکلی هم که این موضوع را در نطق
خود مطرح کردند تشکر میکنم، چون ما نمایندگان باید قبل از همه
از حقوق مردم دفاع کنیم. امروز هم این تفکر وجود دارد. البته
نه به آن شدت. این نوع برخوردها خطرناک است. همین برخوردها
باعث میشود ما جلوی آزادی بیان را بگیریم.
اگر قرار بود که رئیس جمهور را رهبری معین کنند دیگر نیازی به
انتخابات نبود، خوب ایشان یک نفر را منصوب می کردند.
اگر یک مقدار فضای اظهار نظر بازتر شود ( البته نشانه های آن
با برگزاری برنامه های مناظره در صدا و سیما دیده می شود) به
نظرم می تواند به جلب اعتماد مردم و مشارکت بیشتر کمک
کند.تجدید نظر در نوع برخورد با متهمان بحران سال 88 می تواند
مفید باشد. البته به نظرم این یک مسئله کلی است و ربطی به
انتخابات آینده ندارد.خوب خیلی از این رفتارها در بحران 88 به
نظرم ضرورت نداشته و اصلا خوب نبوده است، نمی شود به صرف اینکه
بعضی از این افراد در جلسات یک کاندیدا شرکت کرده و یا حتی
حرفی زده باشند که شنود شده است آنها را متهم کرد.
خیلی از این افراد بازداشتشان قبل از تاریخ 22 خرداد بوده است
و عملا نقشی در آشوب ها نداشته اند. این رفتارها قابل قبول
نیست و براحتی هم پذیرفته نمی شود که این افراد در فکر ایجاد
یک انقلاب مخملی بوده اند. باید در برخورد با اینها تجدید نظر
شود . البته نه برای انتخابات آینده . این اصلا خوب نیست و
مردم هم متوجه می شوند که هدف چیست.از ابتدا نباید این کار
صورت می گرفت و این مقدار سختگیری می شد.من قبول دارم که مثلا
آقای تاجزاده و نبوی اظهارات تندی دارند ولی اگر اینها بیرون
باشند و حرفهایشان را بزنند مشکلی برای کشور به وجود نمی آید.
حتی در مورد آقای موسوی و کروبی هم همین نظر را دارم. اگر قرار
است محاکمه بشوند باید این کار صورت بگیرد و هر مجازاتی بر
اساس محاکمه باشد. زیاد قانع کننده نیست که ما مجازاتی را بدون
محاکمه اعمال کنیم.این توجیهاتی هم که برخی می گویند حصر آنها
به خاطر آسیب نرسیدن به آنهاست از نظر حقوقی قابل قبول نیست و
صرفا یک توجیه است.
باید ماهها پیش این کار می شد، البته حالا هم بشود آثار خوبی
دارد.
*به
عنوان آخرین سؤال، این روزها گمانه زنی هایی راجع به
کاندیداتوری آقای هاشمی مطرح می شود، به نظر شما چقدر این
گمانه زنی ها درست است؟
من اطلاع دقیقی ندارم. اما شخصا معتقدم که با توجه به وضع کشور
که اکنون در حوزه اقتصاد ، فرهنگ و سیاست خارجی دچار مشکل
هستیم حضور ایشان در یک دوره چهار ساله می تواند راه گشا باشد.
اگر آقای هاشمی بیاید و مردم هم به ایشان رای بدهند این حضور
کمک می کند که ما زودتر از بحران خارج بشویم.چون شخص دیگری
مانند آقای هاشمی نمی تواند نیروها و گروه های مختلف سیاسی را
با نگرشها و سلیقه های مختلف دور هم جمع کند. ایشان بیاید تا
کشور سروسامان پیدا کند و بعد برای چهار سال بعدی کشور را به
یک نفر دیگر بسپارند.
پیک نت 28 آبان 1391 |