بی تقوایی حدی دارد؛ اگر
خجالت نمیکشید لااقل ساکت
باشید
5
هزار
خانواده زلزلهزده
مناطق زلزلهزده آذربايجان
شرقي
در معرض سرما هستند
مشاور
بازرگانی
دستگیرشده فدراسیون فوتبال که
در یک شرکت نفتی حفاری شمال
کار می کرده و توضیح نمی دهند
چگونه از نفت که حالا تحریم
شده، به فوتبال نقل مکان کرده
!
این گفتگوئی است با یک "شرخر" در تهران که
در "تجارت فردا" منتشر شده است. در یک
جمله "بی نظیر است." شاید
گفتگو کننده
سوال های حرفه ای نکرده باشد، اما بی
تردید تلاش او برای پیدا کردن یک "شرخر" و
مصاحبه با او، نشاندهنده استعداد حرفه ای
او برای روزنامه نگاری است.
رهبر جمهوری اسلامی، در آخرین سخنرانی
خود، در ارتباط با نامه نگاری میان روسای
سه قوه، خطاب به مسئولان حکومتی اخطار
کرد، مسئولان تا انتخابات ریاست جمهوری
گریبان هم را نگیرند و تشنج ایجاد نکنند و
در ادامه همین اخطار گفت: "قدر این امنیتی
که داریم را بدانید!"
گفتگوئی که در ادامه می خوانید، به عیان
نشان میدهد آن امنیتی که آقای خامنه ای می
گوید "قدر" آن را بدانید، امنیتی است که
پس از کودتای 22 خرداد 88 برای خود و
اطرافیان و منصوبان خویش فرض کرده است،
والا امنیت چون بخت از سر ملت ایران پریده
است. "اسمال شرخر" ساده و روان می گوید
وضع مملکت از چه قرار است و پلیس و نیروی
انتظامی، قوه قضائیه و دادگاه ها، تشکیلات
تو در توی امنیتی و خلاصه همه ارگان های
حکومتی تبدیل شده اند به حافظ امنیت قایق
شکسته ای که آقای خامنه ای در آن نشسته
است و می خواهد آن را با سوخت اتمی به
ساحل نجات برساند. تمام این ارگان ها در
خدمت سرکوب سیاسی و مدنی و برای پایمال
کردن ابتدائی ترین حقوق انسانی فعال اند.
اسمال شرخر، تابلوی تمام نمای امنیت
نداشته مردم در جمهوری اسلامی را ترسیم می
کند. برای گفتگو کننده و منتشر کننده این
مصاحبه باید "درود" فرستاد، حتی اگر سطح
انتشار آن به دلیل سانسور مطبوعات و
محدودیت های انتشارات محدود باشد. چه باک؟
مردم که خود در خیابان و کوچه و خانه و
اداره و اتوبوس و ... شاهدند و هر کدام یک
روزنامه متحرک.
گفتگو را بخوانید و از هر امکانی برای
گسترش پخش آن استفاده کنید.
گیریم که چنین آقا زاده ای با چنین نامی
یک زمانی واقعا وجود و حضور خارجی هم
داشته. البته نه مثل آقازاده های جمهوری
اسلامی که ماشاء الله همیشه در صحنه
حاضرند و شب ها در برج میلاد اتاق اختصاصی
دارند.
اما، خودمانیم، آن آقازاده یا امام زاده
کنارجاده چه میکرده است؟ مگر در آن زمان
میدانسته که یک جاده ای کشیده خواهد شد و
سر راه عبور اتومبیل ها، می توان آنهائی
را که از تصادف رانندگی و مرگ می
ترسند "تلکه" کرد و پولی گرفت!
آن آقا اگر هم واقعا وجود وحضوری داشته،
از این مسائل خبر نداشته، بنابراین، کار،
کار امروزی هاست که دکان را کنار جاده و
در جای خوش آب و هوا و منظره، که
اتومبیلها نیز بتوانند بی دردسر توقف کنند
علم کرده اند.
با سلام خدمت دوستان عزیز در پیک
نت- در رابطه با خبر "نباید حوادث را
یکسویه دید چند تفسیر
احتمالی از حوادث روزهای اخیر غزه"
تفسیر دیگری نیز میتواند
عنوان
شود و آن اینکه با توجه به خبر اخیر حضور
ولایتی در آمریکا و
مذاکرات پنهانی قبل از انتخابات ریاست
جمهوری امریکا و موکول
کردن بقیه مذاکرات به انتخاب مجدد اوباما
و صحبت های چند روز پیش
ایشان در خصوص امکان مذاکره با ایران که
اکثر کارشناسان آن را بعنوان یک اشاره
مثبت تلقی نمودند، بعید نیست که دولت
اسراییل با
خطر نزدیکی ایران به امریکا و بهبودی
روابط متعاقب آن با اروپا
بلافاصله با راه اندازی دور جدیدی از
درگیریها را در فلسطین راه انداخته باشد.
سیاستمداران ماشاء الله تیز هوش جمهوری
اسلامی هم که منتظر افتادن توی چاله اند
دوباره فیلشان یاد هندوستان کرده و سوار
بر مرکب جهاد اسلامی و حماس تاخت تازه را
شروع کرده اند.
لات هائی مانند سردار نقدی هم که هرجا خر
داغ می کنند او خیال می کند کباب بره
دارند درست می کنند بلافاصله اعلام فرمود
منتظر فرمان
رهبر جهت آزاد سازی بیت المقدس است.
سیاستمداران اسراییلی
با راه اندازی این درگیری به اهداف خود
مبنی بر ادامه حمایت
امریکا از خود رسیدند.
نظر یک خواننده
در باره حوادث غزه
پیک
نت سلام- در مورد درگیرهای اخیر اسراییل
با حماس در نوار غزه، هدف اسراییل همانا
نابودی حماس و یا دست کم عقیم کردن سازمان
حماس و نیروهای تندرو و تشکل های وابسته
به جمهوری اسلامی می باشد تا بتواند با
خیال راحت در مورد بوجود آمدن کشور مسثقل
فلسطین به سازمان ملل جواب داده و با
محمود عباس بدون مزاحم وارد گفتگو شود.
برو بچه های شهرستان ها با فیسبوک به هم
وصل اند. در خود شهرشان هم همینطور، اما
متاسفانه کم اند صاحبان فیسبوک هائی که
شهرستان محل اقامت خودشان را معرفی کنند،
مشکلات آن را بنویسند، عکس از زندگی مردم
و مناظر آن منتشر کنند و به همین دلیل
بیشتر این فیسبوک ها برای حال و احوال
پرسی از هم است و یا حداکثر، چند خطی که
تمرین شعر است تا خود شعر. به همین دلیل،
مسئول فیسبوک پیک نت، در گشت و گذارها و
فیسبوک گردی هائی که دارد، گاه که با
فیسبوکی زنده و فعال برخورد می کند آن را
از این پس معرفی می کند.
دراین شماره فیسبوکی را معرفی می کنیم که
شناسنامه امروز "سردشت" است. بنام "یک
آسمان آبی" که در بر گیرنده عکس مناظر،
مشکلات شهری، میوه های جنگلی و .... است.
این شما و این هم فیسبوک "آسمان آبی
سردشت" که آن را می توانید از
اینجاببینید.
اینترنت پیام نور
ناگهان "کور" شد!
سلام رسانه روشنگر پیک نت!
2
روز است که اکانت اینترنت های تمام
کارمندان و کارشناسان دانشگاه پیام نور را
محدود کرده اند و فقط اجازه استفاده در حد
2 ساعت دارند. علت آن هم افشاگری است که
در اینترانت داخلی بین کارکنان رد و بدل
شد و دست معاون اداری مالی ( دکتر کی منش)
و رییس دانشگاه (دکتر زیاری از دوستان
نزدیک احمدی نژاد) رو شد. موضوع از این
قرار بود که 6 ماه پیش مدیر رایانه
"فرمانبر" که معاون اداری مالی "کی منش"
داماد ایشان است 2 میلیارد تومان در خرید
3 عدد سرور سان و راه اندازی شبکه ویدئو
کنفرانس 400 مرکز دانشگاه پیام نور اختلاس
کرد و هنگامی که دیوان عدالت و حراست
خبردار شدند پا به فرار گذاشت. اکنون
بازرسان دیوان عدالت اداری در دانشگاه
حضور دارند و دکتر زیاری و کی منش دارند
ماله کشی می کنند. صد البته آقای فرمانبر
کوچکترین مهره در این بازی بود که سربه
نیست شده و هیچکس از ایشان خبری ندارد،
ولی 2 میلیارد تومان در بین معاون و رییس
و قائم مقام رییس دکتر حسامی (که خانواده
ایشان همانند آقای خاوری در کانادا زندگی
میکنند و ایشان نیز 2 ملیتی هستند) تقسیم
شده است.
حرف های
احمد شهید
این روزها
به دل می نشیند!
جاوید فردا
آقای
احمدینژاد!
قطعاً اطلاع دارید که اخیراً یک
وبلاگنویس به عنوان متهم بازداشت شد
و چون تحمل مرحلهی انسانساز بازجوئی را
نداشت به دار فانی شتافت. ستار بهشتی را
عرض میکنم.
برای خانواده اش صبر آرزو می کنم.
نمیدانم یک وبلاگنویس اگر به دادگاه
میرسید و جرمش ثابت می شد چه
حکمی داشت.
شما که این روزها زیاد سنگ قانون اساسی را
به سینه می زنید و نگران جوانفکر در اوین
هستید و حتی وظائف قانونی رهبری را هم بر
می شمارید کاش پرس وجوئی درباره این
وبلاگ نویس اتفاقا جوانفکر میکردید. شاید
بتوان شرایط را طوری کرد که یک مَرد سالم
و ۳۵ ساله بتواند مرحلهی بازجوئی را به
سلامت طی کند! بعد از آن اگر فرصت کردید
از اوضاع زندان های خوزستان و کردستان هم
سراغ بگیرید.
ابتدای نامه یادی از آقای جوانفکر کردم.
به نظرم خیلی خوششانس بود که توانست فرصت
حضور در دادگاه را پیدا کند، از خودش دفاع
کند و حالا فقط یک سال حبسش را به جرم
اهانت به رهبری طی میکند.
راستی بگویم که چقدر حرف های احمد شهید
(ناظر ویژهی حقوق بشر در ایران) این
روزها بیشتر به دلم می نشیند!