شرایطی كه به وجود آمده، نیاز به اصلاحطلبی را بیش از گذشته
كرده است. وضعیتی كه الان كشور در آن به سر میبرد، مطلوب
هیچكس نیست. چه آنهایی كه در درون حاكمیت هستند و چه منتقدان،
همه به نامناسب بودن اوضاع اعتراف دارند. مردم خواهان اصلاح
هستند .باید بدانیم كه تاریخ برای یك سال و دو سال و پنج سال و
ده سال نوشته نمیشود. درباره اصلاحات هم بارها گفته شده است
كه به تدریج و در طول زمان و با حركتهای مستمر و مداوم، یك
نهضت یا جنبش یا یك حركت اصلاحطلبانه به نتیجه میرسد.
بنابراین ما نمیخواهیم انقلاب كنیم.
اگر ما صبر و حوصله داشته باشیم، آینده به نفع اصلاحات است،
چون این سیستم بدون اصلاحات و
بدون تغییر در سیاستها نمیتواند ادامه مسیر بدهد. مخالفان
سرسخت اصلاحات روز به روز عِده و عُدهشان كمتر میشود،
توانشان كاهش مییابد، قدرت سازماندهی و تشكیلات آنها تحلیل
میرود و مهمتر از همه ایده و انگیزه آنها هم رنگ میبازد.
تاكید من بر لزوم صبر و حوصله به این معنا نیست كه منتظر آینده
خیلی دوری هستیم.
اگر حكومتی باشد كه همه راههای اصلاح را ببندد، طبعا نتیجه
آن، میدان دادن به انقلابیون و امكان دادن به كسانی است كه
میگویند اصلاحات در این مملكت جواب نمیدهد و باید به
شیوههای دیگر عمل كرد.
در طول سه سال گذشته بیشترین فشار روی اصلاحطلبان بوده است.
از ممنوعیتها و محرومیتها تا زندانها و گرفتاریهای مختلفی
كه احتیاج به بازگو كردن ندارد و همه از آن باخبر هستند. یكی
از اهداف اصلی این فشارها این بوده كه ما را از این دایرهیی
كه معتقدیم دایره نظام و قانونمداری هست بیرون بیندازد و ما
دست به رفتارهای خشونتآمیز بزنیم یا از اصول شناخته شده
اصلاحات دست بكشیم. میخواستند ما دست به كارهای غیرقانونی و
ساختارشكنانه بزنیم یا به خارجیها پناهنده شویم. اما با وجود
همه تبلیغاتی كه كردند، اصلاحطلبان با درك درست مطلب، زیر این
فشارها عصبانی نشدند و از كوره در نرفتند. در حقیقت
اصلاحطلبان مرزهای هویتی و حركتی را كه برای خودشان تعریف
كرده بودند، نشكستند و وارد صحنهیی كه خواسته مخالفان اصلاحات
بود نشدند.
ما نباید در دام رسانههای وابسته به محافل اصولگرایان بیفتیم
كه هر روز یك اصلاحطلب میتراشند و سعی میكنند اصلاحطلبان
قلابی را به عنوان اصلاحطلبان
واقعی به مردم معرفی كنند و البته نقشهشان هم نگرفته است.
اصلاحطلبی یك جریان شناسنامهدار با هویت است، جریانهای اصلی
و رهبران آن برای مردم شناخته شدهاند.
برداشت من از حركت اصلاحطلبان این بود كه اولا هیچوقت نگفتند
انتخابات را تحریم میكنند اما ما این حق را برای خود قائل
نیستیم كه برای مردم تعیین تكلیف كنیم. ما نمیتوانیم به مردم
بگوییم كه شما در انتخابات شركت بكنید یا شركت نكنید.
میخواهم صریحا اینجا اعلام كنم و این دندان
طمع را از همه بكشم. من اعلام
میكنم كه در هیچ زمانی اصلاحطلبان برای براندازی این نظام
هیچگونه اقدامی نخواهند كرد و مخالف جدی آن هستند.
اصلاحطلبان تمام تلاششان را میكنند كه این نظام را اصلاح
كنند، اما اگر نظام اصلاحپذیر نبود و اصلاح نشد وارد فاز
دیگری نخواهند شد. ممكن است گوشهگیری و سكوت پیشه كنند یا به
دنبال كار و زندگی خود بروند. اصلاحطلبان در عرصه سیاسی كه
ارتباط با حاكمیت پیدا میكند، هیچوقت، تاكید میكنم هیچوقت
وارد فاز براندازانه نخواهند شد. ما پرچم براندازی را برای
همیشه در جبهه اصلاحطلبان پایین كشیدهایم. آقایان خیلی تلاش
كردند و به ویژه در طول این سه سال تلاش مضاعفی صورت گرفت تا
اصلاحطلبان را به براندازی بكشانند چون میدانستند اگر
اصلاحطلبان وارد این فاز شوند به راحتی آب خوردن از بین
خواهند رفت. اما اصلاحطلبان وارد این دام نشدند. اصل این نظام
مال ماست و از آن دفاع میكنیم و برای اصلاحش هم تمام تلاشمان
را خواهیم كرد.
اصلاحطلبان «انتخابات» را شاخص مهمی برای دموكراسی و حضور در
قدرت میدانند. یعنی دوست ندارند با روشی غیر از روش انتخابات
وارد قدرت شوند. مثلا لابی كردن با حاكمیت و مثلا توافق بر سر
اینكه این بخشها دست ما باشد و آن بخشها دست شما باشد، یا
اینكه امور اجرایی دست فلان گروه باشد و مجمع تشخیص دست شما
باشد یا طرحهایی از این دست حتی اگر امكانش هم موجود باشد، در
برنامههای اصلاحطلبان جایی ندارد. چون معتقدند كه باید با
رای مردم سر كار بیایند. اما مساله بعدی كه وجود دارد، این است
كه انتخابات استاندارد یك سری شاخص دارد. این شاخصها هم باید
نمود عینی داشته باشد و نمیتوان با قول و قرار نسبت به وجود
این شاخصها ابراز اطمینان كرد. اینكه مثلا من به شما قول بدهم
انتخابات خوب برگزار شود تضمین مناسبی برای برگزاری یك
انتخابات استاندارد نیست. اگر شرایط مثل همین وضعیت امروز
باشد، اصلاحطلبان هیچ رغبتی برای شركت در انتخابات ندارند.
تا زمانی كه این سیاستها تغییر نكند، چه یك اصلاحطلب
رییسجمهور شود، چه یك محافظهكار، چه تندرو و چه معتدل،
نهایتا در حد خیلی مختصر، اوضاع تغییر خواهد كرد. اما اگر
سیاستها تغییر كند آن وقت بحث دیگری است. اگر ما مانع تغییر
سیاستها هستیم حاضریم كنار برویم. اصل این نیست كه حسن بیاید
یا حسین بیاید.
ما میگوییم اصلاحطلبان زمانی میآیند كه انتخابات آزاد باشد.
وقتی انتخابات آزاد با مقدمات و مشخصاتی كه گفتیم برگزار شود،
معنایش این است كه سیاستهای اصلی تغییر كرده است. وقتی این
سیاستها عوض شود حتی لزوم و تاكیدی نداریم كه حتما یك
اصلاحطلب رییسجمهور شود. بلكه یك اصولگرای عاقل هم میتواند
وضعیت مملكت را سر و سامان دهد. ما هیچوقت نگفتهایم یا ما یا
هیچكس! اصلا هدف اصلاحطلبی نهادینه كردن مردمسالاری است،
خواه ما رییسجمهور باشیم و خواه نباشیم. هدف برگزاری انتخابات
آزاد است. برگزاری انتخابات
آزاد یعنی اعلام عملی تغییر سیاستها و یعنی همه چیز و همه كس
در چارچوب قانون.
پیک نت 18
مهر |