ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

  27 مهر  1391

infos@pyknet.net

 
 
 

بخش های خبری از نامه سرگشاده محمد نوری زاد
رهبر را آقا مجتبی راه می برد
و آقا مجتبی را "قدرت" دیگری!

 
 
 
 

شاید باور جناب شما بر این باشد که قدرت نخست کشور شمایید. که در این بیست و سه سال گذشته هر تصمیم کلانی را که اراده فرموده اید همان شده است. و شاید آن سردارانی که برای بعد شما کمین کرده اند و از همین اکنون کلیات کشور را به زیر بغل زده اند، خود را قدرت نخست کشور بدانند. با اطمینان می گویم: نه آن درست است و نه این. نه شما قدرت نخست کشورید، و نه سرداران فربه ای که به هر موقف این کشور بلازده چنگ برده اند.

قدرت نخست در (پشت شما) لمیده است و از همانجا زیرکانه خواسته های خود را توسط آنانی که خواهم گفت چه کسانی هستند، به سمت ذهن و زبان مبارک شما گسیل می کند

 

حتی من به طرح کودتای نظامی ای که این سرداران برای بعد از شما روی میز خود نهاده اند، از همین زاویه می نگرم. آنان به انجام کاری که مأموریتش را یافته اند دست خواهند برد. بی آنکه بدانند همه ی اطوارشان توسط همان قدرت نخست طراحی شده و ولع شان در بلعیدن ایران نیز ناشی از تربیتی است که همان قدرت نخست در کامشان افشانده.

قدرت نخست ایران اگر با شما نباشد، و با پاسداران شما نیز نباشد، پس با کیست؟ عده ای می گویند: با آقا زاده ی شما جناب مجتبی خامنه ای است. که یک روز از شهرام جزایری هشتصد میلیون تومان پول می گیرد و روزی دیگر، برآشفتنِ انتخابات سال هشتاد و هشت و تبعات بعدیِ آن را مهندسی می کند، و امروز نیز به یُمنِ آقازادگی اش، و به برکت دستی که به گردن حضرت حجة الاسلام والمسلمین آشیخ حسین طائب – رییس سازمان اطلاعات سپاه و مسئول سابق هماهنگی های بیت مکرم – انداخته، در پس پرده ی اقتدار شما، به رتق و فتق امور می پردازد و برای خود در فردای پس از شما خواب هایی می بیند.

آقا مجتبای شما حتی آنقدر نفوذ دارد که در دفتر همه ی وزرا و خود رئیس جمهور که هیچ، در دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت که هیچ، در دفتر رئیس قوه قضاییه و رئیس مجلس که هیچ، حتی در دفتر آقای مصلحی وزیر اطلاعات نیز شنود کار می گذارد! خلاصه آقازاده ی شما با هر زنگی که به هر وزیر و وکیل و صاحب نفوذی می زند، رعشه بر تن آنان می اندازد و کارها و نقشه های خود را پیش می برد.

برخلاف آقا مسعود و آقا میثمِ شما که خوب و شایسته و دوست داشتنی اند و تلاش کرده اند دست های خود را به غبار قدرت نیالایند، یکی از بزرگترین ایرادهای آقا مجتبای شما این بود و هست که لباس آقازادگی اش را به کارهای نابهنجار اطلاعاتی و امنیتی و خاصه گرایی آلود. شاید عده ای بگویند این آقازاده ی مبسوط الید، قدرتِ پس پرده ی ایران است. همو که دستش به دلارهای نفتی و همه جوره ی سرداران فربه واگشوده است. همو که تغییرات جوّی را نیز با دستگاه های مخوف مهره ی امنیتی اش آقای طائب رصد می کند، مدیر اجرایی اش سردار پاسدار قالیباف است و عامل سیاسی اش زاکانی.

رها بودن آقا مجتبای شما باعث شده روضه خوانان و ابن الوقت های دیگر نیز به آقازادگان و عشیرگان خود جولان بدهند. مثل آقازاده ی نفرت انگیز واعظ طبسیِ آستان قدس که میزان دارایی اش از اندازه بدر رفته، مثل آقازاده ی نفرت انگیز خزعلی که هم سر در سفره ی سرداران سپاه دارد و هم بضرب نام پدر چند شبکه ی تلویزیونی به راه انداخته، مثل آقازاده ی دری نجف آبادی، مثل آقازاده ی مقتدایی، مثل داماد و بستگان مهدوی کنی در بساطی که به اسم امام صادق علم کرده اند، مثل برادران عسگراولادی که در بستری از مناسبات نفرت انگیز، سالانه میلیارد میلیارد به حساب بانکی خود پول پمپاژ می کنند. و دیگرانی از این دست، که با نگاه به اطوار آقا مجتبای شما صاحب نفوذ و تریلیاردر شده اند. با این ادله که: وقتی “او” می کند چرا ما نکنیم؟

معروفست که خدم و حشم و اعضای بیت امام خمینی از “دوازده” نفر بیشتر نبودند. و خدم و حشم و اعضای بیت جناب شما: “یک هزار و دویست نفر”. یعنی درست یکصد برابر. هزینه ی سالانه ی بیت امام خمینی به یک میلیون تومان هم نمی رسید. اما سالانه حداقل یکصد میلیارد تومان صرف امور جاری و تشریفاتی بیت مکرم شما می شود. امام خمینی یک بار سفره نینداخت اما بیت شما در ایام محرم و رمضان و فاطمیه هر شب برای بیست هزار نفر سفره می اندازد.

البته من با این نظر که آقا مجتبی را قدرت نخست کشور می داند موافق نیستم. علتش را می گویم. آقا مجتبای شما زیاد زیاد که بُرد و نفوذ داشته باشد، در راستای همان هیبتی است که آقای حسین شریعتمداری برای خود پرداخته است. شاید خود آقا مجتبی به این سخن من اعتراض کند که نخیر، من صاحب نفوذم و میلیاردها پول به اشاره ی من جابجا می شود. و بگوید: به اشاره ی من یکی برکشیده می شود و دیگری فرومی افتد. به اشاره ی من پروژه های میلیاردی بی توجه به آه و فغانِ “چیزکی” به اسم قانون، به کام سردارانِ خودی فروتپانده می شود. این منم که مشخص می کنم چه کسی زندانی شود و چه کسی آزاد. این منم که غیرمستقیم رشته های امور کشور را در دست دارم. به این می بخشم و از دهان دیگری بیرون می کشم. من کجا و حسین شریعتمداری کجا؟ که تنها قلمی دارد و همان قلم  نیز شیدای خود ماست!

من در این نوشته بنا ندارم به هیاهوهای اینچنینیِ آدم هایی چون شریعتمداری و طائب و سرداران سپاه و آقا مجتبای شما اعتنا بکنم. اما معتقدم وظیفه ی آقا مجتبای شما و امثال او همان است که گفتم: انتقال خبرهای گزینش شده به شما و نگرانی هایی که توسط جناب شما “باید” مرتفع شوند. مهم این است که این خبرها و این نگرانی ها را چه کسی در کام اینان می افشاند؟ مهم این است. قدرت پشت پرده ی ایران را از همین مسیر باید دنبال کرد.

شاید حاج آقا طائب از این کنایه ی من بربیفروزد و بگوید: اگر من دم گوش آقا مجتبی چیزهایی می گویم، این من، خودم هستم و خودم. نه از کسی خط می گیرم و نه اجازه می دهم کسی به بیت مکرم چپ نگاه کند. و فلان سردار فربه نیز بگوید: این منم که به دیگران دستور می دهم. این من، مگر می شود از جای دیگر خط بگیرد؟

اجازه بدهید اینها هرچه می خواهند بگویند. من با اطمینان به جناب شما تقدیم می دارم که هم طائب و صد سردار فربه ی پشت در پشت او، و هم جناب شریعتمداری، و هم آقازاده ی محترم شما “خیال” می کنند که مستقل و منفرد و صاحب رأی اند. خصلت مشترک این جماعت، اطلاعاتی و امنیتی بودن آنان است. و حرص و ولعی که برای تمامیت خواهی دارند. قدرت پشت پرده ای که من بدان اشاره خواهم کرد، از همین منفذ است که پیچ اقتدار اینها را شل و سفت می کند.

شما درست در شرایطی سخن از فتنه راندید که خود در میان فتنه ی آن جماعتی که از پس پرده برای شما خبر می آوردند گرفتار بودید. و درست زمانی دیگران را به بصیرت و درست دیدن فرا خواندید که دیگران شما را از فرد نامتعادلی چون احمدی نژاد پرهیز می دادند و شما اعتنایی به درست دیدن آنان نداشتید. حتی نگاهی ساده و سطحی به قد و بالای احمدی نژاد مفهوم بصیرت را در گزینش و برآوردن این مالیخولیا معنا می کرد. پس چگونه است که خالق واژه ی بصیرت سیاسی، از شناسایی او عاجز ماند؟ و همچنان بر واژه ی بی نوای بصیرت پای فشرد؟

 

احمدی نژاد چقدر به کشور ما و به نسل های بعدی ما خسارت وارد آورده باشد خوب است؟ با تحقیرها و تحریم ها و توهین ها و عقب ماندگی هایی که نصیب کشور ما کرده و می کند؟ پاسخ بدهید! صد میلیارد دلار؟ هزار میلیارد دلار؟ چقدر؟ مگر شلتاق های این نامتعادل نبود که ذبح سرمایه های انسانی و پولی ما را سرعت بخشود؟ من با همان اطمینانی که از آقازاده ی شما و شریعتمداری گفتم، این نیز می گویم که احمدی نژاد در تمام سال های مسئولیتش، مستقیماً از صهیونیست ها و آمریکایی ها خط می گرفته است. و هنوز نیز در رکاب آنان است.

آقای هاشمی( در دیداری که با ایشان داشتم) پس از شنیدن گلایه ها و توصیه هایم کمی به فکر فرو رفت و گفت: نمی توانم فردای بعد از آقای خامنه ای را پیش بینی کنم. کشور افتاده دست طائب ها و نقدی ها. هیچ بعید نیست اینها فردا حتی به کودتای نظامی دست ببرند.

با دستخطی که از باغبان زیرک می گیرند، نرم نرم ما و شما را به سمت یک جنگ ویرانگر می

می دانم که روزهای بسیار سختی را گذران می کنید. تار و پود قمار هسته ای دست و پای فکر شما را از کار انداخته. پس پیشنهاد هماره ی خود را مجدداً تکرار می کنم: اگر نوشیدنِ جام زهرِ همقدم شدن با خواست های جهانی کام شما را برمی آشوبد، بیایید و بخشی از اختیارات تمام نشدنی خود را به مجلس تفویض فرمایید. بگذارید اگر جام زهری باید نوشیده شود، اجازه بدهید مجلسیان مطیع و بی اراده و مرعوب و حرف گوش کن به نیابت از شما بنوشند. تکلیف رهایی از بن بست هسته ای را به همین مجلس محتضر واگذارید. اگر دلتان نمی آید که همه ی اختیارات گسترده ی رهبری را به مجلس واگذارید، لااقل برون رفت از بن بست هسته ای را به اختیار مجلس مطیع خود موکول فرمایید.

پیک نت 27  مهر

 
 

اشتراک گذاری: