آنچه در سوریه می گذرد، ویرانی این کشور است. تاسیسات شهری،
ساختمان ها، کارخانه ها و زیرساخت های اقتصادی سوریه بسرعت
ویران می شود و دست هائی که با استفاده از بی خردی و بی تجربگی
بشار اسد و توصیه های سپاه پاسداران این آتش را برپا کردند،
اکنون با خیالی آسوده در انتظار ویرانی باز هم بیشتر سوریه
اند. ارتش شهرها را از آسمان و زمین می کوبد و گروه های مسلح
که عربی حرف می زنند اما، معلوم نیست چه تعدادشان سوریه ای
هستند و چه تعداد وارداتی، کوچه به کوچه با این ارتش می جنگند.
آتش بیاران این فاجعه به خوبی می دانند که سوریه می رود برای
تجزیه، براساس قومیت و مذهب و آنگاه بهره گیری از تجربه
یوگسلاوی برای تقسیم سوریه تجزیه شده بین خود. برای بازسازی
آنچه امروز ویران می شود و حاصل دهها سال زحمت و مالیات و
منابع سوریه است، باز هم شرکت های بزرگ خارجی پیشگام خواهند شد
و برای بازسازی آنچه در این جنگ نابود شده و در حال نابودی
است، قراردادهای نان و آبدار خواهند بست! تجربه عراق و لیبی و
افغانستان در برابر چشمان است.
ارتش سوریه با تانک وارد شهرها می شود، اما چنین حضور به معنای
پایان فتنه ایست که هر لحظه بر آن نفت خشونت پاشیده می شود؟
این خواب و خیالی است که در جمهوری اسلامی شکل گرفته و به اسد
نیز تلقین شده است. همین خواب و خیال را صالحی، وزیر امور
خارجه جمهوری اسلامی در دیدار با معاون نخست وزیر سوریه گفت.
او گفت: سوریه این دوران را پشت سر خواهد گذاشت!
فیلم هائی که از حلب، بزرگترین شهر و مرکز اصلی بازرگانی سوریه
منتشر شده فاجعه بار است. کشتار انسانی، ویرانی آنچه که نامش
آبادانی بوده و صدای "الله اکبر"ی که معلوم نیست از حلقوم کدام
عرب، از کدام کشور و با کدام اندیشه اسلامی و با کدام دستمزد
آلوده به نفت بیرون می آید.
آنها که فریاد الله اکبر در کوچه های حلب سر میدهند، فردا که
بر شهرها و مناطق مختلف مسلط شوند جز آن خواهند کرد که اکنون
در لیبی در جریان است؟ ما ایرانی ها، اعقاب آنها را نمی
شناسیم؟ خاوران را از یاد برده ایم؟ قتل های زنجیره ای را
چطور؟ احمدی نژاد که به محض رسیدن به کاخ ریاست جمهوری می
خواست از وسط خاوران اتوبوبان بکشد تا جنایت را ماست مالی کند
از جمله اعقاب همان هاست که در کوچه های حلب "الله اکبر" می
گویند!
مخالفت با جمهوری اسلامی و تنفر از اعمال حاکمیت کنونی آن
مبادا ما را همسو با خواست های اسرائیل و امریکا در منطقه کند.
این تصور باطل است که اگر اسد از جا کنده شود خامنه ای از جا
کنده شده! تغییرات در ایران برعهده مردم ایران است. دخالت ناتو
در سوریه و از جا کندن دولت سوریه را انجام وظیفه خود برای
مبارزه برای تغییرات در ایران ندانیم. هوشیار باشیم.
بی خردی اسد و توصیه ها و رهنمودهای رهبر جمهوری اسلامی بتدریج
می رود تا ابعاد جنگ در سوریه را حتی پیش از آن که اسد سقوط
کند، به لبنان بکشد. این بار حریف حزب الله لبنان، کسانی اند
که خشن تر و بی پرواتر از آنها در کشتار و ویرانی اند. از هم
اکنون تلویزیون های عرب زبان وابسته به عربستان سعودی و قطر
این خبر را بی وقفه برجسته می کنند که حزب الله لبنان واحدهای
نظامی برای سرکوب مردم سوریه به این کشور اعزام داشته تا در
کنار ارتش سوریه عمل کنند. و این یعنی، عبور جنگ داخلی از
مرزهای سوریه به داخل لبنان و این همان چیزی است که اسرائیل
غاصب سرزمین های مردم فلسطین در انتظار آن بود، تا آنچه را در
بمباران 33 روز لبنان نتوانست بدست آورد، اکنون نه از هوا،
بلکه از زمین، نه با دخالت مستقیم ارتش اسرائیل، بلکه با هدایت
و دخالت زمینی آن ها که به زبان عربی سخن می گویند بدست آورد.
فاجعه اینست و از آن فاجعه بارتر این که ایرانی ها با نفرت از
رهبری جمهوری اسلامی، سقوط بشار اسد را گامی برای سقوط جمهوری
اسلامی می دانند! حتی اگر به روی خود نیآورند و مستقیم این را
نگویند، به اشاره همین را می گویند: سقوط اسد امروز، سقوط
خامنه ای فردا!
واقعا چنین است و چنین خواهد شد؟ حکومتی
متفاوت با جمهوری اسلامی
در سوریه در حال سقوط است. چشم ها را باز کنیم. آنها که می
خواهند جانشین حکومت اسد شوند، همانهائی اند که فردا اگر بر
مسند بنشینند حکومت وحشت و ارتجاع را در سوریه برقرار خواهند
کرد.
این درست است که با سقوط اسد و بر سر کار آمدن دولتی دیگر در
سوریه، عرصه بر حزب الله لبنان نیز تا حد جمع شدن بساط آن و
عقب نشینی تا قم تنگ خواهد شد، این درست که است که خط مقدم
جبهه جمهوری اسلامی در هم کوبیده می شود، سپاه قدس کاسه و کوزه
اش را در لبنان و سوریه جمع می کند و زمینه دخالت نظامی در
ایران فراهم تر می شود. اما این دخالت نظامی و بمباران ایران
به سود ایران است؟ ما ایرانی ها این را می خواهیم؟ و یا این
اسرائیل است که چنین می خواهد و بخش مهمی از سر نخ فاجعه چه در
سوریه و چه در جمهوری اسلامی را در دست دارد.
پیک نت 5 شهریور |