ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 

صفحه اول

پیوندهای پیک

بايگانی پيک

6 شهریور  1391

infos@pyknet.net

 
 
 

رهبر اصلاحات را بپذیرد

همه کمک ایشان می کنیم!

 

هاشمی رفسنجانی  طی مصاحبه ای  با نشریه «حریم امام» که در وبسایت "جماران" منتشر شده، ضمن شرح سوابق ارتباط خود با آیت الله خمینی و اشاره به نکات مهمی در باره مقطع فتح خرمشهر و آغاز مرحله دوم جنگ با عراق که به جنگی فرسایشی و ویرانگر تبدیل شد و همچنین اولین انتخابات ریاست جمهوری مطالبی را مطرح کرده است. انتخاباتی که آقای خمینی بصورت جدی با ورود یک روحانی بعنوان نامزد ریاست جمهوری در آن مخالف بود و حاصل آن مخالفت کنار رفتن آیت الله بهشتی از نامزدی در آن انتخابات و پیروزی ابوالحسن بنی صدر بود هاشمی رفسنجانی به نکاتی هم در باره مهم ترین مسائل جاری در جمهوری اسلامی و بحران حاکم بر نظام و ایران اشاره کرده است. خلاصه این گفتکو را می خوانید.

 
 
 
 
 

 

بعد از فتح خرمشهر می‌خواستیم در حضور امام تصمیم بگیریم که چگونه بجنگیم. در آن جلسه ما دو ویژگی در سخنان ایشان دیدیم که لازمه رهبری بود. یعنی هم قاطعیت در تصمیم و هم پذیرش استدلال. درباره ادامه جنگ با قاطعیت می‌گفتند: «باید تا تنبیه متجاوز و گرفتن حقمان بجنگیم» درباره اینکه چگونه جنگ کنیم هم قاطع بودند که داخل عراق نرویم. من و آیت‌الله خامنه‌ای در آن جلسه بودیم و بحث نمی‌کردیم، فرماندهان ارتش و فرماندهان سپاه بحث می‌کردند. به ایشان گفتند: این دستور شما با منطق نظامی سازگار نیست که ما پشت مرز بمانیم و دشمن هم بداند که ما جلو نمی‌رویم. عراق خودش را جمع می‌کند و از تجربه دو، سه سال استفاده می‌کند و دوباره حمله بزرگتری می‌کند. نیروهای ما هم در اینجا افسرده و خسته می‌شوند و دیگر آن نشاط را ندارند و با این نوع جنگیدن قانع نمی‌شوند. یا بپذیرید که جنگ را متوقف کنیم، یا باید اجازه بدهید که داخل عراق شویم.» ایشان در حضور ما با منطق نظامی‌ها قانع شدند و گفتند: «شما درست می‌گویید.» امام چهار دلیل برای مخالفت با ورود به خاک عراق فرمودند. یکی از ادلّه مخالفت ایشان این بود که اگر به داخل بروید، مردم عراق اذیت می‌شوند و ما هم نمی‌خواهیم مردم عراق اذیت شوند.

فرض کنید که شما به بصره بروید، چه اتفاقی برای مردم با آن جمعیت عظیم می‌افتد! بعد گفتند: «اگر داخل می‌شوید، در جایی بروید که جمعیت نباشد و کسی اذیت نشود. اگر تعداد کمی باشند، مهم نیست.» ما تا آخر جنگ همین کار را می‌کردیم. در فاو هیچ کس نبود. در خیبر تا لب دجله رفتیم که غیرنظامی نبود. در شلمچه هم مردم رفته بودند و نظامی‌ها بودند. وضع ما این‌گونه بود. به آن استراتژی که ایشان داده بودند، عمل کردیم.

در مباحث، امام را این‌گونه شناخته بودیم که اگر با منطق ایشان را قانع کنیم، از حرف جدی خودشان برمی‌گردند. حتی اگر تأکید کرده باشند. بعضی وقت‌ها هم برنمی‌گشتند که معلوم می‌شد منطق ما را نمی‌پذیرفتند. مثلاً سر قضیه بنی‌صدر، ایشان تسلیم نشد. ما مخالف بودیم که آقای بهشتی از نامزد شدن ممنوع شود. ایشان به هر دلیلی به این رسیده بود که روحانی نباید برای ریاست جمهوری نامزد شود. ایشان گفتند که نباید روحانی بیاید. ما خیلی تلاش کردیم. ایشان هم به قم رفته بودند. ما هم پیغام دادیم که کار داریم و مرتب رفتیم و آمدیم.

یک شب دیگر با آیت‌الله خامنه‌ای از تهران به قم رفتیم که ایشان را ببینیم. ایشان در اندرون بود و اندرون ایشان در خانه آقای یزدی توسط یک راهروی کوچک با بیرونی فاصله داشت. گفتیم که خدمت ایشان آمدیم. ایشان گفتند که من نمی‌توانم از اندرون بیرون بیایم. ما هم گفتیم: نمی‌رویم تا ایشان را ببینیم. ایشان بلند شدند و آمدند. اما به بیرونی نیامدند. در همان وسط راهرو، فرشی بود که همان جا نشستند. ما هم به آنجا رفتیم. یک مقدار استدلال کردیم و دست خالی برگشتیم. حرف ما را قبول نمی‌کردند. این نمونه‌هایی است که گاهی ایشان قبول نمی‌کردند و ما هم بدمان نمی‌آمد و می‌گفتیم که نظرشان است و ما هم تابع هستیم.

 

یک نکته در مورد فضای امروز جامعه بپرسیم. امروز چیزی که در جامعه ما مثل نقل و نبات پیدا می‌شود، بی‌اخلاقی، بداخلاقی، دروغ، تهمت و ریاست. آیا خود شما در این زمینه‌ها با مسئولین ارشد حکومت رایزنی کردید؟

قطعاً رأس حکومت دلش نمی‌خواهد این‌گونه باشد. اما این مسائل چندوجهی هستند. بعضی کارها را به عنوان حفظ نظام انجام می‌دهند. البته حفظ نظام را خودشان تحلیل می‌کنند. در این‌گونه موارد ترجیح داده می‌شود که بعضی از این کارهای نادرست تحمل شود. به نظرم انحراف خیلی زیاد است.

 

خیلی‌ها الان برای اینکه انقلاب را بزنند، به سراغ امام و شاگردان امام رفتند. من پیام مکتوبی از امام دیدم که نوشته بودند، بعد از من خیلی از کسانی که از من کینه داشتند و دارند، به سراغ نزدیکانم می‌روند. الان می‌بینم که چنین است. واقعاً چه کسی در ایران هست که بگوید عاشق امام هستم، ولی در حرم امام و در مراسم سالگرد امام، با حاج حسن آقا که این روزها اصلی‌ترین یادگار امام هستند، آن‌گونه برخورد کند؟

 

ما فعلاً بهترین و آسان‌ترین کاری که باید کنیم، اجرای قانون اساسی است که آن موقع نوشته شده و امام هم تأیید و امضاء کردند و رفراندم کردیم و مردم هم تأیید کردند. اگر الان همه اصول آن را درست عمل کنیم، نصف مشکلات از این جهت حل می‌شود.

یک فصل از قانون اساسی است که مربوط به حقوق عامه است. آن را با دقت مطالعه کنید. ببینید اگر ما آن را اجرا کنیم، بسیاری از مردم ناراضی، راضی می‌شوند و زود آشتی می‌کنند و خارجی‌ها هم زبانشان بسته می‌شود.

البته قانون اساسی هم بعد از بیست سال که ما این کار را کردیم، ممکن است احتیاج به اصلاح داشته باشد. در قدم بعدی قانون اساسی هم مطابق نیازهای روز اصلاح می‌شود. الان ما از جای دیگری نمی‌توانیم شروع کنیم. الان شرایطی داریم که دشمنان ما منتظر هستند تا ما را چندپارچه کنند و بریزند و همه چیز را بگیرند. البته اگر اصلاحی از سوی رهبری آغاز شود و دیگران هم به ایشان کمک کنند، نتیجه‌بخش است. من هم اگر اقدامی بکنم، می‌توانم با همین مقدار رابطه‌ای که با رهبری دارم، کارهایی بکنم.

 

 

پیک نت 6  شهریور

 
 

اشتراک گذاری: