مراسم تشییع جنازه نظامی قربانیان انفجار ساختمان شورای عالی
امنیت سوریه در دمشق انجام شد، اما به گزارش خبرگزاری ها، در
این مراسم بشار اسد شرکت نکرد. ظاهرا این عدم شرکت نیز باز می
گردد به همان هشداری که درباره ترور او به وی داده اند و با
بموجب همین هشدار نیز در جلسه شورای عالی امنیت سوریه شرکت
نکرد و جان سالم بدر برد.
در مراسم تشییع جنازه قربانیان انفجار و خاکسپاری آنها، عمدتا
فرماندهان نظامی ارتش سوریه شرکت کردند. در انفجار دفتر شورای
عالی امنیت سوریه وزیر دفاع این کشور و همچنین داماد بشار اسد
که ارشدترین مقام امنیتی سوریه بود و مورد اعتماد کامل اسد
کشته شدند. اکنون گفته می شود که این انفجار نه براثر یک عمل
انتحاری، بلکه براثر جاسازی مواد منفجر
C4
که زیر صندلی های محل اجلاس کار گذاشته شده بود صورت گرفت.
اقدام و طرحی شبیه انفجار حزب جمهوری اسلامی و بدنبال آن،
انفجار دفتر نخست وزیری در ابتدای شکل گیری جمهوری اسلامی که
منجر به کشته شدن آیت الله بهشتی و چند ده تن از دولتمردان وقت
و همچنین نخست وزیر و رئیس جمهوری وقت "محمد علی رجائی" و
"جواد باهنر" شد و جا برای کسانی که بعدها سکاندار جمهوری
اسلامی شدند باز شد. بنابراین، چنین ادعا و فرضیه ای که یک
گروه مذهبی تازه پا گرفته در سوریه توانسته باشد دست به چنین
اقدامی بزند یک شوخی است و بیشتر باید بدنبال عوامل نفوذی
اسرائیل و قدرت های بزرگ جهانی در این ماجرا بود. این، آنها
هستند که مهره های خود را برای چنین روزهائی تا مغز استخوان
حکومت ها نفوذ داده و حفظ می کنند. این همان پیش بینی است که
درباره حاکمیت کنونی جمهوری اسلامی می شود. یعنی پس از سه دهه
نفوذ در مغز استخوان جمهوری اسلامی است که دولت احمدی نژاد از
آن بیرون می آید و سیاست هائی را در جمهوری اسلامی پیش می برد
که همسو با استراتژی آن قدرت ها و حتی اسرائیل است. از جمله
همین سیاست نظامی و سیاست اتمی و یا کودتای 22 خرداد و پر کردن
زندان ها از کادرهای دولت های اولیه جمهوری اسلامی و یا بستن
فضای سیاسی کشور و پیش از آن، انواع رویدادهای دیگر.
این اطلاعاتی که در باره انفجار دمشق منتشر شده با دو حادثه
انفجار در حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیر کاملا مطابقت
دارد:
انتقال مواد منفجره به محل برگزاری اجلاس شورای عالی امنیت ملی
سوریه یک جوان 27 ساله صورت گرفت که مورد اعتماد داماد بشار
اسد بوده است! و از سرنوشت او نیز خبری در دست نیست. و این
همان سرنوشتی است که "کلاهی" عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی که
مورد اعتماد کامل آیت الله بهشتی بود و همچنین "کشمیری" عامل
انفجار نخست وزیر و عضو بلند پایه تشکیلات اطلاعاتی نخست وزیر
پیدا کردند و یعنی آب شدند و رفتند زیر زمین و هیچ مقامی در
جمهوری اسلامی هم نه پیگیر آنها شد و نه خبری در این باره
منتشر شد که آنها کجا هستند و چه می کنند!
پیک نت اول مرداد |