نامه زیر که ما آن را خلاصه کرده و نکات خبری و اساسی آن را –
به زعم خویش- استخراج کرده ایم، ظاهرا توسط یکی از سرداران
سپاه خطاب به "نوری زاد" مستند ساز معترض نوشته شده است:
سلام نوری زاد عزیز، برادرجهادگرم، راوی فتح سالهای عاشقی
درهمین دوسه سال اخیر، من باتفاق عده ای دیگر از دوستانم
ازسپاه اخراج شدیم. اخراج درسکوت وپشت درهای بسته وباحضورسه تا
پنج نفری که خودشان اسم این جمع را گذاشته بودند: دادگاه نظامی.
توجیه کردن ما هم کارساده ای نبود. چقدرمی توانستند با “آقا
اینطورخواسته” ما را از معبر حرامخواری های خود عبوربدهند؟ اول
سعی کردند با کشاندن ما که تعدادمان هم کم نبود به داخل کعده
های خودشان که از پولهای بادآورده پر بود را تطمیع کنند. ورود
سپاه به کارقاچاق کالا و ارز درحالی صورت گرفت که بالادستی های
ما ضرورت جذب سرمایه را برای اهداف انقلابی سپاه بهانه می
کردند.
ریاست جمهوری یک تشکیلاتی درست کرده بود به اسم “ستاد مبارزه
با قاچاق کالا وارز” وهمزمان سرداران بالادستی سپاه ازجزیره
های قشم وهرمز و ابوموسی و حتی ازطریق پروازهای رسمی و بین
المللی به همین کار یعنی قاچاق کالا وارز مشغول بودند. اعتراض
گاه گاه ما باعث شد که ما به یک جمع ناراضی تبدیل شویم.
شناسایی ما برای حفاظت اطلاعات سپاه کارشاقی نبود.
ورود سپاه به مسایل امنیتی واطلاعاتی را به اسم این که “وزارت
اطلاعات” قاب دستمال دولت هاست وهیچ اعتمادی به آن نیست
پذیرفتیم. با ورود سپاه به مسایل سیاسی به صرف این که غفلت
درمجلس و دولت و نبود سپاه درجاهای حساس کشور ممکن است
همانجاها را به دست معاندان ودشمنان بیندازد کنارآمدیم. اما
سکوت دربرابر خونی که بعد ازانتخابات سه سال پیش از مردم
برزمین ریخته شد دیگر با “آقا اینطورخواسته” توجیه پذیرنبود.
این شد که اعتراض های ما بالا گرفت. اول اعتراض بود و بعد شد
تمرد. گفتند دستجمعی اعدامتان می کنیم. بعدش که دیدند ما تا
پای مرگ ایستاده ایم خودشان کوتاه آمدند وما را به حبس های ده
سال و هفت سال و پنج سال محکوم کردند و بعدا خودشان با وساطت
این و آن که انصاف نیست اینها از استوانه های سپاه هستند، منت
اغماض و اخراج و بازنشستگی را حلقه گوشمان کردند.
من حالا می فهمم خروج یک کمپرسی جنازه از زندان اوین درسال شصت
وهفت هیچ تعریفی جز جنایت نداشته و من که سالها پیش این کمپرسی
های پر از جنازه را به چشم خود دیده بودم وآن را به اسم ضرورت
انقلابی توجیه کرده بودم، یک کور به تمام معنا بوده ام.
این نامه را بخاطراین برای تو می نویسم که به مردم بگویم هنوز
نیز درسپاه سرداران و افسرانی هستند که نسبت به جنایت ها و
خیانت های سپاه حساس و معترضند
من بدلیل شاخص بودن مسئولیتم هرچه بگویم شناسایی می شوم.
مجبورم کلی بگویم وبگذرم. سپاه رسما برای حذف آقای میرحسین
موسوی برنامه ریزی کرد و مستقیم ازخود رهبردستخط داشت و قدم به
قدم هم با خود رهبرهماهنگ شد و قدم به قدم هم برای زدن ها و
کشتن هایش از بیت معظم اجازه گرفت.
امید من به پاسدارانی است که به قول تو پاک وانسان هستند.
اینها ازداخل سپاه با سپاه دست به یقه خواهند شد. ما نیز مانده
بودیم برای یک چنین روزهایی. اما شناسایی شدیم یا بی گداربه آب
زدیم و اخراج شدیم. اما نوید بدهم که درداخل سپاه فراوانند
پاسدارانی که اصل و نسب دارند.
نمایندگان مجلس طرح دوفوریتی بستن تنگه هرمز را تصویب کرده
اند. بعنوان یک کارشناس نظامی بگویم که همه عُده و عُرضه ما
زیاد دوام بیاورد نهایتا دوازده ساعت تا یک روز است. بعدش که
همه زیرساخت های ما را زدند و کاری هم ازموشک های مشکوک ما
برنیامد، ملت ما را به گلوله می بندند.
الف – میم : سردار اخراجی سپاه
خلاصه شده و برگرفته شده از سایت "نوری زاد"
پیک نت 22
تیــــــر |