آیت الله
موسوی خوئینیها در وبسایت خود «آهنگ راه»، در پاسخ به این
سوال که « بزرگترین اشتباه و قصور تاریخی شما چه بوده؟" نوشت:
1- از آن روزی که نهضت آزادی ایران با امام و انقلاب سر
ناسازگاری گذاشت من باید در حد و اندازه توان خود با اقدامات
افراد خشن و بیمنطق که به آنان هتاکی میکردند مخالفت میکردم
و با حضرت امام صحبت میکردم که جلو آنان را بگیرند.
من از پیش از انقلاب تاکنون نتوانستهام با این جمعیت همدلی
داشته باشم ولی با اینکه من هرگز نقشی در آن هتاکیها و در
مواردی حمله به دفتر کار این جمعیت نداشتهام ولی در مخالفت با
این رفتارهای غیرانسانی اقدام بایستهای نکردهام.
2- در مورد آیتالله منتظری (رحمتالله علیه) هرچند که جز
ایشان برای رهبری پس از حضرت امام (ره ) کسی به نظرم نمیرسید،
لیکن پس از چندی که بر قائم مقامی ایشان گذشت احساس و نگرانی
مبهمی نسبت به ایشان برای پس از امام رضوانالله تعالی علیه
پیدا کرده بودم. اگر خدا بخواهد خاطرات خودم را با ایشان در
اختیار خوانندگان بگذارم علت این نگرانی مبهم روشن خواهد شد.
شخصیت آن مرحوم آنقدر برایم جذاب بود که هرگز با همه آن
نگرانیها به خارج شدن ایشان از صحنه رهبری فکر نمیکردم، لیکن
پس از عزل آن مرحوم از رهبری رفتارهایی که نسبت به جایگاه
مرجعیت ایشان صورت گرفت بسیار دور از ادب و نزاکت بود و من
متأثر میشدم، وقتی اهانتهایی را از قلم کسانی که یک سیلی در
راه اسلام و انقلاب نخوردهاند به این کتک خورده و شکنجه شده
انقلاب می دیدم.
من تردیدی در درستی عزل آقای منتظری توسط حضرت امام نداشته و
ندارم، و باور دارم که آن مرحوم با همه فقاهتش، با همه حضور
مستمرش در طول دهها سال در متن مبارزات سیاسی ایران و در
جریان پیروزی انقلاب و در متن تمام قضایای پس از انقلاب تا ده
سال پس از پیروزی و با همه فضائل اخلاقی که داشت، باور دارم که
از عهده به دوش کشیدن بار رهبری بر نمیآمد ولی رفتارهای
وحشیانهای که با آن عالم و فقیه بزرگ شد لکه سیاهی بر دامن
زندگانی کسانی شد که آنگونه عمل کردند و من به آنان برادرانه و
پدرانه توصیه میکنم تا زنده هستند کاری کنند تا شاید خداوند
گناهشان را ببخشد و وبال آن برای آخرت نماند. پیک نت 24 اردیبهشت |