| 
                  
                   
					
					علی یونسی دستیار ارشد رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیت های 
					مذهبی ایران نیز از جمله سخنرانان کنگره حزب اراده ملت بود. او 
					نیز در سخنرانی خود بر لزوم فعالیت احزاب تاکید کرد و گفت: 
					
					
					  
					
					
					نقش احزاب، 
					گروهها و نخبگان در تغییر شرایط نقش برتر است. این مردم بودند 
					که لزوم تغییر را احساس کردند، شرایط سنگین و یاس آور بود و 
					جامعه آنقدر افسرده بود که این یاس به نخبگان هم منتقل شده 
					بود. مردم کاری کردند که مافوق درک خواص است و شرایط انسدادی 
					را تغییر دادند. 
					
					
					افرادی هستند که هر گونه فعالیت قومی و حزبی را مغایر با وحدت 
					و امنیت ملی میدادند و از نظر ایشان این مسئله خطرناک است و 
					برای ادعای خود سعی می کنند نظرات فلسفی بیاورند و به نوعی به 
					مردم و ایران دوستی نظرشان را ربط میدهند. 
					
					
					آنها نوعی حزب ستیزی دارند و دلایلی می آورند که احزاب متشکل 
					از چند نفر است که بعد از مدتی نیز منشعب میشوند و میگویند 
					این اختلافات دلیلی بر نبودن آنهاست و عین این استدلال را برای 
					اقلیت های دینی و قومیتها هم می آورند و میگویند نباید اسمی 
					از فلان قوم و مذهب بیاوریم چون خطرناک است و نوعا عملکردشان 
					نیز ضد وحدت ملی است. 
					
					
					وحدت ملی با تکثر و تنوع همراه است. این مسئله در دنیا رخ داده 
					است و با وجود تنوع و تکثر وحدت ملی هم هست و این مسئله برای 
					ایران ما نیز رخ داده که تجلی در آن انقلاب اسلامی است. 
					
					
					در انقلاب همه اقلیتها و گرایشها با حفظ تنوعشان حضور 
					داشتند.  حضرت امام نیز مکررا آنها را مخاطب قرار میداد و از 
					آنها حمایت میکرد و این مسئله در انتخابات و رفراندومها نیز 
					تکرار میشد. 
					
					
					تنوع اقلیتها و اقوام و احزاب یک واقعیت لازم است. زمانی وحدت 
					ملی میتواند معنا دار باشد که در داخل آن تکثرها جمع شوند. 
					جامع بودن یک جریان سیاسی و اجتماعی این است که گرایش های 
					مختلف را در خود جمع کند و یک هدف مشترک را ترسیم و مدیریت 
					کند. 
					
					
					بعضی از هویت های اجتماعی که شکل گرفته از گذشته بودهاند، 
					مانند اقوام و بعضیها را هم باید شکل داد، مانند احزاب و 
					امروز بدون این هویت جدید نمیتوان توسعه همه جانبه را عملی 
					کرد. 
					
					
					بدون هویت های جدید ما به استبداد و بن بست خواهیم رسید. باید 
					این هویت های جدید باشند و مهم اینست که یکدیگر را با وجود همه 
					تفاوتها بپذیریم و تحمل کنیم. 
					
					
					دو جریان اصلاح طلبی و اصول گرایی در کشور هست. این دو جریان 
					شناخته شده و ریشه دار هستند که در خود نیز گونههای متعددی 
					دارند و قبل از انقلاب و بعد از مشروطه نیز بودهاند و امکان 
					حذف دو جریان یا یکی از آنها عملی نیست و منطقی هم نیست.
					
					
					کسانی که ادعا میکنند یک جریان حذف شده است چشمان خود را 
					بستهاند و نمیخواهند روز را ببینند، اگر زمانی جریان اصلاح 
					طلبی با نجابت برای انقلاب و وحدت اسلامی کوتاه میآمده و یا 
					سکوت میکند نشأت گرفته از ذات اصلاح طلبی است و سکوت دلیل 
					نابودی نیست. 
					
					
					گاهی این غرور نیز به اصلاح طلبان منتقل میشود. مثلا در زمان 
					دوم خرداد میگفتند جریان ما برای همیشه جای آنها را گرفت و 
					این درست نیست. این در حالی است که باید هر دو جریان باشند و 
					باهم رقابت کنند، چرا که هر کدام حامل ارزشهای دینی و ملی 
					وتاریخی کشور هستند. 
					
					
					ملت توانست شرایط را بشکند و مجددا شرایط رقابت را فراهم کند و 
					با وجود موانع باید بدور از افراط و تفریط و با حفظ اهداف اصلی 
					و اساسی حرکت شود. 
 پیک نت 3 اسفند   |