ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

12 اسفند ماه  1392

infos@pyknet.net

 
 
 

دستگیری اصغر قاتل

و پایان وحشت در محلات تهران 
 
 
 
 

اسفند ماه 1312، وحشت در تهران خاتمه یافت. اصغر بروجردی، معروف به "اصغر قاتل" دستگیر و 3 ماه بعد اعدام شد. مردی با یک سطل در دست و یک سینی بامیه بر سر که در محلات مرکزی و جنوبی تهران آن دوران می گشت و پسر بچه های کم سن و سال را شکار می کرد. آنها را به خارج از شهر می برد و پس از تجاوز سرشان را می برید. هشت پسر بچه به تناوت در تهران ربوده شدند و سر و بدن جدا شده آنها در جنوب شهر پیدا شد. سرانجام مامورین شهربانی (تامینات) رضاشاه توانستند او را رد یابی کرده و دستگیر کنند. از پیدا شدن قربانی اول تا قربانی آخر و به دام افتادن اصغر قاتل دو ماه و نیم طول کشید و در این مدت سایه وحشت در محلات تهران گسترده بود. او در سطلی که به بهانه قرار دادن زیر سینی بامیه در دست داشت و در محلات می گشت، چاقو و چند لنُگ حمل می کرد و پس از بریدن سر بچه های قربانی، بدن آنها را در محل دفن کرده و سر آنها را در همین سطل، گاه از نقطه ای به نقطه ای دیگر در جنوب شهر برده و جدا از بدن قربانی دفن می کرد. حتی تا سالها نیمه سلطنت محمد رضا شاه نیز خانواده ها نام اصغر قاتل را با وحشت بر زبان می آوردند و من یقین دارم آنها که کودکی خود را در این دوران، یعنی 3 دهه پس از پایان وحشت اصغر قاتل در تهران گذرانده اند، از پدر و یا مادر خویش نام اصغر قاتل و شرح ماجرای او را شنیده اند.

او پس از دستگیر شدن، در همان نخستین مراحل بازجوئی به تمام جنایاتی که در تهران مرتکب شده بود اعتراف کرد. خود اعتراف کرد.

او اواخر پائیز سال 1312 از عراق به تهران آمده بود و در اعترافاتش فاش ساخت که در عراق نیز 25 پسر بچه را ربوده و پس از تجاوز سر بریده است. قربانیان او بین 10 تا 15 سال داشتند.

 او به سرعت در دادگاه عالی جنائی محاکمه و محکوم و به هشت بار اعدام محکوم کرد و روز ششم تیر ماه در میدان توپخانه به دار آویخته شد تا مردم مرگ او را دیده و وحشت خاتمه یابد.

سلیمان بهبودی که پیشکار ویژه رضا شاه بود، در خاطرات خود نوشته است:

 روزی رضا شاه دستور داد اصغر قاتل را نزد او بیآورند تا شخصا او را ببیند. در روز موعود اصغر به اتفاق رئیس نظمیه و عده زیادی صاحب منصب و آژان به کاخ شاه آمدند. شاه (جسور در خشونت و فرمان قتل) قبل از دیدار دستور داد دست های او را با طناب ببندند. وقتی به اتاق شاه وارد شد، شاه از او پرسد:

- چرا آدم کشتی؟

اصغر قاتل گفت: فاسد بودند.

شاه پرسید: مگر فقط در ایران فاسد هست؟ جای دیگری وجود ندارد؟

اصغر پاسخ داد: در جای دیگر هم فاسدها را از بین بردم و در عراق 25 نفر را کشته ام.

آنگاه شاه با نفرت به رئیس پلیس گفت: او را ببرید و بکشید.

 

پیک نت 12 اسفند

 
 

اشتراک گذاری: