با سهام
عدالت و یارانه خیال می كردند روستاها را دربست
خریدهاند اما دیدیم که در
انتخابات24 خرداد روستاها از شهرها بیشتر شرکت کردند، خیلی
برایم شیرین بود. بعد از آن هم که دیدم مردم خوب انتخاب کردند
و آقای روحانی بالاخره رای آورد، این حادثه شیرین 92 برای من
بود. تلخش هم چیزهای دیگری بود که حالا قابل گفتن نیست.
در انتخابات
84 کسانی که در قواره ریاست
جمهوری نبودند با اطرافیانشان آمدند و به این وضع افتادیم. به
جایی رسیده بودیم که فکر میکردم اگر همینطور جلو برویم یا
باید تسلیم شویم و روزی دستهایمان را بلند کنیم و یا
جنگ میشود و به بنبست
کشانده میشویم. دولت خیلی بد عمل میکرد. اشتباه بود. اینها
برای خودشان برنامه داشتند. تنها خودش هم نبود و غیر از دولت
هم بودند.
من نمونههای
عجیب و غریب از اینها (روحانیون مرتجع و مخالفان اصلاحات و
دولت روحانی) دیدم. كسانی بودند كه وقتی مبارزه میکردیم به
امام میگفتند که جواب این خونها را شما چطور میدهید؟ جنگ
شده بود، از همینها خیلیها میگفتند که جواب خدا را کی
میدهد؟ جنگ هم که ختم شد، میگفتند در بهشت را بستند و راه
شهادت را بستند! امروز هم طلبکارترین
هستند. شما خیلی اینها را نمیشناسید اما من اینها را از
بچگیشان میشناسم. میدانم چقدر معلق زده اند.
در مذاکرات
هسته ای امریکا غنی سازی را پذیرفته. خانم شرمن در اسرائیل این
را گفت. اگر این را در کاخ سفید میگفت مهم نبود ولی در
سرزمینهای اشغالی که ممکن است برای او بسیار گران تمام شود
گفت. مذاکره با آمریکا، قبل
از اینها آغاز شد. دو دوره مذاکره در عمان بود اما نتیجهای
نداد.
درباره
اختلاس های مربوط به تحریم ها، سوءاستفاده وسیع است. یک
نمونهاش حالا پیدا شده ولی نمونههایش
خیلی بیش از اینهاست. من به
شما بگویم که خیلی چیزها داریم که خودشان بعضیها را گفتند و
بعضیها را نگفتند.
آرمان: شش ماه از آغاز به کار دولت گذشته
است. در این مدت در نشستها و جلسات مختلف از دولت حمایت
کردهاید. ارزیابی جنابعالی از عملکرد دولت آقای روحانی چگونه
است؟
من با آشنایی که با اوضاع کشور، امکانات و
قدرتهایی که هستند، مجموعه افراد یا نهادهای ذینفوذ و همچنین
شرایطی که در ارتباط با خارج داشتیم، وضع خزانه كشور و باز با
توجه به ترکیب دولت قبل که در این هشت سال مجموعه بدنه دولت
خیلی تغییر کرده، میدانستم کار دولت جدید، بسیار سخت است. لذا
توقع زیادی از آقای دکتر روحانی كه به سرعت كارها را سر و
سامان دهد، نداشتم. آقای روحانی هم مشکلات داخلی و هم خارجی
دارد. ببینید امروز کاری که در خارج- مذاكرات هسته ای- ، برای
حل موضوعات در حال انجام است در داخل چه رفتارهایی با او انجام
میشود. با اینکه رهبری حمایت میکنند، قدرتهایی هستند که به
رغم حمایت رهبری، همچنان دنبال کار خود هستند و میخواهند
خودشان را به صورتی جلو بیندازند. من این مشکلات را میدانستم.
لذا چون توقعم زیاد نبود، نگران بودم که مبادا آقای دکتر
روحانی با توجه به افکاری که میدانستم دارد (در تمام طول بعد
از انقلاب افکارش همین بوده که حالا هم هست) میدانستم
وعدههایی هم که داده و مواردی که در انتخابات گفتند، با توجه
به موانعی كه بر سركارش پیش خواهند آورد اعتماد مردم تضعیف
شود. چون مردم اساس کار بودند. عامل اصلی موثر، مردم بودند و
مردم نباید بهگونهای پشیمان شوند. آنهایی که در این میدان
تلاش کردند نباید پشیمان یا سرخورده شوند. نگران این حالت بودم
اما آقای روحانی نسبتا در حد مقدور کارش را خوب انجام داده.
چینش کابینه در سطوح بالا انجام شده اما هنوز به بدنه نرسیده
است. چینش کابینه به نظرم در حد مقدور است و در شرایط فعلی
باید قبول کنیم که واقعبینانه است. درمورد وعدههایی که ایشان
داده، من موردی را نمیبینم که فراموش کرده باشد، ولی هنوز
بعضیها زمان اجرایشان نرسیده است.
من میدانم ایشان از حرفهایش در همه شرایط
عقبنشینی نکرده است. یکی از حرفهای عمدهاش این بود که
مشکلات خارجی را رفع کند چون با این تحریمها اگر هم بتوانیم
ادامه بدهیم مشکلات داخلی داریم. کار سختی هم بود و حساسترین
تابوها باید شکسته می شد. این تابوها را شکستند و وارد شدند.
به نظرم خوب پیش رفتند چون در همین آخرین صحنه مذاکراتشان آنها
هم اعتراف به حق ایران كردند. من خبری را شنیدم که برای من
خیلی جالب بود. خانم وندی شرمن در سرزمینهای اشغالی فلسطین،
اگر جای دیگری بگوید سخت نیست، به اسرائیل رفته و در آنجا در
جمع حساسی هم که بودند گفت که این را بدانید ما قبول داریم که
ایران باید در داخل کشور به اندازه نیاز امور کشوری خودشان،
غنیسازی داشته باشد. البته میدانم که روزنامههای آن طرفی
این را تیتر نمیکنند ولی این حرف بزرگی است. البته قید هم
کرده و گفته که مشروط است و در چارچوب باشد و نظارت کامل هم
باشد که جهت نظامی عمل نکند. این را ما هم نمیخواهیم. یعنی ما
حقمان را میخواهیم و حق ما غنیسازی است و استفادههای علمی،
کشاورزی یا پزشکی و اینهایی که از هستهای انتظار داریم، هست.
به نظرم این حرف در آنجا، نشان داد كه حق ما را میپذیرند و
بعد هم گفت که آمریکا و اسرائیل دلشان نمیخواهد ایران
غنیسازی داشته باشد ولی باید واقعبین بود. اصلا مانع اصلی
اسرائیل بود كه به نظرم موفق نشد. باید ما در داخل همکاری
کنیم. كسانی که اذیت میکنند به چیزهای دیگری فکر میکنند.
این به نفع همه هست و باید بگذارند
این موضوع حل شود.
در این شش ماه چه انتقادی به دولت
دارید؟
اگر انتقادی داشته باشم به خودشان میگویم،
چون مشکلاتشان را میدانم.
توصیه ای که از اول کردم و علنی به
خودشان هم گفتم و تاکید هم کردم اینکه، آقای روحانی به عقبه
کسانی که به میدان آمدند توجه بیشتری داشته باشد. البته باید
به همه ملت توجه شود ولی افکاری بود که تشخیص دادند که وضع
دولت گذشته بد است و برای تغییر شرایط تلاش زیادی كردند.
- مردم و اقشار تاثیرگذار جامعه در این چند
سال اخیر که نظرات شما را رصد میکردند بواقع دیدند آنچه
پیشبینی کردید به وقوع پیوست. بعد از انتخابات 24 خرداد مردم
امیدوار شدند. چشمانداز نظام و انقلاب را با توجه به تغییر
دولت چگونه ارزیابی میکنید و نگرانی عمده شما که میتواند به
این حرکت و به نظام لطمه بزند چیست؟
فکر میکنم اگر ملت، آن هم توده مردم،
البته هیچوقت نمیتوانیم بگوییم اجماع ولی اگر با همین
تشکلهایی که مردم رای دادند این افکار متشکل باشند جلوی خیلی
از مشکلات را درآینده میگیرند. عمده این است که مردم حامی
باشند، فکر میکنم یکی از کارهای مهمی که دولت هنوز به آن
نپرداخته این است که این عقبه را فراموش نکند، البته حتما آنها
به خاطر گرفتاریهای روزانه و روزمرهای که دارند هنوز
نمیتوانند آسان به این امور برسند ولی میشود.
اگر ببینیم هر وقت و در هر موضوعی آمدن من
و دخالت من جلوی مشکلاتی را میگیرد در هر سنی تا زنده هستم
اینگونه عمل خواهم كرد. درباره ریاست جمهوری این بار هم احساس
خطر می كردم كه سطح انقلاب و جایگاه ریاست جمهوری را پایین
بیاورند.
- در عمل- در انتخابات 84- بیش از حد شد.
بله. یعنی کسانی که در
قواره این کار بزرگ نبودند با
اطرافیانشان آمدند و به این وضع افتادیم. اشتباه بود. اینها
برای خودشان برنامه داشتند. به هر حال من به آن دلیل آمدم و به
آقا هم گفتم. من گفتم اگر کاندیدای مناسبی كه شانس رای آوردن
داشته باشد بیاید من نخواهم آمد ولی به شرط اینکه از او حمایت
کنند، پیروز شود. من فقط با این فرض نمیآیم و این فرض اتفاق
نیفتاد و من هم آمدم. این دفعه هم همینطور بود. شما این دفعه
را خوب میدانید که من نمیآمدم و همه داشتند به من یک قدری
عتاب میکردند. در آخرش دیدم که آن حماسه سیاسی اتفاق نخواهد
افتاد و فضا سرد است و به همین دلیل آمدم ولی اثرش همین شد که
شد. تا هر وقت نیاز به من باشد، در صحنه هستم، برای خودم دیگر
هیچچیز نمیخواهم و فقط برای حفظ اهداف و دستاوردهایی كه
برایش مردم مبارزه كردند، میآیم.
- بخشی از مجلس سد راه پیاده کردن
برنامههای دولت است. اگر در مجلس آینده از جنابعالی بخواهند
نقشی در گروهها و جمعبندی لیستها داشته باشید باز شما وارد
این مسائل میشوید یا نه؟
صبر میکنیم تا ببینیم آن روز وضع چگونه
است و باید باشیم یا نه؟ رصد میکنم و میبینم شرایط چگونه است.
فعالیتهای سیاسی من در زندگیام خیلی روشن
است. حتی اگر در احتضار هم باشم همان موقع اگر كاری لازم باشد
و کاری باید بکنم، همان موقع آن را انجام خواهم داد.
- بعد از انتخابات دیدارها و ملاقاتتان با
رهبری به سبک سابق است یا بیشتر شده است؟
هر وقت نیاز باشد، همدیگر را میبینیم.
همه مدیران دولتی، همه نمایندگان، همه
ائمهجمعه، همه ارتشیها و سپاهیها و احزاب و همه خانوادههای
شهدا همه توقع دارند که یک جوری ایشان را ببینند. اینطور وضعی
که ایشان دارند و البته کارهای روزانهشان، درس هم میدهند و
لازم هم هست بروند. کارهای فتوایی دارند و باید مطالعه کنند.
وقت ایشان خیلی پر است و گرفتار هستند و باید مراعات ایشان را
بکنیم. درعین حال وقتی لازم باشد گاهی با یک تلفن مساله را به
ایشان میگویم و گاهی هم همینطوری میروم. ولی اینطوری که
بنشینیم و مدتی حرف بزنیم، تقریبا ماهی یکبار اتفاق میافتد.
- قضیه حضورتان در تریبون نمازجمعه چه شد؟
آیا برای بازگشت به تریبون خودتان انگیزهای دارید یا نه؟
انگیزه ندارم که بیایم. اصولا انگیزه
سخنرانی و گفتن را ندارم . نمازجمعه هم جایی است که باید خیلی
کار بکنیم که حرفهای درست و پختهای بزنیم. مستقیم پخش میشود
و همه دنیا نگاه میکنند. زیبنده نیست آدم اینطوری حرفهایی
بزند نماز و جماعت و اسلام و همه اینها را سبك كند.
- از سوی ستاد نمازجمعه اقدامی نشده و دعوت
نمیکنند؟
مدتی دعوت کردند اما دیگر مایوس شدند.
البته شرایط هم بهگونهای است که
در این موقعیت حرف زدن در جمعی که هرکس بخواهد، بیاید، میآید
و هرکار هم بخواهند، بکنند، میکنند. آثار منفی هم می تواند
داشته باشد لذا باید این مساله را هم دید.
- در سال 92 تلخترین و شیرینترین
مسالهای که برای شما اتفاق افتاد، چه بود؟
هیچوقت محاسبه نکرده ام، آنچه برایم شیرین
بود، آخریها را میگویم. وقتی در انتخابات ریاست جمهوری ثبت
نام کردم و زلزلهای که در کشور رخ داد که عجیب هم بود و ابتدا
فکر میکردم همین دور و بر وزارت کشور است. همان روز عصر از
روستاهای دور واقعا خیلی دور که فکر میکنیم یک هفته بعد خبر
به آنها میرسد، پیغام داشتیم و عجیب بود برایمان که این چه
اتفاقی بود افتاد؟ شیرین بود نه از جهت خودم، شیرین بود از
آنکه دیدم مردم ما چقدر در صحنه هستند. آنها فهمیدند که در این
هشت سال بر سرشان چه آمده است. با اینکه یارانه و سهام عدالت
دادند. عجیب و غریب بود، خیال می كردند روستاها را دربست
خریدهاند و دیدیم که در
انتخابات24خرداد روستاها از شهرها بیشتر شرکت کردند، خیلی
برایم شیرین بود. بعد از آن هم که دیدم مردم خوب انتخاب کردند
و آقای روحانی بالاخره رای آورد، شیرین بود. تلخش هم چیزهای
دیگری بود که حالا قابل گفتن نیست.
- توافق ژنو موجب شد که نگاه جهان به ایران
تغییر کند. اما برخی در داخل توافق ژنو را دستاورد نمیدانند.
دولت امتیازاتی که به دست میآورد گاهی برای رقیب تبدیل به
ابزار علیه خودش می شود؟
دولت باید به فکر منافع انقلاب، مردم و
ایران باشد. هرجا که تشخیص میدهد با تشخیص خودشان که آنها هم
صاحبنظر هستند، نگذارند که چیزهایی که به دست آمده، از دست
برود. باید مردم سود ببرند. عجله نباید بکنیم و باید پخته عمل
کنیم. اما آنهایی که نمیپسندند و همه مثبتها را نیز منفی
جلوه میدهند جای سوال دارد، من نمونههای عجیب و غریب از
اینها دیدم. كسانی بودند كه وقتی مبارزه میکردیم به امام
میگفتند که جواب این خونها را شما چطور میدهید؟ جنگ شده
بود، از همینها خیلیها میگفتند که جواب خدا را کی میدهد؟
جنگ هم که ختم شد، میگفتند در بهشت را بستند و راه شهادت را
بستند! امروز هم طلبکارترین
هستند. شما خیلی اینها را نمیشناسید اما من اینها را از
بچگیشان میشناسم تاحالا و میدانم چقدر معلق زده اند. تا
هست، دنیا همین است وهمه از این چیزها دارند.
با توافق هسته ای، توقعات مردم هم از دولت
بالا رفت، آیا این نقطهضعف برای سیاست خارجی دولت است؟ یا
نقطه قوت؟
نقطه ضعف نیست. مردم که میدانند هنوز چیز
زیادی از این رهگذر به دست نیاوردهایم ولی کار به اینجا رسیده
که اروپاییها میخواهند بیایند و آمریکاییها تشر میزنند که
آوار بر سرتان خراب میکنیم! آقای اوباما میگوید اگر تحریمها
را دور بزنید. اینها هم به آنها جواب میدهند. اکنون شركتهای
بوئینگ و جنرال الکتریک و بزرگهای صنایع آمریکا دنبال این
هستند که بازار ایران را به روی خودشان باز کنند. رقابت
اینگونه میافتد و باید بگذاریم از این شرایط درست استفاده
کنیم نه اینکه توقعاتمان را بالا ببریم. ما حقمان را
میخواهیم. بگذارند ایران همینطور که هست در جامعه بشری
بتواند خودش را ارائه کند. فکر میکنم بهتدریج امکانات جمع
میشود. مقداری صبر میخواهد.
- شما نسبت به مذاکرات خوشبین هستید؟
بله، من که جزو خوشبینهای نسل اول هستم.
در زندان که بودیم، آقای لاهوتی همیشه فکر میکرد که ممکن است
ببرند و اعداممان کنند و من فکر میکردم که ممکن است آزادمان
کنند، من همیشه همینطور بودم و هیچوقت بدبین نبودم. فقط
بدبینیام در این هشت سال زیاد شد. به جایی رسیده بودم که فکر
میکردم اگر همینطور جلو برویم یا باید تسلیم شویم و روزی
دستهایمان را بلند کنیم یا جنگ
میشود، به بنبست کشانده میشویم. دولت خیلی بد عمل میکرد.
تنها خودش هم نبود و غیر از دولت هم بودند. همان زمان همیشه
میگفتم؛ نترسید درست میشود.
- اگر توافقات هستهای به سرانجام مثبتی
برسد، رابطه مستقیم ایران و آمریکا میسر خواهد شد؟
این حرف را قبلا خود امام (ره) زدند و کار
ما را آسان کردند. گفتند اگر آمریکا
آدم شود، همکاری میکنیم. آدم شود، معنایش این نبود که
مسلمان و تابع ما شوند، این بود که مزاحم نباشد. اگر اشکالی با
آمریکا داریم به خاطر این است که پیش از انقلاب مزاحم ما بود،
شاه را انگلیسیها آنجور آوردند و اینطور ملت را اذیت کردند.
یادتان است جک استروا گفت: «رضاشاه را آوردیم، خودمان بیرونش
کردیم، خودمان محمدرضا را آوردیم.» اینها این کارها را
میکردند وقتی اینقدر صریح اعتراف میکنند. آمریکاییها هم
گفتند در قضیه مصدق اشتباه کردیم و درمورد ایران بد کردیم. خب
این کارهای اینها بود. این کارها را نکنند و آنها ابرقدرتاند،
کار خودشان را میکنند و ما هم کار خودمان را میکنیم. اگر
اینجور باشد، خصومت از آنها نفهمیم، چرا نکنیم؟ آمریکا با
دیگران چه فرقی دارد؟
- مسیر هموار شده؟
فکر میکنم هم آنها فهمیدند و هم اینجا
عقلای ما فهمیدهاند.
- روند، روند مثبتی است.
بله، روند مثبت است، حالا باید در عمل
ببینیم.
- بعضیها میگویند در بحث مذاکرات،
آمریکاییها شیطنت میکنند و بحثهای توانمندی موشکی ما را
وارد کردند، اینها برای انحراف است؟
همیشه هم با آقایان که بحث میکنیم میگویم
همانطور که مذاکرهکنندگانمان در داخل مشکلاتی دارند، اینها
هم مجبورند مطالبی بگویند كه مصرف داخلی دارد. خانم شرمن که در
اسرائیل در کانون فشار میگوید ایران میتواند در حد کارهای
داخلی خود غنیسازی داشته باشد. پس دیگر چی؟ اگر این را در کاخ
سفید میگفت، مهم نبود ولی در سرزمینهای اشغالی که ممکن است
برای او بسیار گران تمام شود گفته. البته بگویم
مذاکره با آمریکا، قبل از
اینها آغاز شد. دو دوره مذاکره در عمان بود اما نتیجهای نداد.
از آنها شروع شد و اینها هم آزمایشی در سطح کارشناسان بدون حق
تصمیمگیری رفتند و معلوم بود که نمیخواهند، آمریكاییها دروغ
هم میگویند. در قضایای لبنان که گروگان داشتند، به من از طریق
سازمان ملل، از طریق ترکیه، از طریق ژاپن (نخستوزیرش) پیغام
دادند که اگر با كمك، گروگانهای ما را حل کنید یک دنیای دیگری
میبینید. آن روی آمریکا را میبینید. ما کمک کردیم و حل کردیم
و خیلی هزینه کردیم تا گروگانگیرها را پیدا کنیم و بعد
قانعشان کنیم. وقتی این کار را کردیم، گفتم آمریکا چه کار
میکند؟ آمریکایی ها گفته بودند معلوم شد که ایرانیها در
اینجا دست داشتند که به این آسانی مساله را حل کردند. به جای
اینکه اینجور باشد، آن شد. آن زمان در مصاحبهای گفتم که به
اینها نمیشود اطمینان کرد. هر وقت مذاکره میخواستند میگفتم
اول اموال ما را آزاد کنید تا ما یک نشان حسننیت عملی از شما
داشته باشیم و من حرفهای شما را باور نمیکنم. حرف من و آنها
این بود.
- فرموده بودید امام مخالف شعار مرگ بر
آمریکا بود.
متاسفانه شانتاژ خبری و تحریف شد. همین که
بقیهاش را دفتر حفظ آثار امام گفتند. ایشان به صداوسیما دستور
داد مردم در شعارها می گویند ولی شما پخش نكنید، چون آن زمان
جانشین ایشان در نیروهای مسلح بودم، به من فرمودند درست نیست
در میدانهای رژه، پرچم آمریکا
را بگذارند و از روی آن رژه بروند. من هم دستور دادم که همه را
پاك کردند. خودم به امام نامه نوشتم مساله آمریکا را در حیات
خودتان حل کنید و این بعد از شما برای مسئولان میماند. من
هفت، هشت مورد را از ایشان خواستم این یکی را عمل نکردند. یکی،
دو مورد را قبول نکردند. موضوع عربستان را خواستم، ایشان قبول
کردند که ما حج را برگردانیم. شورای نگهبان را گفتم كه مجمع
تشخیص مصلحت نظام را تاسیس کردند. در نامهای که نوشتم، هفت
خواسته بیان کردم که چهار، پنج مورد را عمل کردند و یکی، دوتا
هم ماند.
- چند سال اخیر در پروندههای فساد اقتصادی
و همانطورکه میگویند کاسبان تحریم از این فرصت سوءاستفاده
کردهاند و خیلی از منابع بهویژه فروش نفت که یک منبعی است که
مربوط به نسلهای آینده است را حیف و میل کردند و مثلا در
اختیار یک فرد قرار گرفت. این بیانضباطیها وجود داشته است؟
سوءاستفاده وسیع است. نفت علتی داشت که
وقتی تحریم شدیم و فروش مستقیم نداشتیم، بخش خصوصی را وارد
کردند. بخش خصوصی متشکل هم نبود. فرد را پیدا میکردند و فردی
که خودشان قبول داشتند به او میدادند و یکباره معامله صد یا
دویست میلیون دلاری نفت میکند که آوردن پول سخت است و با
بانکها میسازد. این آلودگیها پیدا شد که نمونهای از آن
حالا پیدا شد ولی نمونههایش خیلی
بیش از اینهاست. من به شما بگویم که خیلی چیزها داریم
که خودشان بعضیها را گفتند و بعضیها را نگفتند.
- چرا این طور میشود و دستگاههای نظارتی
کجاست؟
برای اینکه اصلا در این بخش نظارت نیست.
تصمیمی که گرفته شده بود این بود که راهی پیدا کنند که
تحریمها را دور بزنند و دورزدن به قیمت گزافی تمام شد. ولی خب
مقداری هم پولش واریز شد.
- در بخش نفت مشکل قرارداد هم هست؟
همه چیز در آن بود. چون آنها هم حاضر
نبودند که با ما بنشینند و قرارداد ببندند. میرفتند و
مینشستند میگفتند مثلا آنقدر نفت با یک کشتی نامعلوم میآید
و اینکه چند تا بانک بگردد و چگونه بیاید، همه بانکها از ما
هزینه میگرفتند و پیچیده است و خیلی خیلی مساله دارد.
-
فاطمهخانم اخیرا دادگاه رفتهاند و
حکم برایشان صادر شده است. میگویید که بچههای شما، فرقی با
دیگر بچهها ندارند. فکر میکنید که اینها برای چیست؟
به هر حال شرایط اینگونه است و آدم چه کار
میتواند بکند؟ فاطمه توصیهای به مجلس كرد، فاطمه سرتاپای
عمرش بدون هیچ مزدی در خدمت به محرومترین مردم بوده است، یعنی
بیماران خاص. کسی که در خانه بیمار خاص داشته باشد، دیگر همه
فامیل آسایش ندارند. بیماران خاص کسانی هستند که مرضشان مشکل
است، لاعلاج یا بسیار صعب العلاج است و بسیار گران است. فاطمه
از جوانی تا کنون به اینها میرسد و خیلی هم برایشان کار
میکند. الان بیمارستانی برای سرطانیها میسازد، 4، 5 سال
شهرداری و دیگران نگذاشتند و حالا دیگر راه افتاده است و بعدا
خواهید دید چه خدمتی به سرطانیها خواهد شد. بهترین مرکز در
خارومیانه در حال ساخت است. خیلی کار میکند. شب و روز ندارد
یعنی واقعا همیشه فعالیت میکند که امكاناتی جمع کند كمك به
بیماران خاص. زمانی كه رفته بودیم فدک، همراه ما بود. یک مقدار
از ساقههای خشك نخل را همراه خود در چمدان آورد. شاخههای نخل
فدک را میدهد و كمكهای زیادی از خیرین میگیرد و آنها هم به
این موارد علاقهمند هستند. و برای اینها کار میکند. اینجوری
است وضعش. اصلا اهمیت نمیدهد که دادگاه برود یا نرود و جز از
خدا نمیترسد.
- اقتصاد مقاومتی هم که ابلاغ شد. نظرتان
چیست؟
این سیاستها را که ما در مجمع تصویب کردیم
و در كمیسیونهای مجمع هم تهیه شد و سپس به دفتر رهبری رفت و
ایشان برای تصویب نهایی به مجمع فرستادند. ما به عنوان مشاور
نظر نهایی را دادیم و فرستادیم. روی همه اینها اعضای مجمع کلمه
به کلمه کار کردهاند و سیاستهای کلی است. معمولا خیلی از
سیاستهای کلی که خدمت رهبری میفرستیم، مقداری معطل میشود تا
ابلاغ شود ولی این مورد را آقا فوری ابلاغ کردند و خوب هم
تجهیز کردند و رسانهها کار میکنند. سیاستهای خوبی است و
معنایش ریاضت نیست. سیاستهایی است که اگر همیشه عادی هم داشته
باشیم، قبول داریم.
- آیت ا...بجنوردی از نزدیکان بیت امام
(ره) می گفتند امام درباره نظارت
استصوابی نظر داشتهاند؟
شاید ایشان بیشتر میداند. فکر میکنم امام
به هر حال فکرشان خیلی باز بود و روی مسائل دینی و اینها خیلی
حساس بودند.
- دانشگاهیان گله دارند که فضا برای بیان
آزادانه انتقادات مناسب نیست. شما چه توصیهای به دانشگاهیان
دارید؟
من این را به همه میگویم و دانشگاهی و
غیردانشگاهی ندارد. اگر ما توقع داریم که جامعهمان بهتر شود،
باید ریسک هم بپذیریم. اگر همینطور فکر کنیم، هیچکس هیچ کاری
نمیکند. باید نظرات آزادانه البته در چارچوبهای قانونی و
شرعی بیان شود. باید نظرمان را بگوییم. آنها که قبول دارند،
فکرشان را بگویند، نمیشود فکررا که سرکوب کرد.اکثریت بگویند.
نقش گاندی در هند این بود که به مردم میگفت یکی را میگیرند،
دنبالش را بگیرید و بگویید که مرا هم به زندان ببرید.
انگلیسها آمدند بین دو شهر به همه درختان یک سر یا یک مرده
آویزان کردند، باز گاندی به مردم گفت که بروید. واقعا آنقدر
مردم در زندان جمع میشدند که دیگر کسی نمیتوانست زندانی کند!
اگر عموم، عمومی که میگویم نه همه مردم، آنهایی که میفهمند،
حرف حقیقت را بزنند، اتفاق نمیافتد و هیچ کس هم جرات نمیکند
که به مردم ظلم كند.
پیک نت 18 اسفند |