سخنرانی اخیر آیت الله خامنه ای، در دیدار با مسئولان نظام و
میهمانان کنفرانس وحدت اسلامىکه در روز میلاد پیامبر اسلام
ایراد شد، یکی از سخنرانی های قابل توجه با گفتمانی آزادی محور
و ضد بنیادگراییِ تکفیری محسوب می شود. هرچند که جغرافیای آن
را منطقه خاورمیانه منهای ایران تشکیل می دهد.
ایشان گفت: “اسلام براى آزادى بشر آمد، هم آزادى از قید و بند
فشار دستگاههاى مستبد و ظالم بر طبقات گوناگون انسان و ایجاد
حکومت عادلانه براى بشر، و هم آزادى از اندیشهها و تصوّرات و
اوهام حاکم بر زندگى انسان.”
این ها سخنان مثبت و خوبی است اما این نکته نیز قابل توجه است
که برخی افراد به واسطه انضمامی کردن همین سخنان، در داخل کشور
زیر فشار و گاه حبس و محدودیت هستند. بدین سبب است که ضرورت
دارد تا معنا و منظور دقیق تر این جملاتِ کلی توسط خود ایشان
بازتر شود و نیز امکان پرسش از همه مقامات از جمله ایشان میسر
شود تا این گونه ابهامات باقی نمانند.
آیت الله خامنه ای، در این سخنرانی پا از این فراتر گذاشته و
نقطه مقابل خود در این سخنرانی ستودنی را مشخص می کند. ایشان
با انتقاد صریح و روشن از جریان های بنیادگرای تکفیری که
مسلمانان را به “کافر و مسلم” تقسیم کرده اند و آنها را به جان
هم می اندازند، انگشت اشاره اش را رو به سوی آزادی و
مردمسالاری گرفت. ایشان با بیان اینکه هدف باید مردمسالاری
دینی باشد و نیز ” اسلامى که دعوت به آزادى میکند، اسلامى که
انسانها را دعوت به عزّت و شرف میکند”، گفتمانی مترقی در برابر
جریان های تکفیری منطقه ارائه کرد که حتما در صورت تدارم این
گفتمان و مشاهده نمونه عینی آن در داخل کشور، می توان به توجه
مردم منطقه به سمت ایران مجددا امیدوار شد. با داخلی کردن
جغرافیای این سخنان رهبری و معادل سازی همین گفتمان با مصادیق
آن در داخل کشور باید بسیاری از زندانیان آزاد شوند، بساط
قوانین ضد آزادی و حق حاکمیت ملت مانند نظارت استصوابی جمع
شود، بسیاری از صاحبان تریبون ها که احکام تکفیری شان علیه
شریف ترین مردمان این کشور هر روزه تولید فتنه و کینه و
کافرسازی می کند با نهیب حکومت و رهبری مواجه شوند و خلاصه
اوضاع آنچنان ورق بخورد که در برابر سحن گفتن از آزادی و
مردمسالاری، کسی نتواند بگوید “لم تقولوا ما لا تفعلون؟”
و نکته دیگر اینکه وقتی مقامات مسئول ما نسبت به خطرات تکفیری
گری و چند پاره کردن جوامع در کشورهای منطقه آگاهند، آیا فکری
به حال مدل دیگری از تکفیری گری در داخل کشور نمی کنند؟ آیا به
عنوان مثال شان شورای نگهبانی که انتخابات به انتخابات عده ای
از ارزشمندترین و مومن ترین انسان های این کشور را با عنوان
عدم التزام به اسلام رد صلاحیت می کند، همان رفتار تکفیری ها
را در لباس به ظاهر قانون متبادر نمی کند؟ تاکنون چند هزار
نفر، چه تعداد دیدگاه جاری در بین نخبگان کشور، چه تعداد گروه
و جریان فکری و سیاسی از جانب این شورا به نوعی تکفیر و طرد
شده اند؟ آیا همان عواقبی که نتیجه عملکرد تکفیری های منطقه
است را به گونه ای دیگر در رفتار تکفیری های داخلی نمی بینیم؟
آیا در مقابل هم قرار دادن مردم با عناوین مختلف در تریبون های
نماز جمعه، صدا و سیما و دیگر مراکز حکومتی، هیچ شباهتی با
رفتار تکفیری ها ندارد؟ آیا خس و خاشاک و میکروب و بزغاله و
گوساله نامیدن بخشی از مردم و تحریک بخش دیگر مردم برای شعار
مرگ دادن علیه آنها، بی شباهت به همین مواردی نیست که به درستی
از جانب رهبری مورد نقد قرار گرفته است؟ چرا وقتی توان درک این
واقعیت های بدیهی برای خارج از مرزها وجود دارد، همان خطا در
حالی که قدرت بازدارندگی اش در دست مسئولان است، تکرار می شود؟
اجازه دهید راحت تر و مستقیم به عرض آیت الله خامنه ای برسانیم
که همین نگرانی که شما درباره منطقه دارید، بسیاری از دلسوزان
و نخبه گان در داخل کشور دارند و شما نیز از آنها آگاهید. آیا
تصور نمی کنید که همین زبان و همین تحلیل و همین توصیه ها،
نیاز فوری کشور خودمان ایران است؟ چراغی که به خانه رواست، به
مسجد حرام است. کاش مقابله با تکفیری گری را از همین ایران که
در آن اختیار و مسئولیت فراوانی دارید، آغاز کنید. (این مقاله
که آن را خلاصه کرده ایم در وبسایت کلمه منتشر شده است)
پیک نت 5 بهمن |