«سیمرغ بلورین بهترین سانسور برای ضرغامی!»؛ این تیتر نخست یکی
از روزنامههای صبح در توصیف 11بار قطع پخش زنده اختتامیه
جشنواره فیلم فجر 32 از سیماست که با جسارت و البته خلاقیت
انتخاب شده است. امری که نشان داد مطبوعات مستقل با وجود
محدودیتها در بررسی نقاط ضعف «رسانه عمومی»، نمیتوانند و
نباید نسبت به تداوم رفتارهای یکسویه این رسانه که تمام «خرج»
آن از «جیب مردم» پرداخت میشود، بیتفاوت باشند. از چند روز
قبل که تبلیغات پرحجم این رسانه مبنی بر پخش «زنده» مراسم
«اختتامیه» از شبکه نمایش، به صورت زیرنویس یا روی خروجی
سایتهای نزدیک به صداوسیما انتشار یافت، این ابهام ایجاد شد
که باتوجه به نحوه برخورد این رسانه با مراسمی از این دست در
گذشته، آیا مدیران آن «یکشبه» به میزانی متحول شدهاند که این
مراسم را بدون «محدودیت»های گذشته روی آنتن بفرستند؟
سهشنبهشب که پس از دیدن فیلم «چ» ابراهیم حاتمیکیا به خانه
رسیدم، محمود کلاری در حال قرائت نامزدهای سیمرغ بلورین بهترین
فیلمبرداری بود. پس از آن بود که شاهد تعریف جدیدی از «پخش
زنده» بودم؛ سیدجمال ساداتیان که پس از دریافت سیمرغ بلورین
بهترین فیلم، سخنان انتقادی خود را آغاز کرد ناگهان پخش «زنده»
قطع شد و مجری شبکه نمایش با یکی از منتقدان با دستپاچگی هر چه
تمامتر به بیان کلیاتی پیرامون جشنواره امسال پرداختند!
بلافاصله در خبرگزاری ایسنا، ادامه سخنان این تهیهکننده سینما
را خواندم: «امسال چند فیلم در جشنواره فجر بود که مشکلاتی
برای آنها پیش آمد. ابتدا «آشغالهای دوست داشتنی» اجازه حضور
در جشنواره نگرفت و برخی از اکرانهای «عصبانینیستم» نیز حذف
شد و این اتفاق بدی است». قطع پخش زنده باز هم تکرار شد. وقتی
محمد
مهدی عسگرپور بهعنوان مدیرعامل خانه سینما تصمیم داشت
توضیحاتی درباره شیوه انتخاب بهترین فیلم از نگاه تماشاگران
بدهد، همین اتفاق افتاد و این بار فضایی مفرحتر در استودیوی
سیار شبکه نمایش در کاخ جشنواره دیده شد. مجری از آن آقای
منتقد پرسید: «به نظر شما کدام فیلم از نظر تماشاگران، بهترین
فیلم خواهد شد؟»! و منتقد جواب داد: «چ و رستاخیز، بیشترین
جوایز را دریافت کردند و امشب، شب این دو فیلم بود»! مجری که
از جواب جا خورده بود، باز هم سوالش را تکرار کرد و همان جواب
قبلی را شنید! بعد هم درحالیکه خودش هم متعجب بود، اعلام کرد:
«گویا برای پخش دقایق پایانی اختتامیه وقت نداریم!» سپس ناگهان
پخش زنده از سر گرفته شد و زمانی که مصطفی کیایی بهعنوان
کارگردان یکی از دو فیلم برگزیده تماشاگران - خط ویژه- قصد
داشت راجع به وضعیت سینما سخن بگوید، احتمالا مسوولان پخش حدس
زدند که وی قصد دارد موارد خاصی را بیان کند، پس بار دیگر باید
برنامه قطع میشد! دیگر از «استودیو»، «مجری» و «آقای منتقد»
هم خبری نبود و برنامههای عادی شبکه نمایش از سر گرفته شد!
این را در کنار اجبار برای تغییر مجری اختتامیه -
حسین پاکدل- به سبب ممنوع الکاری در صداوسیما قرار دهیم تا از
خود بپرسیم واقعا در کدام شبکه برونمرزی در کدام کشور جهان،
میتوان چنین چیزهایی را مشاهده کرد؟ البته پیش از این در
برنامههای دیگر به ویژه برنامههای ورزشی، روشهایی از این
دست «امتحان» شده بود با این تفاوت که مثلا پخش قرعهکشی
جامجهانی فوتبال یا مراسم اعطای جایزه در «المپیک»، در یک
کشور دیگر برگزار میشود و ممکن است صحنههایی در آن وجود
داشته باشد که طبیعی است مسوولان پخش تصمیم بگیرند «فورا» به
استودیوی شبکه «برگردند» و مجری و کارشناس را برای دادن
«اطلاعات عمومی» به مخاطبان، جایگزین «پخش زنده» آن مراسم یا
مسابقه کنند.
اهالی رسانه بهخوبی از ظرفیت بالقوه اکثریت کارکنان صداوسیما
در حوزههای مختلف و میدانداده
نشدن به آنان آگاهند اما وضعیت این رسانه، مصداق «هر دم از
این باغ بری میرسد» شده است. یک روز برنامه تلویزیونی
رییسجمهور روحانی را با یکساعتونیم تاخیر روی آنتن
میفرستند، روزی دیگر در جهت تخریب دولت و دستاوردهای دیپلماسی
و اقتصادی آن گام برمیدارند و فردای آن، یکطرفه به قاضیرفتن
در فلان میزگرد سیاسی خود، به اوج میرسانند. صداوسیما از منظر
حجم فیزیکی، تعداد ساختمان و تشکیلات اداری، بزرگ
ترین رسانه جهان محسوب میشود. کارشناسان به دفعات، دلیل
شرایط نامطلوب فعلی در این رسانه را نبود فضای رقابتی در کشور
در حوزه رسانههای دیداری و شنیداری میدانند. «کارکرد رسانه»
در دنیای امروز، تعریف مشخص و علمی دارد. تجربه انتخابات اخیر
و رفتارهای جامعه ایران حتی در دورافتادهترین نقاط کشور نشان
داد «مخاطب» در عصر ارتباطات آنچه از نظر خود، «واقعیت»
میداند را پیدا خواهد کرد
پیک نت 26 بهمن |