نشست ماهانه بنیاد باران، با حضور محمد خاتمی به ضرورت «احیاء
سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور» که احمدی نژاد آن را منحل
کرده بود اختصاص یافت.
در این نشست جمشید انصاری - از مدیران و استانداران دولت
اصلاحات و معاون پیشین سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور،
بایزید مردوخی - اقتصاددان و از کارشناسان باسابقه سازمان
مدیریت و برنامهریزی - و مسعود نیلی - اقتصاددان و مشاور
اقتصادی رئیسجمهور در بحث شرکت کردند.
جمشید انصاری گفت:
با شروع کار دولت یازدهم اقدامی تحت عنوان «احیای سازمان
مدیریت و برنامهریزی کشور» از سوی مجلس در دستور کار گرفت و
تصویب شد. دولت نیز با پیامی که به مجلس داد، نشان داد که با
این نگاه و گرایش مجلس موافق است و نوع انتصابی که برای معاون
برنامهریزی و نظارت راهبردی انجام شد، گرایش دولت را نشان داد
که به دنبال ادغام مجدد این دو معاونت و تشکیل سازمان واحد
مدیریت و برنامهریزی کشور است.
دوستان در هیأت مدیره بنیاد باران با توجه به تجاربی که برخی
از اعضای بنیاد و همینطور همکاران سابق این سازمانها داشتند
به این نتیجه رسیدند که اگر مجموعه تجارب یک بار اینجا مرور
شود و راجع به آنچه که به عنوان ادغام دو سازمان انجام شد و
نیز آثار و نتایج آن و همینطور به ضرورتهای ایجاد یک سازمان
ستادی، زیر نظر رییسجمهور برای مدیریت برنامههای توسعه کشور،
این امر ممکن میشود که اگر دوستان ما در دولت هم خواستند از
این تجربه استفاده کنند، برایشان ممکن باشد.
بایزید مردوخی:
ضرورت وجود سازمانی بنام سازمان برنامه در کشور ما به دهه 1310
و بویژه 1320 برمیگردد. در آن دوران بی نظمی و آشفتگی بسیار
بزرگی در نظام تدبیر کشور بوجود آمده بود، به طوری که من از
شادروان مهندس سحابی شنیدم که در طول یک سال هفت - هشت شهردار
در تهران عوض میشد و هیچ وزیری امید این که ادامه کار داشته
باشد و اگر برنامهای داشته باشد و بتواند این برنامه را به
اجرا برساند، نداشت و آشفتگی، قانونمندی آن وضعیت بود.
سازمان برنامهریزی و بطورکلی برنامهریزی، یک نوآوری مهم در
نظام ایران و جمهوری اسلامی ایران بود که تا به امروز هم این
ضرورت وجود دارد. باید امروز هم یک سازمان برنامه - نه لزوماً
کپیبرداری از سازمان برنامهای که داشتیم، بلکه یک سازمان
برنامه نوسازی شده - را دوباره عملیاتی کنیم و به نظر میرسد
که باید حتما یک سازمان تولید کنیم و باید نوسازی شود، یعنی با
توجه به مشکلات از نو باید ایجاد شود.
من یقین دارم که برای سازمان امور اداری و استخدامی وظایف خطیر
امروزی و جهانی مطرح است که باید به آن بپردازیم. این سازمان
در ذیل سازمان برنامهریزی که کار بودجه و برنامه را انجام
میدهد، احتمالا خیلی توانمند نخواهد بود و خیلی نخواهد توانست
کارش را انجام بدهد.
در سازمان برنامهریزی نوسازی شده، فقط یک اداره کل باید وجود
داشته باشد که با سازمان امور اداری و استخدامی اتصال داشته
باشد تا بین پیشبینیهای تشکیلات اداری دولت، نیروی انسانی
دولت و اعتبارات جاری که دولت باید برایشان اختصاص دهد،
هماهنگی برقرار کند.
مسعود نیلی:
نظرات کارشناسی سازمان برنامه در سالهای قبل از انقلاب، نظرات
مستقل با یک دید آینده نگرانه بوده؛ البته با همه ضعف و
قوتهایی که وجود داشته است. این تصور که در بعد از انقلاب در
کشور ما شکل گرفت که سازمان برنامه طراح سیاستهایی بوده که در
زمان شاه اجرا میشده است، اسناد کارشناسی و مستندات این را
تایید نمیکند که من در این زمینه در حال انتشار کتابی هستم.
اگر سبک مدیریتی رئیس دولت، سبک مدیریتی اتکا به توان کارشناسی
نباشد، سازمان برنامه یک دستگاه مزاحم هست. اگر هم متکی باشد
یک دستگاه لازم و ضروری است که باید برای هر موضوعی تحلیلی
داشته باشد و نظرش را ابراز بکند و بعد براساس آن تصمیم گیری
شود.
اگر میخواهیم در مورد آینده سازمان برنامه فکر کنیم، به نظر
من نقش اصلیاش این است که کیفیت تصمیمگیریهای کلیدی و بویژه
لایه کاملا اصلی تصمیمات کشور را ارتقا ببخشد. به نظر من اشکال
مهم کار ما نداشتن انسجام در شئون مختلف کلیدی اداره کشور است
و این انسجام یک دستگاه کارشناسی لازم دارد که این دستگاه
کارشناسی به نظر من جایگاه بیبدیلش، سازمان برنامه است.
"سازمان برنامه به لحاظ محتوایی در برنامه سوم به اوج خودش
رسید"، یکدفعه بعد از تغییر دولت، نقش سازمان برنامه منحل شد.
امروز از یک طرف یک کار علمی و پژوهشی لازم است تا گذشته
سازمان برنامه آسیبشناسی شده و برای آینده آن نیز جایگاه
مناسبی طراحی شودکه این کار حتما باید انجام شود و نیازی به
عجله نیست، بلکه باید با صرف وقت و آرامش این کار را انجام
داد.
ابتدا باید به این مساله بپردازیم که تصویر ما از آینده سازمان
برنامه چیست و نقشه راه آن چقدر است؟ تا یک سازمان با حداقلی
از قابلیتها ایجاد شود؟
پیک نت 1 دی |