میگویند:
1- برای اولبار که دوچرخه وارد ایران شد، بسیاری آن را
«ارابه اجنه» میخواندند و اطرافیانشان را از این موجود
وهمآلود که «میتواند روی دو چرخ راه برود» بر حذر میداشتند
تا جنزده نشوند.
2- رادیو نیز هنگام ورود به کشور، به عنوان پدیدهای کاملا
امنیتی شناخته میشد و تنها افراد خاصی که دارای صلاحیتهای
تأییدشده بودند میتوانستند با کسب پروانه بهرهبرداری از
نظمیه
رضاشاه،
یک دستگاه رادیو در خانه خود داشته باشند. در این پروانه،
مشخصات رادیو و نیز آدرس خانهای که رادیو در آن بود، قید
میشد و دارنده موظف بود در صورت تغییر نشانی، مراتب را سریعا
به نظمیه اطلاع دهد.
3- ویدئو نیز حکایتی دارد که برای ایرانیان بالای 30 سال،
بسیار آشناست؛ بگیر و ببندها، پتوهایی که ویدئو را لای آنها
میپیچیدند و از این خانه به آن خانه میبردند و دستگیریها و
دادگاهها و مجازاتها و ... .
4- راه یافتن تلویزیون و سینما به قم و مشهد هم برای خود
داستان ها دارد که نه عصر ما و نه ایسنا به آن نپرداختند.
5- وقتی اولین بازیهای رایانهای نیز وارد ایران شدند و تب
«آتاری» فراگیر شد، کمیتههای انقلاب وقت، گیم نتهایی را که
تنها بازی ارائه شده در آنها آتاری بود، به دلیل آنچه که آن
را جلوگیری از فساد و قمار میخواندند، تعطیل کردند!
6- ماهواره و فیسبوک و ویچت و ... فصلهای جدید همان داستان
قدیمی و دنبالهدار «ایران و پدیدههای نو» هستند. علت نیز
کاملاً آشکار است: تصمیم گیران، با پدیدههای نوظهور
بیگانهاند، قدرت پیشبینی آینده را ندارند و این نکته ساده را
نمیدانند که اگر امروز یک پدیده تکنولوژیک در حال رواج در
دنیاست، بزودی در ایران نیز - که بخشی از دنیاست - رواج پیدا
خواهد کرد. به همین دلیل، ناگهان از خواب برمیخیزند و
میبینند که تمام پشت بامها پر شده از دیشهای ماهواره، اکثر
تحصیلکردگان جامعه، فیسبوک دارند و میلیونها نفر نیز ترجیح
میدهند تماسهای خود را از بستر اپلیکیشنهایی مانند ویچت
برقرار کنند. در چنین وضعی، آقایان تنها کاری که میکنند،
«بستن» است و دیگر هیچ (تأکید میکنم: و دیگر هیچ)!
7- چند سال پیش که خبری از فیسبوک و توییتر و شبکههای
اجتماعی جدیدالظهور نبود، یک شبکه اجتماعی به نام «اورکات»
وجود داشت که در ایران نیز افرادی عضو آن بودند. اگر آن زمان،
کسانی که عهدهدار فرهنگ و فضای مجازی کشور هستند، به جای
فیلترینگ «اورکات»، میفهمیدند که «اورکات» تنها یک آغاز است و
باید آموزشهای لازم را به مردم در این خصوص ارائه کرد، امروز
وضعیت حاکم بر شبکههای اجتماعی دچار چنین بلبشویی نبود که
ناگهان هزاران نفر به نام ایران و ایرانی به صفحه فیسبوک
«مسی» بروند و آن آبروریزی را به بار بیاورند.
وقتی خانهها در ایران به گاز لولهکشی مجهز شد و افرادی بر
اثر گازگرفتگی جان خود را از دست دادند، کل شبکه گاز کشور را
با این استدلال که خیلیها به خاطر گاز جان دادند، قطع نکردند،
بلکه برنامههای آموزشی و فرهنگی گستردهای را تدارک دیدند که
هنوز هم ادامه دارد.
پدیدههای نوظهور تکنولوژیک را نمیتوان با بگیر و ببند، کنترل
کرد که اگر اینگونه بود، با بستن «اورکات»، کار به «فیسبوک»
نمیکشید و با ممنوعیت ویدئو، ماهواره چنین فراگیر نمیشد.
( خلاصه شده به نقل از ایسنا و عصرما)
پیک نت 3 دی |