"احمدی مقدم" فرمانده نیروی انتظامی است و دوران مسئولیت او در
این سمت، بیش از همه فرماندهان نیروی انتظامی پیش از وی است.
مژگان انصاری، از طرف خبرگزاری ایسنا مصاحبه مشروحی با وی
انجام داده است. دراین مصاحبه نکات خبری مهمی مطرح می شود و
البته برخی توجیهات از سوی احمدی مقدم که دشوار بتوان تصور کرد
افکار عمومی آن را بپذیرد. درعین حال که او دراین مصاحبه به
برخی سئوالات صادقانه پاسخ می گوید و اطلاعاتی دراختیار مردم
می گذارد. ما این مصاحبه مشروح را با شماره بندی، تا آنجا که
ممکن بود خلاصه کردیم، اما تمام تلاش خود را کردیم تا پاسخ های
مهم و خبری سردار مقدم حذف نشوند، چرا که چنین مصاحبه هائی
زودگذر و زودتاثیر نیستند و برای آینده و آیندگان می ماند!
توصیه می کنیم حوصله کرده و این مصاحبه را که علیرغم خلاصه
کردن آن، همچنان مفصل است بخوانید.
1- سال 84 ماموران ما به دنبال شروری رفته بودند و با
بیتدبیری که به خرج داده بودند، این شرور در درگیری کشته شده
و پس از آن نیز جسد تا شهر کشانده بودند که این مسئله موجب
تحریک احساسات عمومی شد و همچنین بهانهای شد تا گروههای
سیاسی با این بهانه، نیات دیگر خود را پیگیری کنند و گروههای
ضد انقلاب نیز از این اتفاق سوءاستفاده کردند و حتی در عمده
شهرهای کردنشین از جمله مهاباد تا مریوان و حتی سنندج نیز
موجبات اعتصاب و درگیری شده بود و در همان ساعاتاولیه با این
بحران مواجه شدم.
2- قاچاقچیان موادمخدر با ایجاد کاروان و خودروهای زرهی،
موادمخدر را به کشور حمل میکردند و حتی دارای پایگاه، پناهگاه
و باراندازهای مختلفی در کشور بودند.
3- 18 تیر، ناآرامی و اغتشاش برخی کلانشهرها همچون تهران و...
روی ناجا تاثیر گذاشته بود.
4- بر اساس آمار سازمان ملل، 62 درصد از موادمخدر تولید شده
افغانستان از طریق ایران به بازارهای اروپایی منتقل میشد.
5- در سال 85 حدود 30 درصد در مرزهای خود اعمال حاکمیت داشتیم.
6- اشرار و اوباش یا محلهای را در قُرُق خود داشتند یا
پایگاهی در کوهها برای خود ایجاد کرده و در آنجا مستقر بودند
و گاهی نیز دیده میشد، نقاط امنی را برای خود ایجاد کرده و با
اتکا به این پایگاهها، به شهرها میآمدند و اعمال مجرمانهای
انجام داده و پس از آن در مناطق خودشان که معمولا غیرقابل
دسترس نیز بود پنهان میشدند. حتی در همین تهران برخی مناطق
وجود داشت که در قُرُق چاقوکشان و اوباشگران بود.
7- برخی آمارها حاکی از آن است که 80 درصد از زندانیان به نوعی
اعتیاد نیز دارند که این نشان میدهد موادمخدر دارای ابعاد
بسیار پیچیده است.
8- در دهه 80 به صورت میانگین هر ساله یک میلیون وسیله نقلیه
وارد ناوگان حمل و نقل کشور میشد و روند سریعی را در این
زمینه طی میکرد و اگر تحریمها، کاهش تولید و کاهش قدرت خرید
مردم در سالهای اخیر نبود، شاید سالی دو تا سه میلیون
وسیلهنقلیه وارد چرخه میشد و این در حالی بود که ما در
ابتدای سال 84 با مسئله توسعه جادهها و جمعیت فزاینده
رانندگان جوانی مواجه بودیم که با ماجراجویی و هیجان خود
میتوانستند دردسرساز باشند. میانگین افزایش کشتههای تصادفات
سالانه 11.3 درصد بود. باید حدود 12 برابر تعداد کشتهها را
مصدومان و معلولانی محسوب کنیم.
9- در عملیات علیه اوباش محلات و چاقوکش ها و زورگیرها و قمه
کش ها گفته بودیم مقاومت را با شدت عمل بشکانید، اما هیچگاه
برای رفتارهای سخیف همچون انداختن آفتابه و ... به گردن آنها
ابلاغ نکرده بودیم. برخورد با اراذل و اوباش خواست همگانی
است، اما قبول دارم که در نوع و شیوه آن و همچنین مسائل حقوقی
انتقاداتی وجود داشت .
ما داشتیم افرادی در همین جنوب تهران که آنقدر وقیح شده بودند
که سر کوچه زیراندازی پهن میکردند و میگفتند تا مشروبم را
نخورم، هیچکس اجازه عبور ندارد. افرادی که قد و جثه کوچکی
داشت اما چاقوکش بودند و مردم را میزدند و مردم هم دنبال
دردسر نبودند. یا ما افرادی در محلات داشتیم که در خانه مردم
را میزدند و میگفتند دخترتان را بدهید، میخواهیم برویم
شمال.
10- حتما یک نارساییهایی همچون طلاق، مشکلات اقتصادی و ... در
جامعه وجود دارد که خروجی آن یک اراذل و اوباش شده است.
در دهه 70 حتی گروههای خودجوشی بودند که برای حذف اراذل و
اوباش شکل گرفتند و معتقد بودند دستگاه قضایی کار خاصی نکرده و
اراذل را یک جا میبردند و سر به نیستشان میکردند. البته این
عمل قانونی نبود، اما عدهای دست به کار شدند تا خودشان این
افراد را اصلاح کنند
ایسنا: پس از حادثه مریوان که عوامل نیروی انتظامی در حین
گرداندن یکی از اوباشگران به او لباس زنانه پوشانده بودند،
شاهد آن بودیم که شما از ابلاغ آییننامهای درباره رعایت حقوق
شهروندی صحبت کردهاید؛ سرانجام این آییننامه به کجا رسید؟
11- احمدیمقدم: ابلاغ این آییننامه مربوط به حادثه مریوان
نیست، بلکه درمورد رعایت حقوقشهروندی پس از حوادث کهریزک
مقرراتی تدوین شد و حدود سه سال است که این ابلاغ و بازرسان
نیز نسبت به کنترل آن اقدام میکنند. در این آییننامه چگونگی
ساخت، تجهیز و نگهداری متهمان در بازداشتگاهها و تحت
نظرگاهها و همچنین چگونگی رفتار با متهم و حتی مراجعه نیز
قید شده است. بازداشتگاههای پلیس که نوعا مجوزهای سازمان
زندانها را نیز نداشتند، دارای مجوز شدند و البته گاهی
استانداردهایی را از ما طلب میکنند که خودشان نیز در زندانها
رعایت نمیکردند. این قانونمداری موجب پیشگیری از وقوع حوادثی
که هیچکس نمیپسندد میشود. رعایت این آییننامه، مستند سازی
و همچنین نصب دوربین در اتاق بازجویی یا بازداشتگاهها سبب
میشود که برخی از حوادث به وجود نیاید. در مورد حادثه مریوان
نیز باید بگویم که دادستان دستور گرداندن این اوباش را داده
بود و پارچه قرمزی را بر سرش انداختند که من نیز نپسندیدم یا
حتی ما در سیرجان شاهد بودیم که در صحنه اعدام، اقوام اعدامی
را فراری دادند؛ چرا که در برخی مناطق کوچک که حالت عشایری و
قوم و خویشی دارد، باید این مسائل فرهنگی رعایت شود و باید
حساسیتهای محلی در متهمگردانی رعایت شود و ما عنوان کردیم که
برای متهمگردانی حتما قانون رعایت شود و آثار منفی و تبعات آن
لحاظ شود.
کارهای ناشایست همچون پوشاندن لباس زنانه، انداختن آفتابه،
سوار الاغکردن اوباش و ... نباید باشد.
کهریزک
12- درباره ماجرای کهریزک هم اساسا این محل بازداشتگاه نبود،
بلکه سولهای بود که هنگامی که محله خاک سفید معروف به «جزیره»
پاکسازی شد، اولین بار از کهریزک در آنجا استفاده شد. در دوران
سرداران طلایی و قالیباف که بعضا اراذل و اوباش جمعآوری
میشدند، اراذل را به اینجا منتقل میکردند و قرار بود ناجا
بازداشتگاه ویژه این کار – اراذل و اوباش – ایجاد کند. در
دوران سردار رادان نیز مدتی از این فضا استفاده شده و مقداری
تجهیز و مرتب شده بود.
قرار نبود بازداشتگاه کهریزک جای خیلی راحتی برای اراذل و
اوباش باشد، چرا که آدمهای شرور و خطرناک آنجا میفرستادیم.
در اردیبهشتماه سال 88 پیش از اینکه حادثه کهریزک اتفاق
بیفتد، سردار رادان و جمعی از مهندسان برای بازدید از روند
ساخت این بازداشتگاه جدید، با بالگرد به این منطقه سفر کردند
تا از نزدیک در جریان پیشرفت کار قرار بگیرند و این سفر
زمینهای شد تا شایعاتی مطرح شود که سردار رادان با بالگرد به
کهریزک رفته و دستور داده که «همه را بزنید و بکشید» و از
آنجایی که سردار رادان قبلتر نیز این بازداشتگاه را درست کرده
بود و چون نماد اقتدرگرایی ناجا محسوب میشود، به راحتی نقش
ایشان در افکار عمومی ثبت شد تا حتی این سخنان به درجهای زیاد
شد که مقام معظم رهبری عنوان کردند که من اینطور شنیدهام و
اگر سردار رادان هم قصور و تقصیری در این ماجرا دارد، مبری از
رسیدگی قضایی نیست و باید اگر اتهامی دارد، پاسخگو باشد. من به
ایشان توضیح دادم که چگونه بوده، اما ایشان فرمودند که من قاضی
نیستم، پروندهای مطرح شده و باید رسیدگی شود.
در مورد سردار رجبزاده نیز که آن زمان فرمانده تهران بزرگ بود
و مسئولیت داشت و بازداشتگاهها در حوزه فرماندهی تهرانبزرگ
بود نیز احضار شد و پرونده اتهامی برای هر دو تشکیل شد و در
مرحله دادسرا نیز تمامی شواهد ارائه شد و سردار رادان هم آنجا
رفت و مورد تحقیق قرار گرفت و ادله مورد بررسی قرار گرفت و
بررسیها نشان داد که سخنان مطرح شده در مورد سفر اردیبهشت ماه
ایشان درست بوده و وی خبری در این زمینه نداشت و من نیز به
عنوان شهودش آنجا رفتم.
سردار رادان عصر پنجشنبه 18 تیرماه با من تماس گرفت که بچهها
نتوانستند شما را که در ورزشگاه در حال ورزش بودید، پیدا کنند،
اما میگویند که تعدادی را به کهریزک بردهاند و اتفاقاتی
افتاده و اصلا رادان در جریان رفتن به کهریزک نبود و در همان
مرحله دادسرا نیز منع تعقیب صادر شد که نشان میدهد نقش ایشان
در این پرونده قابل طرح نبوده است. اما در مورد سردار رجبزاده
که به مرحله محاکمه نیز رفت، اما تبرئه شد، حداکثر قصور مطرح
بود، چرا که این اتفاق در حوزه مسئولیت وی رخ داده و طبق نظر
کمیته انضباطی، فرمانده، مسئول کل یگان خود است، اما وی هیچ
دستوری بابت سوء رفتار نداده بود.
من تاکنون در هیچ محفلی عنوان نکردهام که صبح روز جمعه
جلسهای پیرامون اتفاقات آن زمان برگزار شد و آقای مرتضوی
اصرار داشت که افراد دستگیر شده به کهریزک منتقل شوند. من
مخالفتم را به صراحت اعلام کردم و گفتم آنجا نه تنها جا
نداریم، بلکه آن مکان جای خطرناکی است. اما مرتضوی اصرار داشت
که این افراد دستگیر شده چاقو، قمه و زنجیر داشتهاند و از
همین حیث اراذل و اوباش محسوب میشوند که من در آن جلسه عنوان
کردم که ضبط کنید و بنویسید که من مخالف هستم و مخالفت ناجا
نیز ثبت شد. اما من در آن جلسه به یک نفر عنوان کردم که به
بچههای کهریزک بسپارید اولا حواسشان باشد که این افراد در بند
جداگانه و میان اراذل و اوباش فرستاده نشوند و در ثانی
بدرفتاری با آنها نکنید، اما همین دهان به دهان گشتن و این به
آن بگو، باعث شد که این تاکیدات من به مرحله اجرا نرسد و آمده
بودند در هر بند که ظرفیت 50 تن را داشت، 170 تن را جا دادند و
قبول کنید در گرمای تابستان کهریزک آن هم در یک مکانی که
استاندارد نیست، اگر کاری هم صورت نگیرد، این تراکم آدم در این
محل کم امکانات دارای مسئله است.
با مسئول کهریزک برخورد هم شد، چرا که اگر اطلاع میداد و حتی
عقل داشت کمی پایینتر مقر یگان ویژه بود و میتوانست افراد
دستگیر شده را در مسجد این یگان جای دهد یا حتی میتوانست این
افراد را در بازداشتگاه جدید که هر چند آب و برق نداشت، جای
دهد تا این مشکلات به وجود نیاید. ماموران بند که سوء رفتار از
آنها ناشی میشد، محکوم هم شدند و به مسئولان بازداشتگان متذکر
شدیم، چطور چهار روز اینجا بودند اما یک روز نرفتید سرکشی
کنید؟ و حتی منتقد بودم که اگر آن زمان به من میگفتید با
مسئولیت خودم همه را رها میکردم. چرا که اینها جانی و قاتل
نبودند.
اصل مسئله کهریزک این بود و اتفاق خیلی بدی نیز رخ داد و باید
کاری کنیم که از این حوادث پیشگیری شود.
عاشورای 88
13- در مورد حوادث عاشورا دو مسئله وجود داشت که با یکدیگر خلط
شد که حتی در آن زمان یک خبرنگار در این مورد سوال کرد و عنوان
داشت که ماشین نیروی انتظامی از روی یک نفر عبور کرده که من
گفتم باید اثبات کنید و بعدا نیز بنده خدا اسناد و مدارک را
آورد و متوجه شدم که فیلمش در شبکههای مجازی پخش شده و این
مسئله کاملا مشخص بود که آن را درست نکردهاند، منتهی هر چه
گشتیم نتوانستیم خانواده وی را پیدا کنیم و در این حادثه نیز
این بنده خدا صورت سالم نداشت و در بیمارستان هم نمیدانستند
از کجا آمده و چه بلایی به سرش آمده و به عنوان جسد
مجهولالهویه با وی برخورد کردند و ما نیز ماهها دنبال
خانواده وی بودیم تا بتوانیم ردی از هویت این فرد پیدا کنیم،
اما موفق نشدیم تا اینکه چند ماه پیش ماموران پلیس امنیت عنوان
داشتند که یک نفر مراجعه کرده و مدعی است که از اعضای خانواده
این فرد است که تحقیقات صورت گرفت و متوجه شدیم که این خانواده
همان فردی است که جان خود را از دست داده است و ما نیز نسبت به
دلجویی و حل مشکلات اقتصادی و ارائه دیه اقدام کردیم.
در عاشورا نشان میداد که یک پاترول به سمت مردم آمده و چند
نفری را زیر گرفته و فرار میکند. البته در این حادثه کشتهای
نداشتیم و آقای علی موسوی بر اثر گلولهای که به کتفش خورد جان
باخت و در اثر دیررسیدن به بیمارستان جان خود را از دست داد
چرا که گلوله به ناحیه حساس نخورده بود و به علت خونریزی جان
خود را از دست داد. در آن حادثه – زیر گرفتن خودروی پاترول –
هیچکس کشته نشده و چند روز بعد نیز خودرو را به صورت بلاصاحب
در خیابان پیدا کردیم. اما از روی مشخصات خودرو، صاحب ماشین را
پیدا کرده و متوجه شدیم که این مالک خود در تظاهرات شرکت کرده
و در حالی که چراغ میزده و برف پاکن را روشن کرده بود،
آدمهای تندرو این فرد را کتک زده و از ماشین پیاده میکنند و
پس از آن برای فرار به داخل جمعیت رفته و چند نفری را زیر
میگیرند و پس از آن خودرو را به صورت بلاصاحب رها میکنند. با
اینکه پلیس آن افراد را پیدا نکرد، اما قطعا آن افراد که حدود
یک تا دو تن بودند، ماموران ناجا نبوده و به صورت خودسر درگیر
شدند و ما تا الان این افراد را پیدا نکردیم. اما در مورد
حادثه میدان ولیعصر باید بگویم که آن خودرو متعلق به یگان
امداد تهرانبزرگ بود.
ایسنا: شما در این سخنانتان به نقش افرادی که به صورت خودسر
وارد درگیریها میشوند، اشاره کردید. اما مسئله مهم این است
که گاهی این افراد که به «لباس شخصی» معروف هستند با حضور در
برخی صحنههای اعتراضات و درگیریها، موجبات ناامنی را فراهم
کرده که دست آخر نیز مشکلاتی را فراهم میکنند. آیا زمان آن
نرسیده است که نسبت به ساماندهی این افراد اقدام شود؟
14- بخشهایی از جامعه هنگامی که مشکلی پیش بیاید، منتظر
اقدامات حکومت باقی نمیمانند و خودشان راسا در میدان حاضر شده
و درگیر میشوند. در کشور ما نیز افرادی وجود دارند که احساس
تکلیف کرده و از سر تکلیف و در حالی که احساس میکنند که حکومت
در حال مسامحه است، با این تصور که حکومت نیاز به کمک دارد، به
صحنه آمده و البته کار را خراب میکنند. حضور مردمی در این
میادین در نظام ما تعریف دارد یا این افراد همکاری اطلاعاتی با
ناجا دارند یا در قالب گروههای رسمی همچون بسیج به صحنه آمده
و مسئولیت این افراد و اعمالشان را هم یک سازمانی قبول میکند،
اما آن دسته از افرادی که خودشان سازمان یافته یا نیافته به
صحنه میآیند، از آنجایی که در جریان جزئیات اتفاقات میدان
نیستند و نقطهای عمل میکنند، دردسر آفرین میشود و گاهی نیز
دعوایی را به وجود میآورند و حتی ناجا اگر وسط این افراد برود
از دو طرف سنگ می خورد.
گاهی حضور این افراد در صحنههای خشن است و پس از آن شاهد
اتفاقاتی همچون 22بهمن در قم خواهیم بود که اتفاق خوبی نیست که
یک گروه در سایه تصمیم میگیرند و خودجوش عمل میکنند و این
رفتارهای در سایه که مورد قبول ما نیز نیست، امنیت در کشور را
به هم میریزد و اگر قرار باشد یک اجتماع قانونی ولو حتی
غیرقانونی که در کنترل پلیس است، توسط افرادی منجر به دعوا
بشود، این مورد قبول ما نیست و برای پلیس که متولی امنیت در
کشور است، مشکل آفرین خواهد بود.
ایسنا: از ابلاغ آییننامه رعایت حقوق شهروندی پس از حوادث
کهریزک گفتید. اما یک سال پیش شاهد مرگ یک وبلاگنویس (ستار
بهشتی) در بازداشتگاه پلیس فتا بودیم.
15- روزانه 5000 تن در بازداشتگاههای ناجا در رفتوآمدند.
ماموران نیروی انتظامی نیز انسان هستند و خصوصیات اخلاقی
متفاوتی دارند و همه در کنترل من نیستند. در تمام پلیسهای
عالم نیز این اتفاقات رخ میدهد، اما در برخی کشورها جریان
رسانهای کنترل میشود. اینکه بگویند در ناجا احتمال وقوع هیچ
تخلفی وجود ندارد، درست نیست و نه تنها من، بلکه هیچ فردی نیز
نمیتواند چنین ادعایی کند. در مورد حادثه پلیس فتا نیز باید
بگویم سئوالات بسیاری مطرح است، به گونهای که چه دلیلی وجود
داشت که در چهارشنبه که سه روز تعطیل در پیشرو است – به دلیل
تعطیلی روز عیدغدیر– متهم در حالی که قرار هم نیست تحقیق خاصی
صورت بگیرد، از زندان تحویل گرفته شد. یا سوال دیگری که مطرح
است، اینکه چرا در این سه روز تعطیل، متهم را تحویل بازداشتگاه
ندادید و وی را در یک اتاق اداری نگهداری کنید که دوربین و
مراقب نیز ندارد. بنابراین نحوه برخورد ما در این مورد و
همچنین تعویض رئیس پلیس فتای تهران به این دلایل بود. فردی که
اقدام به نگهداری این فرد (ستار بهشتی) میکرد، مسئول متدینی
بود. حادثه خوبی نبود، اما قسمت بد این داستان، برخورد
غیرمحترمی بود که با این فرد داشتند؛ به گونهای که صحنه
دستگیری این فرد خشن و تند بود و در حضور مادرش این پسر را که
با مادرش تنها زندگی میکرد و منزوی بود و جرم چندان با اهمیتی
نیز انجام نداده بود دستبند زده و روی زمین کشانده بودند که
علائم کبودیای نیز که بعدا مشخص شد به دلیل دستبند و رفتار
خشن بود و جای سوال است که اصلا چه لزومی داشت که برخورد خشن
با این فرد بشود؟ البته عنوان شد که ممکن بود این فرد فرار
کند، اما از نظر من اهمیتی نداشت که این فرد فرار کند چرا که
نه قاتل بالفطره بود و نه جانی خطرناک و حالا در وبلاگش توهین،
فحاشی و فراخوانی زده بود که شش تن هم آن مطلب را نخوانده
بودند. نکتهای که باید در این پرونده رعایت شود، نگه داشتن
«حد» است.
برخورد در برج میلاد
16- در رابطه با آن زنی که چندی پیش توسط ماموران نیروی
انتظامی در برج میلاد مورد تذکر قرار گرفت، باید بگویم اعتراضش
به جا بوده و من نیز از تهرانبزرگ درخواست ارسال سوابق را
کرده و خود من نیز انتقاد کردهام که اتفاقا این فرد از آن
دسته مصادیق نبود که باید با آن برخورد شود و قابل اغماض بود و
جزو مصادیق وقیح نبود و ماموران ما سختگیری کردند و از آنها
خواستم که نسبت به دلجویی از این زن اقدام شود. شما توجه داشته
باشید که این سخنان من عوارضی نیز دارد که برخی ممکن است به من
حمله کنند که ناجا عقبنشینی کرده است و باید بپذیرید که عفاف
و حجاب پیچیدگیهای خاص خود را دارد و در جامعه ما نیز تعارض
وجود دارد به گونهای که گروهی با اعمال فشار موافق و برخی
مخالف هستند و اگر ناجا بخواهد در خط اعتدال حرکت کند، قطعا
مورد انتقاد همگان قرار میگیرد.
پلیس زن
17- ما در ناجا قرار اختلاط زن و مرد نداریم و در آن مانور
زنان حرکات رزمی و راپل انجام دادند که انتقاداتی مبنی بر
اینکه چرا جلوی آقایان این عملیات انجام شد، مطرح کردند اما با
اصل آن مخالفتی نیست. اما باید بپذیرید که زنان دارای
پیچیدگیهای زیادی هستند و زنان تحصیل کرده با ریسک ازدواج
روبرو هستند به گونهای که چندی پیش آماری آورده و متوجه شدم
50 درصد از همکاران زن بالای
30 سال ما ازدواج نکردهاند که این نوعا به دلیل فعالیت پلیسی
آنها است. باید بپذیریم برای زنان، خدمت پلیسی سخت است. اما
میزان استقبال داوطلبان از این پلیس بسیار زیاد است. یکی از
مشکلات موجود در یگان ویژه این است که برخی اجتماعات زنانه بود
و ماموران مرد نمیتوانستند وارد شوند که این مسئله مشکلآفرین
شده بود و تصمیم به راهاندازی واحد کوچک و مختصری از زنان در
یگان ویژه شد که گاهی کنترل اجتماعات را بر عهده دارد. اما
اینکه باطوم به کمر ببندد و وسط خیابان و در صحنههای خشن حاضر
شود، کاربرد ندارد و مطلوب ما نیست.
به عنوان مثال در جزیره کیش ما با مشکل پلیس زن مواجه هستیم که
جدیدا ابلاغ کردهایم ماموران مرد که در کیش فعالیت میکنند،
زنانشان نیز به صورت قراردادی به همراه همسرشان به فعالیت
بپردازند. عمدتا زنان پلیس به 15 سال نرسیده دنبال بازنشستگی
هستند و قانون به ما نیز این اجازه را داده و میتوانیم پس از
15 سال بازنشستهشان کنیم.
18- قطعا سگ را علیه اغتشاشگر استفاده نمیکنیم اما علیه
گروگانگیر یا قاتل استفاده میکنیم.
پیک نت 2
آذر |