ساسان آقایی با دکتر محمد رضا خاتمی دبیرکل سابق جبهه مشارکت
مصاحبه ای کرده که روزنامه اعتماد آن را منتشر کرده است. این
مصاحبه مشروح را بر محور به روز ترین سئوال و جواب ها خلاصه
کرده ایم که می خوانید:
بله، از اندك وقتهایی بود كه تلویزیون ایران را دیدم.
انشاءالله از این پس بیشتر هم بشود تلویزیون ایران را دید.
فكر نمیكنم فعالان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی كه در جریان
وضعیت كشور قرار دارند از این گزارش جا خورده باشند. احتمالا
كمی روحانی را تحسین كردهاند، به این دلیل كه از بازگو كردن
برخی واقعیتها خودداری كرد، چرا كه بخشی از آنچه وجود دارد
بهراستی تكاندهنده است. اگر اینها را روحانی میگفت شاید این
نگرانی را در مردم ایجاد میكرد كه آیا اصلا میشود این همه
خرابی را اصلاح كرد یا نه؟ در مجموع گزارش معتدلی بود و همه
موردهایی كه باید گفته میشد، بیان نشد اما موردهای اساسی به
ویژه در زمینه اقتصاد برای مردم بازگو شد و اگر در باقی
زمینهها هم اشاره داشت آقای روحانی، میفهمیدیم كه خرابی در
آن حوزهها هم همین قدر است. من از این گزارش جا نخوردم و فكر
میكنم برای اینكه ما توقعات خود را كنترل كنیم و بدانیم كه با
این وضعیت كشور، سرعت رشد و پیشرفت تا چه میزان خواهد بود،
گزارشی قابلقبول و منطقی بود.
ما وقتی بازتابهای این گزارش را در میان اصولگرایان میبینیم،
خیلی جالب است كه همه آقایان دارند فرار به جلو میكنند و این
گزارش را «انتقاد از عملكردهای دولت احمدینژاد» میدانند، خب
این كمی بیانصافی است چون در این نابسامانیها تنها دولت آقای
احمدینژاد مقصر نبوده است، اركان و نهادهای دیگر قدرت هم در
این شرایط تاثیر جدی داشتند. مگر زمانی كه آقای احمدینژاد بر
سر كار آمد، بیان نشد یا گفته نشد كه این دولت برنامه ندارد،
ناكارآمد و چه و چه؟ مگر همین شرایط را خیلیها پیش بینی
نكردند. دستگاههای مملكتی، این سازمانهای عریض و طویل حكومتی
پس در این هشت سال چكار میكردند؟ بنابراین در این وضعی كه
امروز ایجاد شده است، باید منصف باشیم تنها آقای احمدینژاد
مقصر نیست بلكه بسیاری از اشخاص و
اركان
دیگری هم باید پاسخگو باشند. این روند از سال 84 شروع شد، روند
هم تصاعدی بود، یعنی اگر مشكلات كم بود هر روز بیشتر و بیشتر
شد و به اینجا رسید. طبیعی بود كه حوادث سال 88 به دلیل تكمیل
كردن بیاعتمادی بین حاكمیت و جامعه ایرانی در تشدید این روند
خیلی موثر بود و البته نتیجه سیاستهای نابجای دولت در چهار
سال اول هم در چهار سال دوم در مسائلی چون برنامه هستهیی،
سیاست خارجی و... نمایان شد. من این را یك حلقه به هم پیوسته
میدانم و اگر حوادث سال 88 هم اتفاق نمیافتاد و همان دولت
احمدینژاد ادامه طبیعی مییافت، كماكان ما همین وضعیت را
داشتیم چرا كه اداره كشور ما با عقل و تدبیر و برنامه انجام
نگرفته بود و با چنین شرایطی هم وضعیت موجود برای هر كشور
طبیعی است.
البته آقای روحانی خودشان هم منصفانه و هم فروتنانه اعلام
كردند كه ما برای سیاست داخلی و برای مسالههایی چون مسائل
فرهنگی هنوز فعالیت خاصی انجام ندادهایم و تنها كاری كه انجام
گرفته برداشتن آن فضای امنیتی و مداخلهگرایانه دولت در این
حوزهها بوده است. خود این هم دستاورد مباركی است...
-
سایه
فضای امنیتی از سر اصلاحطلبان و شما در جبهه مشاركت برداشته
شده؟
خاتمی: باید انصاف داشته باشیم،
فضای ویژهیی كه وجود داشت، امروز به فضای قابل قبول سیاسی
تبدیل شده است. آن فشارها، آن تنگناها و آن مداخلهگریهایی كه
در فضای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و فعالان داشتند، كمرنگ شده
اما آنكه بگوییم یك اقدام فعالانه و با برنامهیی وجود داشته
برای رسیدن به این مسیر، هنوز شاهد آن نبودهایم. خود دستاورد
كنونی نتیجه خرداد است؛ آنقدر 24 خرداد در جامعه پرطنین بوده
كه خود به خود این دستاورد را برای كشور داشته است. البته آقای
روحانی اهداف خیلی بلندی را برای توسعه سیاسی و فرهنگی تدوین و
بیان كردند و برنامههایی هم برای آن دارند كه امیدواریم شاهد
عملی شدن و به اجرا درآمدن آنها باشیم، نه اینكه به خود فعالان
سیاسی، اجتماعی و فرهنگی واگذار كنند. البته این نكته را از
یاد نبریم كه باید واقعنگر بود. اگر فضای سیاسی و فرهنگی در
دوران احمدینژاد بسته شده بود این تنها به سبب دولت
احمدینژاد نبود بلكه قوه مجریه در آن دوران
هماهنگ
شده بود با دیگر ارگانها و جریانها در بستن فضا اما فشار
اصلی در همان دوران هم روی فعالان، در حقیقت از سوی ارگانهایی
به جز دولت بود، خب دولت احمدینژاد هم با آنها همراهی میكرد.
برای نمونه همین هیات نظارت بر مطبوعات را ببینید، سهم دولت در
آن چقدر است، چند نفر آن را دولتیها تشكیل میدهند؟ قوای دیگر
و نهادهای دیگر بهشدت بر این مسائل تاثیرگذارند. آنچه در 24
خرداد اتفاق افتاده، تنها تغییر قوه مجریه است و روی كار آمدن
دولتی كه به آن سیاستها اعتقادی ندارد و در پی این است كه
رویهها را تغییر دهد اما ما باید در انتظار بنشینیم تا ببینیم
كه
نهادهای
دیگر تا چه میزان این پیام را دریافت كردهاند. امیدواریم پیام
24 خرداد در این دستگاهها هم كارآمد و تاثیرگذار باشد. البته
نمیتوان این را هم نادیده گرفت كه دولت در تقابل با نهادهای
دیگر میتواند آنها را از مشیهای تند و افراطی باز بدارد و با
خود همراه و مشی آنها را تعدیل كند اما در هر حال این واقع
نگری را باید داشت كه هنوز هم این قوا و سایر نهادها
میتوانند در راه توسعه فرهنگی چوب لای چرخ دولت بگذارند و
اجازه ندهند آن چیزهایی كه به دنبال آنها هستیم، محقق شوند.
ساختن اقتصاد سخت است. در سیاست خارجی اعتمادسازی خیلی سخت
است اما آزادی زندانیان سیاسی كار زیادی ندارد، با یك امضا
شدنی است. البته گفتم كه این در اختیار دولت نیست اما تلاش و
رایزنیهای او میتواند منجر به این اتفاقها شود. دولت به
تنهایی نمیتواند ولی این را میتواند كه با تعامل سازنده با
سایر نهادها و قوه قضاییه، همین مورد را شتاب دهد. شما فكر
كنید كه آزادی زندانیان سیاسی تا چقدر فضای سیاسی كشور را
تغییر میدهد، 180 درجه دگرگون خواهد شد. همین كه آقای روحانی
میگوید كینه نباشد، نفرت نباشد و دوستی و برادری باشد در عین
حال كه رقابت باشد، ، با یك اقدام ساده تحقق پیدا میكند.
بنابراین ما صبر داریم؛ حالا ده روز، صد روز، دویست روز، چهار
سال. نخستین چیزی كه میخواهیم این است كه این فضا بسته نشود.
توسعه سیاسی باید به دست خود فعالین سیاسی و نهادها و
سازمانها و احزاب انجام بگیرد، دولت تنها نقشی كه میتواند
داشته باشد، این است كه سنگ جلوی پای آنها نیندازد. دولتی كه
اینجا میگویم، به مفهوم حاكمیت است كه نباید سنگاندازی و
كارشكنی كند. اگر همین عدم دخالت دولت كه آقای روحانی بیان
كرد، در حوزههای فرهنگ و ورزش نباشد، به نظرم جامعه سیاسی ما
هم این ظرفیت را دارد كه در راه توسعه سیاسی قدم بردارد. من
میخواهم انتظارم را از دولت حداقلی كنم كه این دولت در این
مسیر خیری برساند اما اگر به دلیل آرایش سیاسی موجود نتوانست
خیری برساند، انشاالله شری هم نرساند.
دولت آقای روحانی به واقعیتهای جامعه ما توجه دارد و باید هم
داشته باشد. در این مرحله ما باید در ابتدا شاهد فضا دادن به
فعالان سیاسی و اجتماعی باشیم. دولت باید از این حق قانونی
آنها دفاع كند تا بتوانند در عرصه سیاست و اجتماع بدون
نگرانیهایی كه پیش از این وجود داشت، حرف خود را بزنند و
فعالیت كنند.
مطالبه ما از آقای روحانی دو چیز است؛ اول اجرای برنامهها، هر
كه میخواهد انجام دهد مهم نیست، تنها اجرای برنامهها و دوم
جایگاه رییسجمهور به عنوان مجری قانون اساسی است.
-
متر و معیار شما در سیاست چیست.
من میگویم اگر كسی یك مقاله اعتقادی در روزنامهیی نوشت و آن
روزنامه بسته نشد و آن فرد دستگیر نشد، فكر میكنم كه این گام
مهمی در توسعه سیاسی است. اگر دیدم، فردی انتقاد كرد و خائن
نامیده نشده، متصل به بیگانه خوانده نشد، فكر كنم كه این یك
معیار خوبی است. اگر دیدیم كه دولت از انتقادها استقبال كرد و
از مخالفان خود شكایت نكرد، بلكه به آنها پاداش هم داد، فكر
میكنم كه اینها را میتوان قدمهای مثبتی دانست.
نباید سهمخواهی كنیم. هركسی در پیروزی آقای روحانی تاثیر
داشته، دستش درد نكند، كار مثبتی انجام داده، كار خیلی خوبی
كرده چون كشور را از سراشیبی نجات داده است، الان هم همین است،
هر كسی كه میتواند به دولت كمك كند، باید كمك كند و ما باید
از وی تقدیر كنیم. گفتم كه مهم نیست، اصولگرا در كابینه باشد
یا اصلاحطلب بلكه مهم این است كه هركسی میآید بتواند
برنامههای آقای روحانی را پیاده كند.
به نظرم تمامی جناحها وبه ویژه اصولگرایان به این نتیجه
رسیدهاند كه ادامه روند قبلی غیرممكن است. یك اقلیتی وجود
دارد در آن سو كه البته این اقلیت قدرت هم دارد، اینها منافعی
داشتهاند و احساس میكنند كه آن منافع با این سیاستها به خطر
بیفتد. خب اگر عاقل باشند، باید به سود ملت و كشور از آن
بگذرند. بخش اصلی اصولگرایان این وظیفه را دارند كه این بخش
تندرو و افراطی درون خودشان را كنترل كنند. به نظر میرسد تا
حدی این اتفاق در حال افتادن است
پیک نت 13
آذر |