مراسم یادبود نلسون ماندلا در افریقای جنوبی تبدیل به یک همایش
جهانی با شرکت سران کنونی و سابق بسیاری از کشورها شد. از جمله
حضور رئیس جمهور امریکا در این مراسم. این که چه کسانی در این
مراسم سخن گفتند و یا سابقه روابط کشورهائی که اکنون رهبران
آنها برای نلسون ماندلا سنگ به سینه می زنند در گذشته چه رابطه
ای با او داشتند و یا چه نقشی در شکل گیری و تقویت رژیم
آپارتاید در این کشور داشتند، یک بحث است و مسئله سطح حضور
جمهوری اسلامی دراین مراسم یک بحث دیگر. واقعیت اینست که مراسم
یادبود نلسون ماندلا فرصتی بود تا چهره زشتی که احمدی نژاد از
ایران در عرصه بین المللی بوجود آورده و شناختی که جهان از
سیاست های سه دهه گذشته جمهوری اسلامی در خارج از مرزهای ایران
دارد را تا حدودی جبران کرد. متاسفانه ضعف تصمیم گیری رهبر
جمهوری اسلامی که عادت کرده میان چند صندلی بنشیند، و بیم او
از تقویت موقعیت و چهره هائی نظیر خاتمی و یا حتی روحانی در
مجامع بین المللی موجب شد تا جمهوری اسلامی درحد معاون روحانی
در این مراسم حضور یابد. تردید نیست که سطح هیات نمایندگی
ایران برای شرکت دراین مراسم را علی خامنه ای تعیین کرد و باز
تردید نیست که ابراز تمایل محمد خاتمی برای حضور در این مراسم
را او "وتو" کرده است. این که از واکنش شریعتمداری در کیهان و
یا احمد جنتی در نماز جمعه و یا محمدرضا نقدی در بسیج بیم
داشته یک سر ماجراست. سر دیگر آن باز میگردد به خلق و خوی خود
او که از رقیب وحشت دارد. آنقدر وحشت که بخشی از انگیزه کودتای
انتخابات 1388 و حصر خانگی میرحسین موسوی نیز ناشی از همین
وحشت بود. در دوران ریاست جمهوری خاتمی نیز همین ضعف تصمیم
گیری و وحشت از رقیب را؛ حتی گاه در حد نازل و مضحک مردم شاهد
بودند. از جمله درجریان زلزله طبس که با خاتمی به رقابت
برخاسته و دو بار سوار اتومبیل ضد گلوله اش شده و از منطقه
بازدید کرد تا رقیب دو بار بازدید خاتمی شود.
به آسانی می توان پرسید که اگر چنین رقابتی در نهاد اوست، چرا
خود وی در همین مراسم ماندلا شرکت نکرد؟
پاسخ این سئوال نیز باز می گردد به ضعف تصمیم گیری و وحشت او
از حضور در جمع. همچنان که در داخل کشور شاهدیم او عادت دارد و
مایل است برایش یک عده ای را جمع کنند تا سخنرانی کند، اما
حاضر نیست تن به یک مصاحبه خبری بدهد زیرا در اولی اوضاع را
برایش کنترل کرده و سازمان میدهند اما در دومی چنین نیست. به
دلیل همین بیم و وحشت است که هرگز در مراسمی شبیه یادبود
ماندلا شرکت نکرد و نمی کرد. یک لحظه تصور کنید که ایشان در
این مراسم حضور داشت و اوباما جلو آمده و با لبخند به ایشان می
گفت: حال سرکار چطور است؟
نمی توانست بگوید "برو گمشو استکبار! حداکثر می توانست بگوید
اگر شما و بقیه متحدان شما بگذارند بد نیست!
و همین رد و بدل شدن دو جمله همه آن تاری که وی دور خود تنیده
پاره می شد. حالا حساب کنید که دیگر سران کشورها هم همین کار
را می کردند و برای چاق سلامتی دوره اش می کردند. او از همین
شرایط فراری است. او مایل است آن بالا نشسته و گنده گنده حرف
بزند. مثلا جمعیت ایران باید بشود 200 میلیون. فرهنگ باید زیر
کنترل دولت باشد. شعارهای انقلاب را احمدی نژاد زنده کرده،
اسرائیل باید نجس باشد، دیپلمات ها نباید بخندند و باید چهره
عبوس داشته باشند و تهاجم دیپلماتیک را نشان بدهند، سران فتنه
باید در حصر بمانند و .... کسی هم نباشد که در باره هر کدام از
آنها از وی سئوال کند. حاصل این وضع پیچیده، علاوه بر از دست
رفتن بهترین موقعیت ها در داخل کشور برای سر و سامان دادن
واقعی به کشور، در عرصه بین المللی هم نتایج خود را به بار
آورده است. از جمله همین مراسم یادبود نلسون ماندلا که شک نیست
حضور چهره ای مانند محمد خاتمی در آن، اعتبار ویژه ای می شد
برای حضور هیات ایرانی این مراسم و از حاشیه آن هم شاید تلطیف
روابط جهان با ایران ممکن تر می شد.
پیک نت 20
آذر |