اگر هویدا با یک کاسه کردن بودجه عمرانی ( در آمد های نفتی )
با بودجه جاری زمینه را برای گسترش سرمایه خواری ، به شرحی که
دو روز پیش نوشتم هموار کرد ، روش هائی که بعد از انقلاب «
اختراع !» و باب شد ، سرمایه خواری را به صورت یکی از « سنت
های ملی » در آورد
!
سال های بعد از انقلاب ، تا پایان جنگ ، علاوه بر منابع مالی
ناشی از فروش نفت ، دارائی بانک های مصادره شده ، صنایع مصادره
شده ، بخش های مصادره شده از کشاورزی و خدمات نیز در اختیار
دولت قرار گرفت و همین امر دست سرمایه خواران رابرای سرمایه
خواری به انواع روش ها ، باز گذاشت
.
در دوران جنگ تحمیلی ، با آن که منابع کشور بیشتر به تامین
نیازهای ناشی از جنگ اختصاص می یافت ، اما سرمایه خواران به هر
روی لقمه های بزرگی نصیب می بردند. در همین دوران پدیده ای باب
شد که بعد ها به آن نام« پدیده سولستان » دادند
.
داستان بطور خلاصه از این قرار بود که بموجب برنامه های دولت ،
به ارائه دهندگان طرح های صنعتی ، زمین رایگان ( یا بسیار کم
بها ) و اعتبار ریالی بی بهره یا با بهره کم می دادند . دریافت
کننده این امکانات اگر سوله را تا مرحله سقف گذاری می رساند ،
آن گاه می توانست وام ارزی بگیرد . بسیاری کسان ( که خیلی از
آن ها اکنون در خارج سرگرم کیف کردن هستند ! ) طرح های حساب
شده و حساب ناشده دادند ، سوله ای سرهم بندی کردند و تسهیلات
ارزی گرفتند . اما سوله های بی سقف رازیرآفتاب و باد وباران
رها کردند و بسیاری از ایشان با همان ارز دریافتی و فروش اموال
خود به خارج کوچیدند
.
به این سوله ها که نماد آن دوره است « سولستان » نام نهادند
!!
در همین دوران خود شرکت و وزارت نفت هم به مرکز سرمایه خواری
تبدیل شدند . در این زمینه فقط به این نکته اشاره می کنم شرکتی
در دل شرکت نفت ایجاد شد با نام « نی کو » که تا اواخر دور دوم
ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی شمار اندکی حتی نام آن را
شنیده بودند . خود من در میانه دهه هفتاد اطلاعات بسیار کمی از
فعالیت این شرکت به دست آوردم و در مجله گزارش بازتاب دادم .
دیگران هم پی گیر شدند و با آن که فقط بخش اندکی از کارهای
انجام شده زیر نام این شرکت برملا شده بود ، آقای خاتمی دستور
انحلال آن را داد . اما این شرکت هنوز هم دایر است !. امروز
اگر می خوانیم شخصی بنام بابک زنجانی بیش از دو میلیارد دلار
بابت فروش نفت بدهکار است ، یا فلان مقام دولت آقای احمدی نژاد
میلیارد ها دلار از طریق سوآپ نفت به جیب زده و.... باید ریشه
اش را در همین شرکت نی کو جست و جو کنیم
!
در همان دوران جنگ ، سرمایه خواری به شیوه های دیگر هم جریان
داشت : واگذاری بهره برداری بی نظارت و بی حساب وکتاب از جنگل
ها و مراتع ، دادن اجازه واردات به گروهی ویژه و....و...
اما آغاز دوران جهشی سرمایه خواری به دوران موسوم به سازندگی
مربوط است
.
سیاست آزاد سازی اقتصادی بهانه ای شد که سرمایه خواری برای
آنان که امکان ، وابستگی و هنرش را داشتند ، به سادگی آب خوردن
شود . من فقط نمونه هائی را ذکر می کنم
:
در بودجه های سالانه این دوره ، همه ساله تبصره هائی گنجانده
می شد با عنوان « تبصره های تکلیفی « که در واقع شکل تغییر
یافته همان روش رژیم قبل برای دادن اعتبارات به مدعیان ایجاد
تاسیسات صنعتی ، معدنی ، کشاورزی و.... بود . با این تفاوت که
اگر در آن زمان فقط بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران محل پرداخت
وام به سرمایه خواران بود ، حال تمامی بانک های کشور موظف به
پرداخت وام با بهره دو تا سه درصد به افراد بودند . دیگر فقط
صنعت و معدن و کشاورزی بهانه دریافت این وام ها نبودند ، بلکه
مثلا کسی هم که امتیاز دایر کردن مدرسه غیر انتفاعی را دست خوش
گرفته بود ، از این وام های کم بهره دریافت می کرد . به راستی
ابعاد ریخت و پاش و سرمایه خواری از محل اعتبارات دولتی و
منابع بانکی در این دوران و سال های بعد و تا هم اکنون ، باور
نکردنی است
.
یک راه دیگر سرمایه خواری در این دوره و دوره اصلاحات و سپس
دوره هشت ساله ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد پوشش خصوصی سازی
بوده و هست . فلان کارخانه را به بهای مواد اولیه موجود در
انبارهایش به فلان « خودی » یا نور چشمی می فروختند و تازه
همان مبلغ اولیه ( پیش قسط ) را نیز بانک ها در اختیارش می
گذاشتند
.
این قضایا مربوط به سال های دور نیست . هر کس بخواهد به اندکی
از ساز وکار سرمایه خواری پی ببرد ، کافی است روزنامه های بیست
وسه – چهار ساله اخیر را ( چه آن ها که مانند روزنامه سلام
تعطیل شده اند و چه آن ها که هنوز منتشر می شوند ) ورق بزند .
همان بخشی از سرمایه خواری که به دلیل رقابت های سیاسی جناح ها
و با هدف ضربه زدن به رقیب افشا شده کافی است تا شمائی از
گستره این سرمایه خواری را نشان بدهد
.
آن هائی هم که حافظه ای نیرومند دارند ، کافی است پرونده های
رسمی اختلاس های افشا شده چند سال اخیر را در ذهن خود مرور
کنند تا در یابند در بر چه پاشنه ای می چرخد ؟!
و اما سخن آخر .... زمینه ساز نوشتن این مطلب گزارش پنت هاوس
نشینان شمال تهران بود . اما اینان اقلیتی از سرمایه خواران
هستند که در ایران مانده اند . اکثریت سرمایه خواران آکنون در
خارج و در قصرها و پنت هاوس هایشان روزگار می گذرانند و هیچ
ملالی هم ندارند ، جز دوری از ثروت های باقی مانده ملت ایران
!
پیک نت 21
آبــــــان |