پوران درخشنده
زیباترین حرفش را با "هیس" زد. فیلم "هیس! دخترها فریاد نمی
نند!"
منتقدان و داوران، آن را بهترین فیلم دوران کارگردانی پوران
درخشنده می دانند.
معضلات و مشکلات جامعه و باورهای غلط فرهنگی مسلط برجامعه از
دغدغه های همیشگی درخشنده است. فیلم تازه او از معدود فیلم های
ایرانی است که دو بار مرا به صندلی سینما نشاند. موضوع فیلم
کاملا ساختارشکنانه است: سوء استفاده جنسی و تجاوز به کودکان.
"شیرین
(با بازی درخشان و تاثیرگذار طناز طباطبایی)
در
آستانه عروسی با نامزدش، سرایدار خانه را می کشد و تا روز
بازپرسی درباره انگیزه قتل لام تا کام حرف نمی زند تا اینکه در
مقابل سرزنش های نامزدش در اتاق بازپرسی، مهر سکوت از لب بر می
دارد و از تجربه تجاوز به او در سن هشت سالگی توسط راننده
مدرسه و تکرار پی در پی این فاجعه و بی توجهی و سهل انگاری پدر
و مادر و اولیای مدرسه می گوید و از زخمی که سالها بر روح او
باقی مانده و همه زندگیش را تحت تاثیر قرار داده پرده بر می
دارد.
می گوید که پیش از قتل و تصمیم آخرش برای ازدواج، دو بار تا
مرز ازدواج پیش رفته بود، اما متاثر ازآنچه در کودکی با او
شده، ازدواج نمی کند. سرانجام با مرد سوم آشنا میشود و با هم
نامزد می شوند. همه مقدمات عروسی فراهم می شود، اما در آستانه
ازدواج با شنیدن جیغ کودکی در راه پله خانه به سوی پارکینگ می
دود و با صحنه ای روبرو می شود که تداعی گذشته خود اوست:
سرایدار مجتمع دختر بچه همسایه را به اتاقش می کشانده تا به او
تجاوز کند….
شیرین دختربچه را نجات میدهد و با سرایدار همان کاری را می کند
که اگر می توانست در کودکی با کسانی که به او تجاوز کردند می
کرد: قتل
وکیل شیرین سعی می کند به دادگاه ثابت کند قتل وی ریشه در
اتفاقاتی داشته که هویت و شخصیت او را در کودکی دگرگون کرده
ولی در نهایت و علیرغم تمام تلاشهای نامزد شیرین، وکیل و حتی
بازپرس، دادگاه حکم به قصاص می دهد.
"درخشنده" در این فیلم بر سهل انگاری پدر ومادرها در نداشتن
ارتباط خصوصی با دخترانشان از یکسو و مخفی کردن فاجعه تجاوز
برای حفظ آبرو تاکید می کند. و این همان مرز فاجعه بار فرهنگ و
حادثه است.
بیننده که شاید در میان آنها قربانیان واقعه ای مشابه نیز
باشند، تا پایان فیلم روی صندلی میخکوب می شود و این یعنی درک
عمومی از فاجعه ای که درباره آن سخن نمی گویند اما آن را با
خود می کشند.
او بسیار هنرمندانه این بزهکاری را در فیلم خود طرح می کند و
ذهن بیننده را به سئوال از خویش فرامی خواند: چرا سکوت!
حالا برایتان از تجربه خود در سینمائی که فیلم را دیدم بنویسم:
بطور بسیار اتفاقی پشت سر من تعداد 7-8 دختر دبیرستانی با همان
هیاهو و شیطنت های همیشگی نشسته بودند. کم کم ساکت شدند و محو
فیلم و از اواسط آن، پچ پچ بین خودشان شروع شد. مرور زیر لبی
تجربیات دوران کودکی خودشان برای یکدیگر. این که دستمالی شدیم
اما چه شانسی آوردیم که کار به اینجا نکشید. ( اشاره به تجاوز
به شیرین در کودکی) . و باز، این که اولین بار دست چه کسی
بدنشان را لمس کرد. این که آن دست های دراز از نزدیکان بودند.
فال گوش نشسته بودم. چشمم به پرده سینما و تماشای دوباره فیلم
و گوش به زمزمه دختران پشت سرم. می خواهم به مادرها بگویم: با
دختران خود چنان ارتباط برقرار کنید که با شما درددل کنند نه
آن که از فاجعه در سینما و گوشه حیاط مدرسه و یا کلاس درس برای
همکلاسی های خود بگویند و به شما نگویند.
مسائل جنسی را برای آنها باز کنید، پیش از آن که فاجعه روی دهد
و برای همه عمر تاثیر آن در روح و روان بماند، حتی قتل نکنند و
سرنوشت شیرین را پیدا نکنند.
https://www.facebook.com/shabnam.bahari.39
پیک نت 7
شهریور |