این عکسها از زنده رود اصفهان است. دو روز پیش گرفتم. رودی که
اگر به دادش نرسند باید نامش را عوض کرد و گذاشت "مرده رود."
اصفهان می ماند. مرگ را پس می زند، اما شاهرگش خشک شده است.
دوازده قرن تاریخ هنر و معماری در این شهر خفته است. دیدنی و
کم نظیر. مردمش سخت کوش و هنرآفرینند. اصفهان گوئی با معماری
معاصر سر آشتی ندارد و بافت تاریخی خود را می خواهد حفظ کند.
در گذشته بلندی هیچ ساختمانی به ارتفاع درختان چنار شهرنمی
رسید و حالا اصفهان در محاصره دود سیاه کارخانه ها و اتومبیل
ها و آهن و سیمان و بتون و ساختمان های بلند و برج ها احساس
تنگی نفس می کند.
زنده رودش که زندگی بود خشک شده، پرندگان مهاجر هم بلند تر از
گذشته ها پرواز می کنند و از فراز شهر می گذرند.
شاید اگر زاینده رود بار دیگر پرآب شود و زاینده، چهره دود
گرفته شده تلطیف شود. 10 سال است که همه در انتظاریم. باران کم
می بارد و شهر در چرخه خشکسالی قرار گرفته و با این همه اصفهان
زنده است.
شهرنشینان از مدیریت غیر علمی توسعه شهر می نالند و روستائیان
ازمدیریت غیر تخصصی مقامات مرتبط با کشاورزی استان.
آبرسانی تا دشت های دور یزد خارج از توان و ظرفیت زاینده رود
بود. شبکه های پوسیده آبرسانی اصفهان از بین رفته
اند و نمی توانند زاینده رود را یاری کنند. همین است که زنده
رود، خود نیز تشنه لب است، چه رسد به آن که تشنه لبان را
بخواهد سیراب کند. حالا که قرار است برای نجات دریاچه ارومیه
چاره ای بیاندیشند، زاینده رود را هم تا پیش از آن که به زمین
فوتبال تبدیل شود، به آن پیوند بزنند تا بلکه هر دو نجات پیدا
کنند.
برگرفته شده از فیسبوک "نسترن دانش"
https://www.facebook.com/sorayya.rasekh
پیک نت 11
شهریور |