عزم دکتر روحانی برای تشکیل کابینه ای شایسته سالار و استفاده
از چهره های کاردان همه جناح ها به این انتظار به حق دامن زده
است که دیگر نهادهای لشکری و کشوری و به ویژه رهبری نیز
فراجناحی عمل کنند. به گونه ای که بعد از این دیگر 90%
منصوبان
ایشان از اصولگرایان نباشند و تنها 10% آنان اصلاح طلب یا
مستقل به شمار روند! در حقیقت جایگاه رهبری ایجاب می کند که
پیشتاز انتصاب نیروهای شایسته از همه گرایش های فکری و جناح
های سیاسی باشد تا دیگران نیز تنگ نظری را کنار بگذارند.
عزم دکتر روحانی برای تشکیل کابینه ای شایسته سالار و استفاده
از چهره های کاردان همه جناح ها به این انتظار به حق دامن زده
است که دیگر نهادهای لشکری و کشوری و به ویژه رهبری نیز
فراجناحی عمل کنند. به گونه ای که بعد از این دیگر 90% منصوبان
ایشان از اصولگرایان نباشند و تنها 10% آنان اصلاح طلب یا
مستقل به شمار روند! در حقیقت جایگاه رهبری ایجاب می کند که
پیشتاز انتصاب نیروهای شایسته از همه گرایش های فکری و جناح
های سیاسی باشد تا دیگران نیز تنگ نظری را کنار بگذارند. برای
مثال هفته آینده آقای روحانی ریاست شورای عالی امنیت ملی را به
عهده خواهد گرفت و علی القاعده باید فرد دیگری به عنوان
نماینده ولی فقیه در آن شورا منصوب شود. پیشنهاد می کنم که
رهبری، جناب آقای ناطق نوری را جایگزین آقای روحانی کند چرا که
وی 4 سال وزیر کشور بود و ریاست امنیت کشور را به عهده داشت.
بعد از آن نیز 8 سال به عنوان رئیس مجلس عضو ثابت شورای عالی
امنیت ملی بود. انتصاب ایشان تقریبا همه فعالان سیاسی اعم از
اصلاح طلب، اصول گرا و مستقل را خشنود خواهد کرد. افکار عمومی
نیز آن را نشانه حسن ظن رهبر به دولت جدید و حمایت عملی از آن
ارزیابی می کنند ضمن این که چنین انتصابی بر اعتبار شورای
مزبور نیز خواهد افزود.
انتظار مهم و فوری دیگر از رهبر آن است که صدا و سیما را هرچه
سریع تر از وضعیت تک گویی خارج کند. در یک نظام جمهوری اعم از
اسلامی یا غیراسلامی، رادیو- تلویزیون باید منعکس کننده صدا و
دیگاه تمام گرایش های فکری و سیاسی باشد که حاضرند در چارچوب
قانون فعالیت کنند. هیچ نظام دموکراتیکی رادیو- تلویزیون
مجیزگوی حاکم و تحقیر کننده منتقدان را بر نمی تابد، چرا که
چنین وضعیتی سزاوار رژیم های استبدادی است. امید است با تذکر
قاطع رهبری، بعد از این امکان نقد عملکرد قوای سه گانه و همه
نهادهای لشکری و کشوری در صدا و سیما فراهم شود. نه این که
صرفا دولت مورد نقد قرار گیرد اما هیچ فرد و گروهی اجازه نیابد
تا در صدا و سیما عملکرد قوه قضائیه، شورای نگهبان، فرماندهان
نظامی، مجلس خبرگان، نیروی انتظامی، نمایندگان ولی فقیه در
مراکز استان ها، دانشگاه ها و دیگر نهادها را مورد نقد و
ارزیابی قرار دهد. روشن است که نهاد رهبری نیز از این حکم عقلی
و حقوقی نباید مستثنی شود. اگر این ادعا درست است که نقد همه
جانبه قوه مجریه به سود کشور و مردم است که سخن درستی است و
دولت باید از آن استقبال کند، پس این حکم درباره تمام نهادهای
دیگر هم باید صادق باشد و جاری شود. در غیر این صورت باید به
این سوال بسیار مهم پاسخ داد که طبق کدام موازین شرعی، قانونی
و اخلاقی می توان و باید عملکرد رئیس دولت را که هم صلاحیتش
تأیید شده و هم از اقبال و رأی اکثریت مردم بهره مند است و نیز
عملکرد هیأت دولت نقد شود اما عملکرد شورای نگهبان هرگز؟ معلوم
است که بحث من درباره تمکین از آراء و تصمیمات نهادهای حکومتی
نیست که در آن زمینه هم نباید با معیار دوگانه اقدام کرد. بلکه
سخن از عملکرد و تصمیم های قوا و نهادهای مختلف است. به همین
دلیل پیشنهاد می کنم که با پایان یافتن دوره مدیریت کنونی،
رهبری کسی را به ریاست صدا و سیما منصوب کند که علاوه بر آن که
بتواند این سازمان فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و بین المللی را
اداره کند، به تضارب اندیشه ها معتقد بوده و قادر به جلب
همکاری شخصیت های توانمند و صاحب نظر از همه جناح ها باشد.
پیشنهاد آخر من در مورد «خاص» کیهان است و مایلم توجه رهبر را
به این نکته جلب کنم که دفاع مطلق و آشکار و پنهان از راهبرد
آن روزنامه و شخص مدیر مسئول آن، همان پیامدی را دارد که حمایت
تمام عیار آقای احمدی نژاد از رئیس دفترش داشت. یعنی نارضایتی
کثیری از دوستداران و علاقمندان ایشان به قیمت پشتیبانی از یک
نفر. آن هم فردی که بزرگترین رسالت خود و قلم خود را دامن زدن
به تفرقه و کینه و نفرت می داند و میان اهالی فرهنگ و هنر و
ادب و نیز نزد اصحاب مطبوعات بسیار بدنام است.
پیک نت 10
مــــــــــرداد |