https://www.facebook.com/sorayya.rasekh?fref=ts
میدانید اولین فرش چه نامی داشته؟ من وسط بازار فرش اصفهان و
پای صحبت یکی از فرش فروش های قدیمی اصفهان آن را کشف کردم.
این فرش "پازیریک" نام داشته که از زیر برف های سیبری بیرون
کشیده شده است! رفته بودم بازار
فرش. نه برای خریدن فرش که پولش خیلی بیشتر از بودجه من برای
زندگی است، بلکه برای گرفتن عکس و دیدن آن همه رنگ و هنر. چه
دنیایی است این دنیای فرش های رنگارنگ، با طرح های مختلف. چه
رازها در لابلای نخ های آنست. چه آرزوها را دخترکان تازه بالغ
پای دارهای همین فرش ها با کنار دستی شان زمزمه کرده اند. چه
رویاهای شیرینی را لابلای این نخ ها بافته اند و سرانجام همه
آنها را در قامت یک فرش از دار پائین آورده و روانه بازار کرده
اند تا زیر پای من و شما پایمال شود! از دیروز که از بازار فرش
بازگشته ام، قالیچه کوچک وسط اتاق را از شر میز میوه خوری که
پایه هایش روی شانه های آن بود خلاص کرده ام. میز را گوشه اتاق
پذیرائی کوچک آپارتمانم گذاشته ام و به بچه ها گفته ام از روی
آن رد نشوند. از میان آنها، دخترم که تازه پزشک شده زودتر از
بقیه توصیه من و توضیحات من را درک کرد. شاید به این دلیل با
جان انسان ها سر و کار دارد. اگر پول داشتم حتما یک فرش ابریشم
می خریدم. نداشتم و نشد. درعوض یک گلیم و یک جاجیم کوچک خریدم.
و در آخر بازار، با همه پولی که داشتم یک "گبه" خیلی کوچکتر و
از بازار آمدم بیرون. حالا من مانده ام و خرج خانه ای که با آن
گلیم و جاجیم و گبه خریدم. برای بچه ها تعریف کردم. گفتند غصه
نخور همه با هم تا آخر ماه یک جوری می کشیم. هر سه سوغات بازار
گردی دیروز را بچه ها بین خودشان تقسیم کرده اند. قبول کردم
اما به این شرط که دیگر از روی قالیچه پذیرائی خانه رد نشوند.
آن را لگد نکنند. این رنج و آرزو و رویای دخترکان ایران است.
چشمانم نم دارند. زمزمه شان در پای دار مدام در ذهنم تکرار می
شود: "لاکی، موشی، سفید، خودرنگ" و باز از نو برای ردیف بعدی
که زیر شانه به ردیف های دیگر می پیوندد: لاکی ، موشی، سفید،
خودرنگ ....... و به کنار دستی: - چه هوای گرم و دم کرده ای
کنار دستی: الان وقت ناهار
میشه. میریم بیرون از زیر زمین
....
شعر سایه را چاشنی این رویای تلخ می کنم:
وین فرش هفت رنگ که پامال رقص توست از خون و زندگانی انسان
گرفته رنگ در تار و پود هر خط و خالش هزار رنج در آب و رنگ هر
گل و برگش هزار ننگ اینجا به خاک خفته هزار آرزوی پاک اینجا به
باد رفته هزار آتش جوان دست هزار کودک شیرین بی گناه چشم هزار
دختر بیمار ناتوان
و حالا چند نکته ای هم درباره خود فرش و بویژه فرش اصفهان
برایتان بنویسم:
فرش ایرانی تصویری است عاطفی و هنرمندانه از رابطه انسان با
طبیعت که ریاضی، هندسه، ادبیات و معماری به آن آمیخته است.
"نخ" کتان, پشم گوسفند یا شتر و ابریشم در آمیخته با پوست
انار, پوست گردو، برگ مو رناس , زعفران و حنا که رنگ های طبیعی
اند با هم در فرش ایران گفتگو می کنند و این خود یک نوع
مینیاتور ایرانی است. "انار" در فرش ایرانی نشانی از برکت و
"میخک " نماد موفقیت و خوشبختی است. هر ستون در فرش ایرانی
نشان از راهی است بسوی زیبایی های طبیعت. "سرو" درخت همیشه
سربلند فرش ایرانی است. تاریخ اولین فرش ایرانی به دوران
هخامنشی باز می گردد. قدیمی ترین فرش جهان فرش ایرانی
"پازیریک" است که البته در مقایسه با اندازه فرش های کنونی، یک
قالیچه کوچک است در قواره قالیچه های "بیجار". این قالیچه پشمی
با نقش و نگار و رنگهای زیبا در سیبری روسیه از زیر یخ ها
بیرون آورده شده و کار دست ایرانیان دوره مادها میباشد. فرش
بافی در دوره ساسانیان گسترش یافت که فرش "بهار خسرو" یکی از
برجسته ترین هنرهای فرش ایران است. متاسفانه این فرش پس از
حمله اعراب به ایران و فتح تیسفون بدست مهاجمین افتاد و آن را
پاره پاره کردند. هنوز از آن فرش بعنوان یکی از زیباترین آثار
هنری و ارزنده آن زمان یاد می شود.علیرغم رکود هنر بافندگی در
دوره ساسانی، بافت فرش و گلیم بافی در دوران سلجوقی به ظرافت و
زیبایی در رنگ آمیزی شهرت داشته و بوسیله بازرگانان ونیزی به
اروپا رفته است. با شکل گیری تشیع نفیس ترین فرش ها ی ایرانی
برای آرامگاه امامان و فرش های " ابریشمی " بیشتر برای هدیه به
بزرگان و شاهان بافته می شده است. جهانگردان اروپایی فرش
ایرانی را با خود به اروپا بردند و داستان های شگفت انگیزی از
این سرزمین آریایی برای اروپائی ها تعریف کردند. " اصفهان " در
زمان صفویه مرکز اصلی قالیبافی ایران بود. سابقه هنر بافندگی و
بافتن فرش در اصفهان به قرنها پیش میرسد تا سرانجام در دوران
صفویه اصفهان به مرکز مهم قالیبافی ایران تبدیل می شود. بدستور
شاه طهماسب چندین فرش گرانبها برای هدیه به مسجد سلیمانیه در
استانبول بدست بافندگان اصفهانی بافته شد. دوران شاه عباس نقطه
عطف شکوفایی و رشد هنر فرش بافی ایران است. با استعدادترین
هنرمندان در ایجاد طرح و نقشه و انتخاب رنگ و بافت در
کارگاههای بزرگی که در کنار قصرهای صفویه بین" چهلستون " و
میدان نقش جهان در اصفهان گرد آمد شگفتی آفریدند. بطوری که
نفیس ترین فرشهای بافت اصفهان و ایران بوسیله جهانگردان
اروپایی به بزرگترین موزه های دنیا برده شد. در دنیای هنر و
بازار جهانی، فرش اصفهان با طرحهای نوزده گانه رایج در هنر
بافندگی بخصوص با طرح و نقشه لچک ترنج , افشان شاه عباسی ,
قالیچه درختی , ماهی در هم و شکارگاه شهرت فراوانی دارد.
بسیاری از نقاشان چیره دست نیز در آفرینش طرح و نقشه این
فرشهای زیبا هنر آفرینی داشته اند. استاد " بهزاد " نقاش قرن
دهم هجری از بزرگترین هنرمندان در این زمینه است.
پیک نت 30
مــــــــــرداد |