سعيد حجاريان
با روزنامه قانون مصاحبه کرده و برای نخستین بار پنهان شدن
راستگرایان پشت نام اصولگرایان را مطرح کرد و گفت:
قبل از هر چيز
بايد گفت که اصطلاح "اصولگرايي" در واکنش به اصطلاح "اصلاح
طلبي" در ايران باب شد. پيش از آن جريانات سياسي به چپ و راست
تقسيم ميشدند اما به محض اين که گفتمان اصلاح طلبي غلبه پيدا
کرد، جناح راست براي ارائه تعريفي از خود، از اصطلاح اصولگرايي
استفاده کرد که البته تقسیم می شود به سه نوع اصولگرايي:
بنيادگرايي، جزم گرايي و منش گرايي. اکنون به توضيح اين سه
ميپردازم.
در این میان
بنيادگرايي شکل جنبشي و ايدئولوژيک به خود گرفته و با علم و
دانش روز و تجدد مخالف است.
در ايران هم برخي از اصولگرايان متعلق به همين دسته هستند که
معتقدند بايد به آخرين تکنيکها، مجهز شد اما با روح تجدد سر
مخالفت دارند.
جزم گرايان همان
"راست سنتي" اند. آنان معتقدند در ابتداي هرچيز بايد "ولي" را
شناخت و سپس عقل را تعطيل کرد. نگرش اين دسته به اشاعره شباهت
تام دارد. اشاعره ميگفتند هرچه آن خسرو كند، شيرين بود. يعني
هر کار خدا عين عدل است. در اينجا عقل کاملا تعطيل ميشود و
هيچگونه پرسشي از عمل خدا مجاز نيست. به طور مثال اگر خدا همه
را كشت، نميشود پرسيد چرا؟ يا اگر انسان خوب و شريفي مرد و
به جهنم رفت، نبايد از وي پرسيد که چرا و چگونه؟
منش گرایان
کساني هستند که به دنبال جنس اصل ميگردند يا به عبارت ديگر
دنبال پرنسيپ (principle)
هستند، از اين رو آنان را منش گرا ميخوانم. حال اگر به سوال
شما برگردم بايد بگويم، برخي از جريانات حاکم که نوعا متعلق به
دسته بنيادگرايي و جزم گرايي، هستند کوشيدند تا پروژه دموکراسي
خواهي را در ايران به تعويق بيندازند!
به عنوان يک
نمونه عيني به جنبشي که مداحها به راه انداختهاند، نگاه
کنيد که کاملا بنيادگرايانه است. امروز در جامعه ما مداحها
خيلي رو آمدهاند، به طوري که فضا را قبضه کردهاند و جا را
براي روحانيت نيز تنگتر و تنگتر كردهاند. امروز جوانها
ديگر پاي منبر روحانيون نميروند، همه براي مداحان سر و دست
ميشکنند و نتيجه هم حركتهايي ميشود كه شما ميبينيد. شايد
شما بگوييد که در زمانهاي قبل نيز مداحان بودهاند، اما وسعت
نفوذ آنها و رشدشان هيچ وقت به گستردگي امروز نبوده است. زمان
شهرداريِ آقاي احمدي نژاد براي مداحها زياد خرج شد و مبالغ
فراوان به آنها داده شد. آثار آن پولها كجا ملموس شد؟ فقط به
تقويت بنيادگرايي شيعي منجر شد.
اميدوارم دولت
بعدي دولت عاقلي باشد و براي اداره كشور دنبال عقلا برود. واضح
است كه با شرايط به وجود آمده دولت بعدي حتما براي حل كردن
بحرانهاي خارجي براي اقتصاد سراغ عقلا خواهد رفت. اصلا امكان
اينكه دولت بعدي بدون منطق و عقل گرايي بتواند كشور را اداره
كند بدون توجه به عقل ناممكن است و البته مجبور هم هستند اين
كار را انجام بدهند ديگر پول نفت هم تمام شده است و الان به
جاي پول نفت حرف از معاملات پاياپاي است. حتي گفتهاند شرايط
براي اينكه ديگر از ايران نفت خريداري نشود آماده شده است و
شرايطي نمونه آنچه براي عراق پيش آمده اكنون براي ايرانيها
قابل لمس است. مردم هم تحت فشار گراني و تورم هستند و به خصوص
بيكاري يك معضل بزرگ شده است.
بحران ها طوري
نيستند كه بتوان با شلوغ كاري وهاله نور و شعارهاي ياوه حل
كرد. با شعار نميشود اين مشكلات را حل كرد بلكه بايد با شعور
حل شوند و مطمئن باشيد نياز به آدم با شعور درك شده است و به
دنبال آن ميگردند. كمكم بايد به سمت آدمهاي مدير و مدبر پيش
بروند و از اين افراد استفاده بكنند تا اين مشكلات حل شوند.
پیک نت 5
تیــــــــــــر |