آیا دسته بندی فعالان سیاسی خارج از کشور که در احزاب و گروه
ها فعال اند و گاه مستقل سخن می گویند، عکس برگردان دسته بندی
های سیاسی در داخل کشور است؟
با آن که از نظر تعداد و تاثیر گذاری روی تحولات، این دو با هم
قابل مقایسه نیستند و تفاوت از زمین تا آسمان است، اما نمی
توان منکر تاثیر پذیری خارج از کشوری ها از دسته بندی های داخل
کشور شد.
در خارج از کشور نیز، با آنکه همه احزاب و فعالان سیاسی از چپ
تا راست، از سلطنت طلب تا فدائی و مدعیان خارج از کشور جنبش
سبز و مجاهدین انقلاب اسلامی خارج کشور و ... – جز یکی دو
استثناء- همگی انتخابات را تحریم کرده بودند، پس از انتخابات
92 و پس از اعلام شرکت 73 در صد دارندگان حق رای در انتخابات و
پیروزی حسن روحانی، مانند داخل کشور شاهد سه واکنش از جانب سه
گروه هستیم.
گروه اول خیلی سریع متوجه غلط بودن تحریم انتخابات شده و پس
اعلام نتایج آن، خود را همسو با نتیجه انتخابات اعلام کردند و
یا در تلاش اند که چنین کنند. برخی رسما اشتباه تحریم انتخابات
را پذیرفتند و همراهی با دولت آینده را اعلام کردند و برخی
همراهی را تلویحا پذیرفته اما هنوز جسارت بیان صریح اشتباه
تحریم را ندارند. از میان همین جمع، بویژه از جمع مذهبیون،
زمزمه بازگشت به ایران نیز جریان دارد. اینها می خواهند هرچه
سریع تر سوار قطاری شوند که حرکت را آغاز کرده است. بزرگترین
اشکال آنها اینست که نمی توانند یک سیاست جبهه ای و سیاست
اتحادی را سریعا تنظیم کرده و در چارچوب آن، بدون لغزش در مسیر
پرحادثه، محکم در کنار مردم جلو بروند. آنها حتی هنوز نتوانسته
اند درس های دوران 8 ساله ریاست جمهوری خاتمی را جمعبندی کنند
و از اشتباهاتی که در ان دوران داشته اند برای تنظیم سیاست
جدید استفاده کنند. آنها همیشه عادت داشته اند انگشت را به سوی
طرف مقابل دراز کنند.
گروه دوم، افراد، احزاب و سازمان هائی هستند که هنوز نمی دانند
در کدام ایستگاه سوار قطار شوند. رای مردم را پذیرفته اند،
وقوع یک حادثه مهم را قبول کرده اند و می خواهند باصطلاح "به
روز" شوند، اما قایقرانی در مرداب مهاجرت اجازه رسیدن آنها به
ساحل و سپس رساندن سریع تر خود به ایستگاه قطار را نمی دهد.
آنها حتی نتیجه انتخابات را به مردم تبریک گفته اند. شک نیست
که در هفته های آینده شاهد صف بندی های بسیار جدی تر – تا مرز
انشعاب- در این طیف خواهیم بود. بویژه اگر فضای سیاسی داخل
کشور گشوده شود.
گروه سوم، همان قاطر چموشی را سوارند که شریعتمداری و جنتی و
سید احمد خاتمی و محمد یزدی و بقیه در داخل سوارند، با این
تفاوت که گروه یاد شده در بالا از روبرو سوار قاطراند و افسار
را در دست دارند، و خارج از کشوری ها وارونه سوار همین قاطر
اند و به جلو برده می شوند.
حرف های آنها تقریبا مشابه است، گرچه یکی موضع "ضرورت طرح فوری
مطالبات مردم و طلبکاری از حسن روحانی" را دارد و رای نداده
طلبکار است و گروه داخل کشوری از موضع "مخالفت با اصلاحات و
جلوگیری از همکاری حسن روحانی با اصلاح طلبان". و جالب این که
این گروه هم رای نداده از حسن روحانی طلبکارند! و از همه جالب
تر این که هر دو گروه نه تنها منتظرند، بلکه بر زبان و قلم هم
می آورند که شش ماه دیگر دولت آینده هم در گل و لای گیر خواهد
کرد. و دراین صورت تئوری تحریم آنها در خارج از کشور و تئوری
فلج کردن اصلاحات در داخل کشور درست از آب در خواهد و آمد و
مردم به دو نتیجه خواهند رسید:
1- این نظام قابل اصلاح نیست و شرکت در انتخابات بیهوده بود.
2- رای مردم تزئینی است و قدرت در دست ماست.
پیک نت 12
تیــــــــــــر |