ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

18 تیــــــر  1392

infos@pyknet.net

 
 
 

مرگ تدریجی خانه ای
که هدایت در آن زندگی کرد

 
 
 
 

صادق هدایت در این خانه ای که می بینید بدنیا آمد و زمانی که از این خانه کوچ کرد نویسنده ای صاحب نام در ایران شده بود. اینجا خانه پدری هدایت در خیابان سعدی تهران است. دیوار به دیوار بیمارستان امیراعلم سابق. سفیر وقت کشور اطریش هم همسایه ضلع دیگر این خانه بود. حالا، به جای سازمان میراث فرهنگی، این خانه را بیمارستان مالک شده و دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز روی آن دست گذاشته است. آن را کتابخانه هدایت نکردند، بلکه کتابخانه بیمارستان امیرعلم کردند و همه اینها، یعنی ستیز بی امان با صادق هدایت. چرا؟ زیرا کتاب حاجی آقا را نوشت، علویه خانم و ولنگاری را نوشت، به زرتشت و بودا احترام میگذاشت و دست از مسخره کردن ارتجاع مذهبی برنداشت، گیاهخواری را تشوق کرد، نه رنج انسان، که رنج حیوانات را هم نتوانست تحمل کند و ...

درخت‌های حیاط و حوضی که در سایه این درختان آرمیده زبان ندارند تا از جور زمانه بگویند. از همه این خانه که می رود تا مخروبه شود، اتاق هدایت اتاق مطالعه و پاگرد ورودی داخل خانه کتابخانه شده و در بقیه اتاق ها قفل است و بدون استفاده رها شده، گرچه تابلوی "بسیج بیمارستان" را بر آنها نصب کرده اند.

درخت ها تشنه اند، نمی از سنگفرش حیاط بر نمی خیزد، ترک های دیوار‌های خانه که از بازمانده های معماری دوران قاجاریه است دهان باز کرده اند و در لابلای همین ترک ها، بر کاغذی که به سینه دیوار کوبیده شده شرح مختصری در باره تاریخچه این خانه نوشته شده که در آن اشاره ای هم به صادق هدایت شده است. چهره کاغذ زرد است و سیاهی قلم نیز رنگ باخته. گوئی محکوم به اعدامی را بیخ دیوار، به انتظار شلیک گلوله روی دو زانو نشانده اند.

 

بقول نیما:

خشک آمد کشتگاه من

در جوار کشت همسایه.

....

....

بر بساطی که بساطی نیست

در درون کومه ی تاریک من، که ذره ای با آن نشاطی نیست

وجدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد

- چون دل یاران که در هجران یاران-

قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد بارن؟

 

چند سال پیش و در اوج تلاش برای نجات این خانه، "جهانگیر هدایت"  پسر عموی هدایت به مطبوعات وقت گفته بود:

این خانه پدر هدایت بود که آن را ‌ در سال ۱۳۲۳ فروخت. تا سال ۱۳۵۳ این خانه خالی ماند. بالاخره در همان سالها – پیش از انقلاب- دفتر فرح پهلوی این خانه خرید و قرار شد آن را موزه هدایت کنند، اما تعلل شد و بعدها لوازم این خانه سر از موزه رضا عباسی در آورد و خوردیم به انقلاب و مصادره ها که این خانه را هم شامل شد. خانه مصادره شد و آن را دادند به بیمارستان امیرعلم. مدتی هم آن را مهدکوک "صادقیه" کردند که اعتراض کردیم. حاصل اعتراض ها این شد که می بینید.  کتابخانه بیمارستان با این شرط که اقلا روی یک ورق کاغذ بنویسند و یک گوشه ای نصب کنند که این خانه متعلق به پدر صادق هدایت بوده و صادق در آن زندگی کرد. قبول کردند، اما راستش را بخواهید، این خانه الان حیاط خلوت و انبار بیمارستان است. البته ثبت ملی شده و جزو آثار ملی است، اما بیمارستان زورش بر همه چربیده است. فعلا نقاشی‌ها‌، تابلو‌ها، ‌ کتاب‌ها، قلم‌ها و خود‌نویس‌ها و‌ لوازم شخصی هدایت را در انباری جمع کرده ایم.

 

 

برگرفته شده از فیسبوک زیر:

https://www.facebook.com/shabnam.bahari.39

 

پیک نت  18  تیــــــــــــر

 
 

اشتراک گذاری: