مرتضی مبلغ معاون سیاسی وزارت کشور در دولت خاتمی، از جمله
دولتمردان دوران خاتمی است که پس از سالها امکان ظهور در
مطبوعات را با مصاحبهها و اظهار نظرهای خود یافته اند. او
نیز در مصاحبهای مشروح انتخابات 92 را تحلیل کرده است که
فشرده آن را میخوانید.
«عامل اصلی مشارکت چشمگیر و گسترده مردم حوادثی است که در 8
سال گذشته اتقاق افتاد. در این مدت با وجود شعارهای پر طمطراق
و وعده و وعیدهای عجیب وغریب که داده میشد نتایج غیرقابل
قبولی حاصل شد و دردسرهای زیادی برای مردم فراهم کرد. مردم خود
را با مشکلات گسترده هم در زندگی روزمره و هم در ارتباطات
جهانی و شرایط منطقهیی مواجه دیدند. علاوه بر آن به طور
ویژهتر مشکلاتی درباره مسائل مربوط به حقوق اساسی خود و فضای
تنفسی زندگی داشتند لذا بهشدت خواهان تغییر این اوضاع بودند.
طبیعی است که مناسبترین و مفیدترین و کمهزینهترین راهی که
بتواند تغییر را ایجاد کند راه صندوقهای رای است.
مردم در ایران با توجه به سوابق تاریخی متعددی که در مبارزات
سیاسی و اجتماعی که برای تغییر و تحول داشتهاند به سطحی از
آگاهی رسیدهاند که سعی کنند برای ایجاد تغییر از روشهای کم
هزینهتر و پرفایدهتر استفاده کنند و به هیچوجه به عرصههای
خشونت ورود نکنند. این یک پشتوانه تجربه تاریخی جامعه ایران
است که در این سالها به خوبی خودش را نشان داده است. در این
انتخابات دو اتفاق مهم افتاد. یک اینکه جامعه ایران در این
انتخابات به تدریج نشان داد که خواهان تحقق این مطالبه عمومی
مبنی بر تغییر از طریق انتخابات است ولو اینکه در انتخابات
پیشین هم مسائل و مشکلاتی وجود داشت اما این اراده در جامعه
ایران به ویژه در گروههای سیاسی و به طور ویژه در جریان
اصلاحطلب وجود داشت. متاسفانه برخی جریانات تندرو و افراطی به
جای اینکه خیرخواه مردم و جامعه باشند خیرخواه منویات شخصی خود
هستند که متاسفانه این منویات به هیچوجه در راستای منویات
مردم و جامعه نیست. خب اینها نوعا اتصالاتی به قدرت دارند و از
بخشی از منابع قدرت برخوردارند و تجربه هم نشان داده است که
نمیخواهند از خطاهای فاحش و استراتژیک خود درس گیرند و همچنان
بر طبل روشهای غلط خود میکوبند. در همین مدت کوتاه هم نشان
داده شده که باز هم زمزمههای تداوم این مسائل از سوی این
جریانات وجود دارد، این یک طرف قصه است ولی طرف دیگر این است
که بالاخره یک تفاوت میان 2 خرداد و اکنون وجود دارد و آن این
است که مردم 8 سال در دولت اصلاحات این کارشکنیها و
بحرانسازیهای جریان افراطی را
تجربه کردند و این جریانات بیش از پیش برای مردم شناخته
شده است. در 8 سال بعد از اصلاحات نیز که بعضی از این روشهای
افراطی وارد صحنه شد و به طور جدیتر خودش را نشان داد مردم
آسیبهای آن را به عینه دیدند یعنی مشکلاتی که جز افزایش رنج و
مصایب برای مردم چیزی در برنداشت را با تمام وجود حس کردند.
لذا این آگاهی عمومی که نسبت به این روشها در بین مردم به
وجود آمده و این به صحنه آمدن این روشها که ناکارآمدی و خطر
ناک بودنش را نشان داد شرایطی است که به عنوان یک پشتوانه
والای تجربی وجود دارد و فضای یکه تازی جریانهای تندرو و
افراطی را بسیار محدود کرده است و اینها مثل آن زمان
نمیتوانند به آن شکل کارشکنی و مسالهسازی کنند. به نظر
میرسد که ما با فضای مناسبتر و امیدوارانهتری در سالهای
آینده روبه رو باشیم
.
پیروز انتخابات مردم بودند منتها مردمی که بارها در فرآیند
تاریخی نشان دادند که خواهان اصلاحطلبی هستند.
این انتخابات دو فرصت تاریخی را برای دو جناح اصلی کشور فراهم
کرد. برای اصلاحطلبان فرصت این است که به مسائل اساسی مانند
نهادسازی، توسعه گفتمانهای مدنی، حقوق اساسی مردم هر چه بیشتر
بپردازد و... یک فرصت تاریخی هم برای اصولگرایان به دست آمده
تا از گذشته خود درس بگیرند و ببینند روشهایی که تاکنون دنبال
کردهاند جواب نداده است، افراطیگری تحت عنوان اصولگرایی چه
مضراتی در این سالها داشته است. متوجه شوند که نباید در سیاست
از رانت استفاده شود یا اینکه به خاطر منافع جناحی از جریانی
پشتیبانی نکنند که علاوه بر منافع ملی منافع خودشان را هم به
خطر میاندازد و... »
پیک نت 30
تیــــــــــــر |