ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

7  خــــــرداد  1392

infos@pyknet.net

 
 
 

هیولائی بنام سپاه پاسداران
که برای قدرت بسیار پر اشتهاست!
کاملیا انتخابی فرد

 
 
 
 

علی رغم آنکه امید در بین گروهای سیاسی نظام برای مداخله رهبر و حضور اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخبات همچنان وجود داشت، اما حقیقت چیز دیگری گفت. امکان دخالت رهبر جمهوری اسلامی از بین رفت و تبلیغات انتخاباتی با حضور 8 کاندیدای تایید صلاحیت شده آغاز شد. حتی اسفندیار رحیم مشائی نیز علیرغم تقاضای مستقیمی که از رهبر کرد نتوانست به این میدان وارد شود.

آیت الله خامنه ای هشت سال پیش به نفع کاندیدای اصلاح طلب رد صلاحیت شده- دکتر معین- دخالت کرده بود اما اوضاع فعلی و اقبال عمومی که برای شرکت مشائی و هاشمی وجود داشت، دخالت اینبار وی را با چالش همراه شد. آشکار بود که حضور دکتر معین در انتخابات هشت سال پیش بی خطر به نظر می رسید و دخالت آیت الله خامنه ای در تایید صلاحیت وی باعث نمی شد که وی کاندید اصلی و رقیب جدی برای دیگران شود، اما در شرایط فعلی، دخالت وی و به میدان فرستادن هاشمی و مشائی  یک ریسک بود.

دخالت رهبر در تایید صلاحیت هاشمی و مشایی می توانست بازی انتخابات را به سوی دیگری بکشاند. بازی که در یکسر آن محافظه کاران بشدت سنتی و سپاه پاسداران هستند که ایستاده اند تا اصلاح طلبان میانه رو جایی در این بازی بزرگ سیاسی  نداشته باشند.

 

شورای نگهبان در طولانی ترین زمان ممکن- ۱۰ روز- مشغول بررسی عواقب رد صلاحیت ها بود. نه در حال بررسی صلاحیت نامزدهای جنجالی. انتخاباتی که می رود تا آرام ترین اما مهم ترین انتخابات تاریخ انقلاب اسلامی ایران شود، از دسترس مردم خارج و در حیطه کنترل گروهی خاص قرار دارد.

 

واکنش هاشمی رفسنجانی به رد صلاحیت وی همانگونه که انتظار می رفت خردمندانه و با معنا بود. و آنچه که محمود احمدی نژاد درباره مشاور و کاندید دولت- اسفندیار رحیم مشایی- گفت بیشتر احساساتی و رو در رویی مستقیم با مخالفانش بود. هنوز زود است بگوییم رئیس جمهور به رَد صلاحیت مشایی واکنش تُندی نشان خواهد داد یا خیر، اما وی گفت که:" کار ما تازه آغاز شده است.‪"

 

تایید کاندیداتوری مشایی می توانست جامعه را دچار هیجان کند و در عرض یک هفته چیزهایی گفته و شنیده شود که برای مردم جالب باشد. افرادی که مشایی را ملاقات کرده و با او گفتگو داشته اند می گویند که وی گفتنی های بسیار شنیدنی دارد. او هرگز این فرصت را نیافت تا خود را به مردم نشان دهد و با آنها گفتگو داشته باشد. سیل اتهاماتی که به وی بسته شد در سالهای اخیر وی را به سایه و دور از انظار عمومی کشاند، تا از شدت حمله به محمود احمدی نژاد به علت نزدیکی به وی کاسته شود.

در طول هشت سال گذشته سپاه پاسداران و افرادی که برای رهبر کار می کنند به اندازه کافی توانسته بودند درباره احمدی نژاد و نزدیکان وی مانند مشایی خبرچینی و تخریب کنند و داده ها و باورهای خود- هر دو را به هم بافته و از وی شخصیتی مهیب و ترسناک برای رهبر ترسیم نمایند. شکی نبود که این افراد هرگز اجازه نمی دادند تا کاندید دولت برای انتخابات نامزد شود اما درباره آقای هاشمی مسئله به نوع دیگری بود.

هاشمی رفسنجانی فردی است که در شکل گیری انقلاب و جمهوری اسلامی نقش کلیدی داشته است. همواره بعنوان سیاستمداری شناخته شده که می تواند به موقع تغییر جهت داده و در قدرت و سیاست باقی بماند. شاید بزرگترین اشتباه سیاسی هاشمی، دوستی عمیقش با آیت الله خامنه ای بود. این هاشمی رفسنجانی بود که خامنه ای ناشناس را به رهبر انقلاب، آیت الله خمینی معرفی کرد و برای او در شورای انقلاب جایی باز کرد. هاشمی احتیاج به دوستی صمیمی و بی خطر داشت که در پیشبرد اهداف بلند پروازانه اش به وی کمک کند و این دو مرد مانند دو برادر، دوشادوش اعتماد و دوستی رهبر انقلاب را به دست آورده و مدارج ترقی را به سرعت پیمودند.

احتیاجی نیست که داستان رهبر شدن خامنه ای را تکرار و به نقش موثر هاشمی اشاره شود، چرا که همه آن را می دانند. شاید‌ در آن روزگار هاشمی هرگز نمی پنداشت که علی خامنه ای رشته های دوستی و الفت قدیمی را سرانجام پاره کرده و رو در روی هاشمی بایستد.

آیت الله خامنه ای بعد از کسب مقام رهبری، هوشمندانه و به گونه ای متفاوت از آنچه انتظار می رفت رفتار کرد و در طول سالیانی که گذشت ابتدا قدرت نظامی را دراختیار گرفت و سپس اقتدار ریاست جمهوری و مجلس را کاهش داد و مهره های خود را در کلیدی ترین بخشهای حکومتی و نظامی جایگزین کرد.

آیا در این بین رهبر ایران یادش مانده است که چگونه و توسط چه فردی به رهبر  انقلاب معرفی شد؟ زهرا مصطفوی دختر آیت الله خمینی در نامه ای که در انتقاد از رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی نوشت سعی کرد این موضوع را به یاد وی بیاورد. خانم مصطفوی نامه ای در تایید و حمایت از اکبر هاشمی رفسنجانی به آیت الله خامنه ای نوشت و در آن به وی یادآوری کرد که هاشمی به بنیانگذار انقلاب، یعنی پدرش بسیار نزدیک بوده و آیت الله خمینی هر دوی آنها را شایسته مقام رهبری می دانسته است. این نامه آخرین تیر به نظر موثری بود که از جانب وابستگان خمینی شلیک شد اما آن هم به هدف ننشست.

فامیل آیت الله خمینی که روزگاری نه چندان دور، فامیل اول و محترم نظام محسوب می شدند، امروز شهروندان عادی هستند که تا اندازه ای برای نظام خطرناک نیز محسوب می شوند. هنوز وضع به جایی نرسیده که به آنها و فامیل هاشمی به خاطر سر و صداهایی که گهگاه ایجاد می کنند گفته شود که کشور را ترک کنند، اما چنین چیزی بعید هم به نظر نمی رسد که روزی اتفاق بیفتد.

بعد از مرگ مشکوک پسر خمینی ( به گفته پسر وی حسن خمینی)- فامیل خمینی که بیشتر به گروههای اصلاح طلب نزدیکی دارند کاملا منزوی و از نظام سیاسی بیرون گذاشته شدند. تنها مشارکت اجتماعی فامیل خمینی در حد تولیت آرامگاه خمینی و حق نشر و نگهداری نوشته ها و آثار بنیان گذار انقلاب است.

زهرا مصطفوی تمام اعتبار خود در نظام را به واسطه آن که دختر بزرگ آیت الله خمینی است پیش کشید تا شاید بتواند کمکی به هاشمی، امین قدیم پدرش کرده باشد اما این تلاش نیز به نتیجه نرسید. زمانه تغییر کرده است و آیت الله خامنه ای و نزدیکانش، دیگر آن افراد گذشته و سابقی که خانم مصطفوی می شناخته نیستند. دوره انقلاب و آن اهداف انقلابی به سر آمده است و دوره جدیدی در نظام جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته است.

ایران امروز وارد فاز جدیدی شده است که این تغییر سریع، تغییری خطرناک و اجتناب ناپذیر است. نظامیان و بهتر است بگوییم سپاه پاسداران تمامی ارکان قدرت را به زودی قبضه کامل خواهد کرد و بعد از انتخاباتی که در پیش است از جمهویت و دمکراسی نیم بندی که در کشور وجود دارد تنها سایه ای باقی خواهد ماند.

هاشمی رفسنجانی آخرین جبهه ای بود که می توانست با این افراد مقابله کند و به زبانشان با آنها سخن بگوید، چرا که این افراد برای وی شناخته شده و هدف و توانشان برای او روشن است. اگر هاشمی رفسنجانی نتوانست این اژدها را کنترل و به زبان آشنایشان با آنها سخن بگوید، وای بر کشور و مردمی که بزودی توسط هیولای سپاه بلیعیده خواهد شد.

احمدی نژاد و طرفدارانش در مقایسه با وزن سیاسی هاشمی، بسیار نحیف تر و کوچکتر از آن هستند که قدرت رویارویی با این اژدها را داشته باشند و شاید عاقلانه این باشد که فعلا از این مهلکه جان سالم به دربرده و منتظر فرصت بهتری بمانند چرا که  حذف آنها برای رژیم آسانتر از حذف هاشمی است.

به نظر نمی آید که با تمامی این اوضاع و احوالات مردم علاقه ای به شرکت گسترده در انتخابات داشته باشند. انتخاباتی که هشت کاندید رسمی دارد اما هیچکدام آنها کاندیدی نیستند که مردم و بویژه جوانان را به خود جلب کنند. زهرا مصطفوی در نامه ای که به رهبر نوشت به این نکته اشاره کرد که افراد در طول زمان تغییر می کنند و شاید هاشمی امروز، هاشمی بیست سال پیش نباشد. ظرافت در اینجا بود که او بطور غیر مستقیم گفت که خامنه ای امروز نیز، خامنه ای بیست سال پیش نیست و او نیز تغییر کرده است. مردی که گفته می شود ساز می نواخت، پیپ می کشید و با روشنفکران و نویسندگان حشر و نشر داشت و به شعر و ادبیات علاقمند بود، حالا فردی شده که به نظر نمی آید تحمل شنیدن کوچکترین انتقاد و باز کردن راه برای روشنفکران و ایجاد تغییر را داشته باشد.

اگر امروز شورای نگهبان و ایت الله خامنه ای خود را در مقام پاسخگویی به مردم مسئول و مکلف نمی دانند، پاسخ به تاریخ همواره اجتناب ناپذیر بوده است.

 

این مقاله ابتدا در روزنامه "الوطن" منتشر شده و سپس به فارسی ترجمه و روی فیسبوک نویسنده انتشار یافته است.

پیک نت  7  خـــــــرداد

 
 

اشتراک گذاری: