صادق زیبا کلام در مصاحبه با روزنامه "آرمان" برخی دیدگاه های
خود را که مربوط به دوران پس از اعلام رد صلاحیت هاشمی
رفسنجانی برای انتخابات 92 بود تعدیل کرده و از جمله گفت:
حسن روحانی اصلاحطلب نیست و من هم ایشان را اصلاحطلب
نمیدانم اما عرصه سیاست و کنش اجتماعی یک عرصه کامل و ایدهآل
نیست. ایدهآل من نه تنها آقای روحانی نیست بلکه حتی عارف و
خود رئیس دولت اصلاحات هم نیست. ایدهآل من واسلاو هاول، آنگ
سان سوچی، مهدی بازرگان، مهاتما گاندی و نلسون ماندلاست. اما
اینقدر عقلم میرسد که در ایران فعلی دنبال مهدی بازرگان
نباشم. اگر در ایران فعلی به دنبال نلسون ماندلا باشم و چون در
میان نامزدها نیست رای ندهم، در آن صورت با
دست خودم به آقای دکتر جلیلی
یا حداد عادل رای داده ام.
حسن روحانی
نه فقط برای اصلاح طلبان بلکه برای اصولگرایان هم می تواند
نامزد معقول و متناسبی باشد. مساله این است که یکسری
سیاستهایی ظرف 8 سال گذشته در کشور اجرا شده که امروز همه
نامزدها از این سیاستها و تصمیمات انتقاد میکنند. شما به
حرفهای 5، 6 تا نامزد اصولگرا نگاه کنید، همه از سیاستهای
احمدینژاد انتقاد میکنند. بعضی مستقیم سیاستهای دولت را
مورد انتقاد شدید قرار دادهاند مثل آقایان قالیباف و رضایی
برخی هم تلویحا دارند از عملکرد دولت انتقاد میکنند مثل
آقایان ولایتی و حدادعادل. فقط آقای دکتر جلیلی است که از
سیاستهای آقای احمدینژاد انتقاد نمیکند. مقصودم اینست که
اصولگرایان هم ناراحتند و خواهان تغییر و تحول. بنابراین فقط
اصلاحطلبان نیستند که میگویند وضع خوب نیست.
اما، چرا از میان این 8 نامزد آقای روحانی را ترجیح میدهم؟
برای اینکه معتقدم ایشان از یک جور توازن، اعتدال و میانهروی
برخوردارند و از تفکرات تند و رادیکال دورند. در خصوص پرونده
هستهای معتقد به سیاستهای دوران مدیریت خود است. تجربیات
قبلی ایشان حکایت از شور و مشورت، احترام به نظر دیگران
بهخصوص صاحبنظران، احترام به تخصص و این دست ویژگیهاست. تا
آنجا که سوابق و سبک و سیاق کاریشان نشان میدهد از استبداد،
تحکم به دیگران و خود را عقل کل دانستن، از شعار زدگی و عوام
گرایی و این دست رویکردها در مجموع به دور بودهاند. از نظر
سوابق فساد و این چیزها گذشته پاکی دارند و بالاخره شخصیت
ایشان به گونهای است که جایگاه ریاست جمهوری را حفظ میکند.
ببینید اگر ایشان در قدرت بتواند نصف یا حتی ثلث این ویژگیها
را حفظ کند من کلاهم را میاندازم هوا. من در خصوص صفات آقای
روحانی یک کلام اشارهای به اینکه ایشان آزادیخواهند، طرفدار
آزادی مطبوعاتند، طرفدار حقوق زنان، حقوق اقلیتها و حقوق بشر
هستند و قس علیهذا نکردم. همینقدر که ایشان با دنیا دعوا
نداشته باشد، با تحکم نخواهد مدیریت بکند یا خودش را عقل کل
نداند از سر من هم زیاد است.
- اقتصاد و اصلاحات اقتصادی جزء اولویت شما نیست؟
زیباکلام: نه نیست.
شما یک کشور را به من نشان بدهید که دموکراسی در آن تحقق پیدا
نکرده باشد و در عین حال از نظر رشد و توسعه اقتصادی خیلی موفق
باشد. بر عکس من یک دو جین کشور به شما نشان میدهم که از نظر
اقتصادی موفق هستند و در عین حال یک حداقلی از اصول و موازین
دموکراسی در آنها تحقق پیدا کرده است. محال است که شما بدون
توسعه سیاسی، بدون درجهای از دموکراسی بتوانید به رشد و
شکوفایی اقتصادی برسید. تجربه 8 سال گذشته بهترین گواه این
مساله است. ما از زمان پیدایش نفت در ایران تا سال گذشته بیش
از 1100 میلیارد دلار درآمدهای نفتی داشتهایم. بیش از نصف آن
یعنی قریب به 600 میلیارد آن مربوط به 8 سالی است که
اصولگرایان از سال 84 در قدرت بودهاند، یعنی در 8 سال گذشته
ما به اندازه یک قرن گذشته درآمدهای نفتی داشتهایم. اگر شما
از بنده بپرسید که پس چرا با این همه درآمدهای نفتی به جایی
نرسیدهایم و این وضعیت اقتصادیمان در پایان 8 سال حاکمیت
اصولگرایان است، پاسخ بنده این است که به واسطه آن که در این 8
سال از نظر دموکراسی و توسعه سیاسی پیشرفتی که میخواستیم
نداشتیم.
به نظر من اینجاست که مساله آقای روحانی مطرح میشود. معتقدم
در شرایط فعلی جامعه ایران برای تحقق دموکراسی فقط یک راه وجود
دارد آن هم تلاش و فعالیت درون نظام و سازوکارهای درون نظام
است. ما هیچ آلترناتیو دیگری نداریم. یکی از این سازوکارها
انتخابات است. چرا ما باید در انتخابات شرکت کنیم؟ این به نظر
من سوال اساسی است، یعنی حسب اینکه ما به این سوال چه پاسخی
بدهیم تکلیف مسیر یا گام بعدی روشن میشود. آقای هاشمی که ثبت
نام کردند یک موجی به راه افتاد اما با عدم احراز صلاحیت ایشان
آن حالت تحت تاثیر قرار گرفت. عدم
حضور جدی اصلاح طلبان کاملا به نفع آقای جلیلی است و
ایشان با کمتر از 10 میلیون رای در دور دوم انتخاب خواهند شد.
لذا بزرگان اصلاحات باید از طرفداران بخواهند که قرص و محکم
روز 24 خرداد بروند پای صندوقهای رای و به نامزد مورد توافق
اصلاحطلبان رای بدهند. باید روز جمعه
24 خرداد اصلاح طلبان با آرم
و پرچم اصلاح طلبی و با گامهای مصمم و استوار به پای
صندوقهای رای بروند.
- چه تضمینی است که از نظر بزرگان اصلاحطلب و هاشمی تبعیت شده
و روز 24 خرداد به کاندیدای مورد نظر آنها رای دهند؟
زیبا کلام: آنچه مسلم است همه آن 30-20 میلیونی که به نظر
میرسید مصمم شده بودند به آقای هاشمی رای بدهند حاضر نخواهند
شد که به کاندیدای مورد نظر آنها رای دهند اما و در عین حال هم
خواست بزرگان اصلاحطلب بیاثر نخواهد بود. یک درصدی از آن
30-20 میلیون یقینا به دعوت آنها لبیک خواهند گفت و به میدان
خواهند آمد. اینکه این در صد چه میزان باشد بستگی به هنر و
تلاش فعالان اصلاحطلب دارد که چه میزان از بدنه رای دهندگان
بالقوه اصلاحطلب را بتوانند مجاب کنند که باید در انتخابات
شرکت کنند و به نامزد مدنظر آنها رای دهند. مبارزه سیاسی باور
کنید سخت و دشوار است.
اگر آقای هاشمی و رئیس دولت اصلاحات حاضر نشوند به راهی که شما
پیشنهاد میکنید بروند آن وقت چه؟
حرکت سیاسی و اجتماعی باید در چارچوب نظم، سازماندهی،
فرمانبرداری و دیسیپلین باشد. من پیروی از نظر بزرگان اصلاحات
را برای خودم واجب میدانم. اگر آنان به هر دلیلی موافق اجماع
بر آقای روحانی نشوند، من ضمن مخالفت با این تصمیم آن را
میپذیرم.
پیک نت 12
خـــــــرداد |