ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

23  خــــــرداد  1392

infos@pyknet.net

 
 
 

فشرده گفتگوی انتخاباتی سعید لیلاز
نگاهی کارشناسانه
به ترکیب کاندیداهای انتخابات

 
 
 
 

جناح مقابل اولا متشتت است. ثانیا هیچ حرفی برای گفتن ندارند. هیچ برنامه ای برای اداره ایران ندارند. آقای جلیلی با این حرف هایی که میزند خانه اش را هم نمی تواند یک هفته اداره کند. من نمیدانم چگونه میخواهد ایران را اداره کند. آقای ولایتی هم همین طور. آقای ولایتی کاریکاتوری از اکبر هاشمی رفسنجانی است، خودش نیست و اگر بخواهیم رای بدهیم به روحانی بهتر می شود رای داد. قالیباف هم موجودی است که نه هویت دارد، نه پرنسیپ دارد، نه اصول دارد و نه مورد اعتماد حکومت است و حکومت هم در این زمینه درست فکر می کند. قالیباف حداکثر می تواند یک مدیر باشد رجل سیاسی اصلا نیست و با دوپینگ آمده و در انتخابات تایید شده. بنابراین فکر میکنم ما رقیب قابل اعتنایی نداریم. اگر آرا خوانده شود آقای دکتر روحانی در دور اول برنده می شود و حضور گسترده ما در این انتخابات، کار را هم برای مهندسین و هم برای مهندسی کردن سخت خواهد کرد.

 

 

سعید لیلاز، روزنامه نگاری که تخصص وی در رشته اقتصاد است، مصاحبه ای انتخاباتی با "روز آنلاین" کرده که فشرده آن را می خوانید:

1- فضای فعلی انتخاباتی با فضای سابق تفاوت کرده و اکنون سه قطبی شده. اگر حکومت میخواهد دوباره آن تجربه انتخابات ۸۸ تکرار کند، بگذارید بکند. چون هنوز هم هزینه های ماجرای قبلی را کاملا تسویه نکرده و هنوز از فضای آن حادثه عظیم خارج نشده. هنوز در فضای آن جنبش هستیم که حسن روحانی در تلویزیون می گوید من سرهنگ نیستم. این حرف کوچکی است؟ این جنبش عظیم مردم ایران است که حسن روحانی را تغییر داده. یعنی هر کسی بخواهد در ایران با تکیه به مردم و مستقل از حکومت به جایی برسد مجبور است حرف مردم را بزند، مجبور است رای مردم را بگیرد و مجبور است آرای مردم را بازتاب دهد.

ایران فقط با تغییر سیاست ها ممکن است از بن بست بیرون بیاید نه با تغییر رئیس جمهور. منتهی علت اینکه هم خوشحال هستم و هم دعوت عام میکنم که همه مردم بدون هیچ وقفه ای هم در انتخابات شوراها شرکت کنند هم در انتخابات ریاست جمهوری، این است که اولا وزن و اندازه اصلاحات برای حکومت روشن می شود و ثانیا ما اجازه نخواهیم داد که بازی در انتخابات و روش حضور در انتخابات به ما تحمیل شود. بلکه ما روش خود را اعمال خواهیم کرد. سوم اینکه من ظرفیت های آقای روحانی برای ایجاد تغییر در کشور را، در صورتی که با رای قاطع به پیروزی برسد، کمتر از بقیه کاندیداهای اصلاح طلب نمیدانم .

با حضور آقای روحانی، امکان اینکه سیاست ها، اگر مقام معظم رهبری هم خواستند تغییر یابد بیشتر فراهم می شود. با جلیلی و قالیباف کمتر این امکان فراهم می شود.

آقای روحانی الان از آقای موسوی اسفند ۸۷ اصلاح طلب تر نشان میدهد. بنابراین آن چیزی که مهندس موسوی را کرد مهندس موسوی، آن چیزی که آقای عارف را کرد عارف و آن چیزیکه آقای هاشمی را کرد هاشمی، که همه از فحش دادن به او تبدیل به هواداران او شدند، الان آقای روحانی هم همین طور می شود، و آن خیزش عظیم اجتماعی ایران است.

گزینه تبدیل شدن به سوریه، گزینه تبدیل شدن به عراق اتفاق نمی افتد چون ملت ایران نمیخواهد.

در جنبش سبز وقتی حکومت تصمیم گرفت فضا را رادیکال کند و به سمت درگیری ای مثل روز عاشورا ببرد مردم ایران کنار کشیدند. چون ما متوجه شده ایم که از حرکات تدریجی و اصلاح طلبی بیشتر نتیجه می گیریم، یعنی هرچقدر آهسته تر ولی عمیق تر بهتر از این است که سریع تر دلمان خنک شود. اصلاح طلبی یعنی اینکه شما از داخل حکومت سعی کنید دائما مسیرهای حکومت را اصلاح و این امکان را برای حاکمیت فراهم کنید که خودش به طور مسالمت آمیز تغییر کند. شما ممکن است بگویید نمی شود، اشکالی ندارد ولی چرا ما مسئولیت نشدن آن را برعهده بگیریم؟ بگذارید سپاه این مسئولیت را برعهده بگیرد.

هر کسی بخواهد در ایران، با تکیه به مردم و مستقل از حکومت به جایی برسد مجبور است حرف مردم را بزند، مجبور است رای مردم را بگیرد، مجبور است آرای مردم را بازتاب دهد. من به عنوان کسی که از حوادث ۸۸ زخم خورده ام با شما صحبت میکنم، من بیش از ۳ ماه در انفرادی بودم ولی همان جا هم مشی اصلاح طلبانه ام را رها نکردم برای اینکه اگر بخواهد یک پیچ از تجهیزات و منابع این مردم نابود و خراب شود من ترجیح میدهم تا آخر عمر در سیاست نباشم ولی ثبات ایران حفظ شود. نگاه کنید به منطقه، مردم ایران اینها را می بینند و تصمیم می گیرند. خاورمیانه و موقعیت ایران الان اینگونه است که انگار در بازار سنگ یک بلورفروشی باز کرده اید. یعنی در وضعیتی که ما داریم هیچ چیزی متفاوت تر از این نیست و کافی است سر سوزنی به ثبات و امنیت ایران خدشه ای وارد شود؛ همه چیز به هم میخورد. ما باید مشی مان را ادامه دهیم. آقای روحانی می تواند در عین حال نماینده گرایش مردم ایران به سمت اعتدال و مرکز هم باش دنه فقط اصلاح طلبی. بحث من این نیست که آقای روحانی الزاما و تماما نماینده اصلاح طلبی در ایران است. اقبالی هم که به آقای هاشمی شد و مافوق انتظار ما بود و خیلی بیشتر از آنچه که ما فکر میکردیم برای آقای خاتمی پیش می آید، نشان داد که مردم ایران از دو طرف طیف دارند به سمت مرکز و اعتدال گرایش پیدا میکنند. ما یک دوره ثبات و آرامش طولانی در پیش داریم و من بسیار از این ماجرا خوشحال هستم. چون آقای هاشمی نماینده کامل این گرایش بود. آقای روحانی هم به این گرایش نزدیک تر است. چنانچه دیدید موتلفه ای ها و مشارکتی ها یکجور به آقای هاشمی احترام می گذارند. چرا؟ برای اینکه هم موتلفه ای ها و هم مشارکتی ها متوجه شده اند اعتدال و تمرکز یعنی روی آوردن به مرکز طیف سیاسی ایران که از هر جنبه ای بهتر است. این تعقل است که بعد از ۱۶ سال تلاطم و بی ثباتی در رای گیری و غلطیدن به سمت چپ افراطی و راست افراطی الان متوجه شده ایم که هرچقدر هر دو طرف به تعادل بیشتر و مرکز روی بیاوریم ثبات ایران را بیشتر تضمین کرده ایم. من این را حادثه بزرگی میدانم و معتقدم و پیشنهاد میکنم که همه با تمام قوا ورود به انتخابات و رای دادن به آقای روحانی را مد نظر داشته باشید. در انتخابات شورای شهر هم حتما باید شرکت کنیم. ملت ایران هیچ گاه نباید از این مشی خود ناامید شود.

جناح مقابل اولا متشتت هستند ثانیا هیچ حرفی برای گفتن ندارند. هیچ برنامه ای برای اداره ایران ندارند. یعنی آقای دکتر جلیلی به نظر من با این حرف هایی که میزند خانه اش را هم نمی تواند یک هفته اداره کند. من نمیدانم چگونه میخواهد ایران را اداره کند. آقای ولایتی هم همین طور. آقای ولایتی کاریکاتوری از اکبر هاشمی رفسنجانی است، خودش نیست و اگر بخواهیم رای بدهیم به روحانی بهتر می شود رای داد. قالیباف هم موجودی است که نه هویت دارد، نه پرنسیپ دارد، نه اصول دارد و مورد اعتماد حکومت هم نیست و حکومت هم در این زمینه درست فکر میکند. قالیباف حداکثر می تواند یک مدیر باشد رجل سیاسی اصلا نیست و با دوپینگ آمده و در انتخابات تایید شده. بنابراین فکر میکنم ما رقیب قابل اعتنایی نداریم. اگر آرا خوانده شود آقای دکتر روحانی در دور اول برنده می شود و حضور گسترده ما در این انتخابات، کار را هم برای مهندسین و هم برای مهندسی کردن سخت تر خواهد کرد. چرا ما این هدیه را به مهندسین عزیز بدهیم؟ بگذاریم کار آنها سخت تر شود.شما نگاه کنید شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و روانی ایران به چنان لبه پرتگاهی رسیده که یک اصلاح جدی در ساختار سیاسی گریزناپذیر شده و من امیدوارم اگر یک مشارکت جدی اتفاق بیفتد و حماسه ای که آقای خامنه ای دنبال آن بود رخ دهد در واقع نقطه شروعی برای تحول شود. ما علاقه ای نداریم که رهبری یا دستگاه را سرنگون کنیم ما دلمان میخواهد آقایان خود مسیرشان راتغییر دهند. ۸ سال امتحان کردند دیدند جز خسارت و بدبختی و تشدید عقب ماندگی نتیجه ای نداشت حالا امیدوارم مشارکتی که من انتظار دارم منجر به یک تحول جدی در روش کشورداری حکومت هم بشود.

من طرفدار پروژه هسته ای شدن ایران هستم. مخالف ام با چیزی که اصلاح طلبان خود جلوه میدهند و ممکن است اینطور به نظر برسد که طرفدار تعطیلی پروژه هسته ای ایران هستند هرچند اینطور نیست. در عین حال من با هژمونی ایالات متحده در منطقه خاورمیانه و با رفتار امریکا با دولت ایران مخالف هستم. در زندان هم به بازجوهای خودم می خندیدم می گفتند چرا؟ می گفتم حالا شما آمده اید برای ما شده اید ضدامپریالیست؟ ضدامپریالیست ما هستیم. به هر حال مسائل ایران با ایالت متحده قبل از انقلاب و روی کار آمدن جمهوری اسلامی شروع شده. حل مساله روابط دیپلماتیک ایران مساله مهمی است. نفوذی که ایران الان در لبنان و روابطی که با سوریه دارد، روابطی که با حماس دارد اینها هیچ چیز عجیبی نیست ما–ششصد هفتصد سال است که در لبنان حضور داریم، از زمان صفویه به این طرف لبنان حیاط خلوت ما بوده و دلیلی ندارد که ما به جمهوری اسلامی بگوییم نکن. وقتی شاه به شیعیان لبنان پول می رساند معلوم است آقای خامنه ای هم می رساند. این یک امر ژئوپولوتیک است منتهی به قول آقای موسوی اردبیلی وقتی مردم میخواهند با حکومت دعوا کنند می گویند نه غزه نه لبنان. در حالیکه دعوای ملت ایران با مردم غزه و لبنان نبوده. اینها را گفتم تا بگویم اگر ما میخواهیم مسائل دیپلماتیک را حل کنیم، اگر میخواهیم مساله هسته ای را حل و بر تحریم ها غلبه کنیم راهی جز اینکه یک دولت با حداکثر مشروعیت ایجاد کنیم نداریم. این دولت هم مهم ترین اولویت اش سامان دادن به اقتصاد خواهد بود چون فقط با یک اقتصاد نیرومند و دولت برخاسته از مشروعیت حداکثری است که تمام این چالش ها قابل حل است. مظهر تمام این ناکامی ها و بدبختی ها اقتصاد است. آقای خاتمی ممکن بود در پروژه سیاسی اش موفق نشده باشد اما او موفق ترین دولت بعد از انقلاب در زمینه اقتصاد را داشت. چرا توانست؟ چون او مشروع ترین و مردمی ترین دولت بود. اگر پس از انتخابات دولتی با پشتوانه تشکیل دهیم و شروع به اصلاحات سیاسی و اقتصادی کنیم، این مسائل حل می شود. متعاقب آن وقتی نرخ رشد منفی اقتصادی ایران مثبت شود موانع یکی یکی از سر راه ایران برداشته می شود. وقتی آقای خاتمی رئیس جمهور شد ۱۰ – ۱۲ سفیر ایران از اروپا برگشته بودند، آقای خاتمی چه کار کرد؟ او با حداکثر مشروعیت آمد و این خیلی تاثیرگذار بود. حکومت این توهم را داشت که اگر یک دولت یکدست تشکیل دهد و شبه کودتا راه بیندازد و تعدادی را زندانی کند برای ۳۰ سال مساله اش حل می شود ولی دیدیم که به سه سال هم نکشید کشور در لبه پرتگاه قرار گرفت. پایان امسال خواهیم دید که تولید ناخالص داخل ایران بین ۷ تا ۱۰ درصد کمتر از پایان سال ۹۰ خواهد بود. به جز یک دوره کوتاه در زمان جنگ ایران و عراق، من در تاریخ مکتوب اقتصاد ایران چنین دوره ای را به یاد نمی آورم. ما میخواهیم دموکراسی را حاکم کنیم در ایران به شرطی که ایران ثبات اش را از دست ندهد. من هنوز هم به قانون اساسی ایران وفادارم، هنوز هم به نظام جمهوری اسلامی وفادارم وتصور میکنم در درون این نظام ـ البته به تغییرات جدی نیاز دارد ـ هنوز هم میتوانیم کار کنیم.

پیک نت  23  خـــــــرداد

 
 

اشتراک گذاری: