جمعي از خبرنگاران، نويسندگان، دانشجويان و طلاب اصلاح طلب در
ساختمان مجمع تشخيص مصلحت نظام با هاشمي رفسنجاني ديدار کردند.
در اين دیدار هاشمی رفسنجانی پس از شنیدن سخنان نمایندگان این
اقشار گفت:
من نمي گويم كه نمي آيم ولي مي گويم كه دولت آینده با بدهي هاي
زيادي سرو كار دارد.
هم اكنون دولت به مردم 500 هزار ميليارد تومان بدهكار است.
همچنين 200 هزار ميليارد تومان به بانكها، 50 هزار ميليارد
بابت اوراق مشاركت و 200 ميليارد هم حقوق عقب افتاده بنگاهها و
پيمانكاران.
متاسفانه اتفاقات تلخي را در اين سالها شاهد بوده ايم. سياست
دولت در اين هشت سال اين بوده است كه نيروهاي باسابقه را از
ميدان بدر كند. بعد اعلام كردند نسل جديد را مي آوريم. به نظر
آنها گذشته زير سوال بود ولي از دوره امام حرف نمي زدند چون آن
زمان رهبري رئيس جمهور بودند. آنها مديراني كه سابقه درخشان
داشتند را خانه نشين كردند و حالا نسل جديد مديران ارزشي را
نمي شناسد.
اكنون كشور در مرحله خطر قرار دارد . 2 سال قبل اين حرف را
زدم. رسانه هاي معلوم الحال از كلمه خطر رنجيدند ولي براي
اثبات حرفهايم مدرك دارم. ما در مجلس خبرگان رهبري كميسيوني
داريم به نام کمسیون تحقيق كه 12 عضو با راي خبرگان مسئوليت
بررسي نقاط ضعف دستگاه هاي زير مجموعه رهبري را دارند تا موردي
پيدا شد گزارش كنند. سال 87 آقايان این کمسیون به دفتر من
آمدند كه شما با آقاي احمدي نژاد مشكل داريد بياييد مشكلات
برطرف شود. البته اينها همان آقاياني بودند كه از ايشان حمايت
كرده و تائيد تقدس سازي هم داشتند. به من گفتند مشكل شما چيست؟
من نشستم و به مدت 2 ساعت و نيم فهرست مشكلات گذشته و امروز و
آينده را بازگو كردم. تا جايي كه آنها گفتند اگر مي دانستيم
نمي گذاشتيم وضع اينطور رقم بخورد.
مي خواهم بگويم كه من تمامي اين جلسه را روي نوار ضبط كردم و
يكي دست دبيرخانه شوراي نگهبان است و يكي هم دست خودم كه نمي
خواهم فاش شود ولي همه را پياده كرده و جزوه كرده ام. چون اهل
وحدت هستم نه تفرقه. تمام حرفهايي كه در مورد آينده گفتم و روي
نوار ضبط شده محقق شد. اگر به نظرات بنده عمل مي شد گرفتار
شرارت هاي سال 88 نمي شديم چون براي من اين اتفاقات روشن بود.
احمدي نژاد استاندار من بود، فرماندار من در خوي بود و بخشدار
من در ماكو و مي شناختمش. سياستش اين بود که نيروهاي انقلابي
حذف و بدنام شوند. و امروز مي بينيم كه سياست ما بي برنامه و
روز مره شده است.
برنامه چهارم توسعه گفت: سياست كلي اين برنامه را مقام معظم
رهبري امضا كرده و با تصويب مجلس و شوراي نگهبان بايد اجرايي
مي شد و اگر اجرا مي شد تمامي مشكلات كنوني كشور وجود نداشت.
سيسات خارجي اينگونه نبود. بعد از چند سال آقايان گفتند بايد
برنامه چهارم خمير شود. سوال اين است وقتي رهبري امضا كرده و
مجلس و شوراي نگهبان تائيد كردند مگر مي شود خمير شود؟ بعد
اعلام شد كه 23 درصد برنامه چهارم توسعه اجرا شده است. خب اگر
دولت هم نبود اين 23 درصد اجرا مي شد و شايد هم بيشتر چون
كشاورز و كارمند و معلم و مردم به كار خودشان مي پرداختند.
بانك مركزي گفت كه ارز مرجع به هيچ كالايي نمي دهيم. يعني مردم
مايوس شوند كه واردات نداريم. يعني اينكه رسما اجناس مخفي مي
شود و خريداران بيشتر مي خرند و انبار مي كنند. بعد موج عظيمي
بلند شد و معاون اول رئيس جمهور گفت: بانك مركزي بيخود گفته
است. اينجا دیگر دولت ترسيد. آنهايي كه حرفشان را به راحتي حذف
مي كنند آيا مي شود به آنها اعتماد كرد. البته از اين اتفاقات
در اين دولت بسيار رخ داده ولي اين نمونه به روزش بود كه گفتم.
در سياست خارجي هم بد عمل شده است. نداي "حل من مبارز" مي
طلبند كه بياييد دعوا كنيم. بعد مي گويند قطعنامه ها كاغذ پاره
است برويد آب زيرش را بخوريد. قطعنامه شوراي امنيت براي لغوش
بايد دوباره اجماع شود و اين اجماع براي كشور هزينه زيادي
دارد. بايد كلي از ما باج بگيرند.
البته من اينجا يك گريز بزنم و آن اين است كه غرب هميشه دنبال
دشمني و جنگ با ايران و ضربه زدن بوده است. نمونه آن هشت سال
دفاع مقدس و 1000 ميليارد تومان خسارت جنگ است. براي برون رفت
از وضعيت فعلي كشور 2 راهكار دارم كه هر شخصي كه رئيس جمهور
شود اگر اين دو راهكار را عمل كند قطعا موفق خواهد شد. اولين
راهكار اين است كه بايد بداند حكومت براي مردم است. اين نمي
شود كه هر كس هركاري دلش بخواهد بكند و به مردم اجازه ندهد
اعتراض كنند. مردم صاحب حكومت هستند. خدا هم حق حكومت را تنها
به 12 معصوم داد و بعد از آن هر فردي كه مسئول حكومت شد به راي
مردم آمد. اگر دولت بر مردم تحميل شود مردم در شرايط خطر
همكاري نمي كنند و هيچ دولت ديكتاتوري نمي تواند در دنيا موفق
شود.
انتظار داريم كساني كه صلاحيت دارند بي جهت رد نشوند چرا كه
مردم خودشان اصلح را مي شناسند و نمي گذارند كشور خراب شود.
راهكار دوم موضوع ترميم سياست خارجي است. ما با اسرائيل سر جنگ
نداريم. حالا اگر عرب ها جنگ كردند ما كمك مي كنيم. در زمان
جنگ هم پيشنهاد پذيرش قطعنامه از سوي بنده بود. اگر امضا نمي
شد تبريز و تهران و اصفهان حمله شيميايي با هواپيماهاي اجاره
اي فرانسه و روسيه انجام مي شد و كلي تلفات مي داديم. بعد كه
صدام به كويت حمله كرد برخي آقايان گفتند برويم از صدام حمايت
كنيم. ما از صدام حمايت نكرديم و حتي پناهندگان كويتي را
پذيرفتيم و دنيا به ما اعتماد كرد و تحرمي ها شكسته شد.
من در كابينه ام از همه طيفهاي سياسي استفاده كردم. كه اين
الان هم قابل پياده كردن است. نياز هم نيست من بيايم. البته من
نمي گويم كه نمي آيم. ولي مي گويم ضرورت نيست پيرمرد 80 ساله
بيايد.
پیک نت 9
اردیبهشت |