تهران آنقدر قد کشیده که ییلاق دماوند را هم که حالا خودش شده
یک شهرستان، بلعیده. حسین
شریعتمداری که مثل بختک افتاده روی موسسه انتشاراتی مصادره شده
"کیهان" دماوندی است. مرتضی الویری که آقای خامنه ای خطبه عقدش
را شخصا خواند اما در کودتای 22 خرداد دستگیر و زندانی شد هم
دماوندی است. از همین شهرستان بسیار کوچک دوران شاه، تعداد
زیادی زندانی سیاسی آن نظام بودند. از جمله همین شریعتمداری و
الویری. دماوند از قدیم یک اقلیت یهودی داشته که صاحب باغ میوه
بوده اند. معروف ترین شکنجه گران کودتای 28 مرداد در دماوند
خانه ییلاقی ساخته بودند. مثل سرهنگ زیبائی. مجید محسنی
هنرپیشه سینما و رادیو هم دماوندی بود و اهل روستای زیر پای
دماوند "گیلیارد". در بهترین و بالاترین نقطه دماوند، در منطقه
معروف به "محله درویش" دماوند "مهدی میراشرافی" وسیع ترین و
زیباترین باغ ییلاقی را داشت. همان که اطلاعیه فرمانداری نظامی
را پس از کودتای 28 مرداد از رادیو خواند و در جمهوری اسلامی
اعدام شد. پیشکار آیت الله کاشانی در دوران دولت مصدق و جنبش
ملی بود و ماموریت مخرب به جان هم انداختن کاشانی و مصدق
را بخوبی اجرا کرد و مزدش را
در زمان شاه گرفت. بزرگترین کارخانه دار اصفهان شد و ییلاقش در
دماوند بود! البته انقلاب هم مزدش را با چند گلوله داد!
دماوند یک قلعه نیمه مخروبه دارد، که برفراز کوهی است مشرف به
محله "فرامه" این ییلاق. سالی یکبار، برای یک شب در این قلعه
یک جلسات محرمانه ای تشکیل می شد که البته شرکت کنندگانش از
تهران و یا شهرهای دیگر به آنجا مشُرف می شدند. نام قلعه
"شبلی" است. شایع بود که حاضران در این جلسه یهودی اند. برخی
هم می گفتند "بهائی" اند. آنها که می گفتند جلسه بهائی هاست
وابسته به امام جمعه خوش سیما و آرام دهه 1340 شهر بنام آیت
الله "مجد" بودند. روستاهای کوچک و ییلاقی اطراف دماوند کم
نظیر بود. هم از نظر آب و هوا و درخت های میوه و زیبائی طبیعی
و هم هویت پنهان صاحبان باغ های ییلاقی آنها. مثلا باغ "میهن"
در احمدی آباد و یا باغ هائی که در روستای "مُشا" در راه "چشمه
آبعلی" زیر جاده ای که به پیست اسکی آبعلی ختم می شد. مُشا،
حالا مثل احمدی آباد و گیلیارد و لونه و.... هر کدام به شهرک
های مدرنی تبدیل شده اند که پولدارهای تهران در آنها خانه برای
خود ساخته اند و از هوای آلوده تهران گریخته اند.
از یک ویژگی دیگر دماوند هم باید گفت و آن کوچ بهاری کشاورزان
و کارگران از رامیان گرگان تا ساری و رامسر، به دماوند برای
کار 6 ماهه در دماوند بود. حتی برای گدائی و یا کرایه دادن
یابوهائی که همراه خود می آوردند
به مسافران ییلاقی و تابستانی دماوند. سیب زمینی جمع می کردند،
گندم درو می کردند، گردو پائین می آوردند، میوه می چیدند و
.... این سنت جا افتاده، گاه به ازدواج و ماندگار شدن و یا
عروس به مازندران بردن و... نیز می انجامید. بگذریم که زابلی
ها هم از راه مازندران برای کار تابستانی اغلب خود را به
دماوند می رساندند.
این مرور شتابزده برای آن بود که هنوز معلوم نیست آقای رحیم
مُشائی، و یا اجدادش از جمله دماوندی های مازندرانی است و یا
همانطور که در گوگل به ثبت رسیده اهل روستای "مشا" رامسر؟
اگر مُشائی باشد در بافت و رابطه های عجیب دماوند قرار میگیرد
و اگر مشائی باشد اهل روستائی است در رامسر که شجره و شهرت
روستای کوچک "مُشا" را ندارد!
پیک نت 26
فروردین |