سایت بازتاب، به
قلم "علی آستانه" تحلیلی را درباره انتخابات 92 منتشر کرده که
در آن نکات و اشارات مهمی وجود دارد. این نکات را از تحلیل
برگرفته و منتشر می کنیم:
«خاتمی سال 92
در دولبه قیچی تحلیلگران ایستاده است.این
تحلیلگران بیشتر برای موضوعی که قبلا برای آن توجیه شده اند
تحلیل می
کنند. کارشان یک نوع تبلیغ پیچیده و مبتنی بر پیش
فرض
هاست.شاید اگردست این پیش فرض ها را پیش مردم رو کنیم
، فضای
واقعی به دست بیاید.بر خلاف افراد روزنامه نگاری که
جلای وطن
کرده اند و می نویسند و تقریبا فضای اطلاع رسانی را
مملو
کرده اند و به دلیل کاهش نفوذ رسانه های مکتوب و انفعال
صداوسیما
، منطق تحریم انتخابات را همه گیر کرده و برای
کاربران
عادی جا می اندازند، پیش فرض های نیامدن خاتمی چه از
نظر
نظام و چه از نظر مردم غلط است.
البته
بخشی از کسانی که در اتفاقات سال 88 میدانداری تثبیت
تندترین
وضعیت را می کردند، دوباره به میدان آمده اند و می
خواهند
سال 88 تا قیام حضرت قائم ادامه یابد.اما قاعده
انتخاب
92 با قاعده سال 88 آنچنان متفاوت است که یکسان سازی
این دو
قاعده ، غفلت یک نظام در پیچ تند تاریخی است.
تثبیت
گارد طرفین در دو سر ماجرای 88 ، ورود یک ابربحران را
به همراه
خواهد آورد که در صورت اشتباه در محاسبه ، ابر
بحران
آینده در مقایسه با بحران های گذشته یک سونامی عجیب
خواهد
بود. واقعیت اینست که پرباری سال های درآمدی و استقرار
نظام و
یکدستی حکومت ، اگر در ادامه به یک احمدی نژاد دیگر
که ناب و
خالص و غیر منحرف و هر چیز دیگر هم از دید
اصولگرایان در نظر بگیرید برسد ، مفید به فایده نخواهد بود.
چون گارد
مقابل ما درجهان مبتنی بر گارد فعلی ماست. از نظر
امنیت
ملی ، غرب دارد در زمین بازی ما باتلاق درست می کند.
وقتی
زمین بازی شل و باتلاق باشد، شما هرچه پایتان را محکم
تر
فشاردهید، برای هربار بالا آمدن نیروی بیشتری صرف می
کنید.
فعلا صفحه رسمی
نظام ما از صوت علم
الهدی و
شریعتمداری و ذوالنور و دیگران عطر آگین است و تصور
می شود
هرچه صدای این صفحه را بلندتر و گوشخراش ترکنیم،
صداهای
دیگر می خوابد
.
سوای بحث
های سیاسی که مردم چه جریانی
را می
خواهند و چه جریانی را نمیخواهند و اینکه اوضاع
داخلی
براثر انتخابات 24 خرداد 92 رو به جلو خواهد بود یا
رو به
عقب، یک زمینه سیاسی برون مرزی را نباید غافل شد و
یادداشت
حاضر بررسی تاثیر انتخابات 92 بر تعادل وضعیت ایران
و منطقه
است و از نظر امنیت ملی فارغ از مسائل داخلی مساله
را نگاه
خواهدکرد.
مدافعان رسمی
نظام ما اعم از روحانیون و نظامیان و دستگاه
امنیتی
در برهه انتخابات سال 92 به کم کردن تهدیدهای ملی و
گشایش
وضعیت در عرصه هایی که نظم عادی منطقه نیاز به ایران
دارد،
فکر می کنند. از قفقاز تا خلیج فارس تا مناطق نزدیک
اسرائیل،
شعاع نفوذ عادی ایران است. در درون این شعاع شعاع
کوچکتری
به نام شیعه است که سردار سلیمانی لاجرم به استفاده
از لغات
نظامی، آن را پادگان شیعه می نامد. بر خلاف
اصولگرایان امنیتی که معتقد به شیعه پادگانی هستند، به نظرم
حرف
سردار قاسم سلیمانی از این نظر فوق العاده است که:
«حماسه
انتخابات 92 ، از هر نظر از مانورهای نظامی
تاثیرگذارتر است.»
اتفاقا معتقدم
انتخابات 92 می تواند هم
سوریه و
شمال عراق را درون تصمیم ایران بگذارد و هم نظم فوق
العاده
ای که در شعاع بزرگتر از سوی غرب برای راندن ایران از
منطقه
تحت نفوذش برقرار شده را به نظم قبلی برگرداند . چرا
که
بهارهای عربی به شدت در حال آزمون و خطا برای رسیدن به یک
مدل غیر
سکولار و مستقل از غرب هستند و دموکراسی ایرانی در
این
زمینه بر سکولاریزم ترکی و وهابیت سعودی و قطری رجحان
دارد، به
شرطی که این اتفاق بیفتد.
ازسوی دیگر هیچ
کشوری مزیت های نسبی خویش را فدای نقشه طرف
مقابل
نخواهد کرد. ما در وسط اروپا زندگی نمی کنیم. یکطرفمان
قفقاز
است. طرف دیگرمان مرز افغانستان و پاکستان و این
طرفمان
ترکیه عضو ناتو و البته عراق.
سپاه یک نیروی دارای شناخت و البته دارای
افراد شاخص و دارای
شناخت
بافت منطقه است.
درمیان افراد
شاخص ما که در لبه تیز رویارویی قراردارند، حاج
قاسم
سلیمانی از افراد باهوش و زیرک محسوب می شود؛ فردی که
نگاه
تیزبین به قضایای بین المللی دارد و از لحاظ شخصیت هم
از خروجی
های پاکدست و انقلابی دفاع مقدس محسوب میشود که
مانند
معدود سرداران میلیاردی به دنبال خرج کردن برای گزینش
رئیس
جمهوری دست آموز نیست. چه بخواهیم وچه نخواهیم سپاه یکی
از
بزرگترین ترس های غرب در برابر کشور است که درصورت
استظهار
به یک برگزیده دموکراتیک ، محبوبیت یک جریان نهضت
ساز
آزادیخواه را درمنطقه خواهد داشت. در اینجا غرب به معنای
فیلم های
عاشقانه و رمانتیک هالیوود نیست. غرب در برابر ما
غرب
نومحافظه کاران فاکس نیوز و رامسفلد و بوش است که می
توانند
چند هفته با سانسور تمامی رسانه ها ، کشتار وسیع در
عراق راه
بیاندازند . بله، صدام اشتباه کرد. اما غرب بسیار
بر حکومت
عراق کار کرد تا گارد مورد علاقه اش را بگیرد. این
گارد
مورد علاقه، دقیقا تخاصم بر مبنای صورت مساله غرب بود.
عراق در
خفقان تمام تاثیرگذاران دیپلماسی عمومی اش را نفله
کرد و
صدای رادیو عراق هم به جایی برای اثبات غیرواقعی بودن
اسلحه
اتمی نرسید.
یکی از گزاره
های مورد مناقشه دوستانی که کاندیداها را از
نظر
امنیت ملی مورد مطالعه قرار میدهند، احتمالا سید محمد
خاتمی،
رئیس جمهور پیشین ایران است. خاتمی نه با «جامعه باز
و دشمنان
آن» کارل پوپر به میدان آمد و نه
با سکولاریزم
اکبرگنجی. مهم ترین شعار منجر به دوم خرداد که احتمالا هنوز
هم در صورت موافقت خاتمی راهبردی ترین شعار خواهد بود، شعار
سلام بر سه سید فاطمی، خمینی و خامنه ای ، خاتمی بود.
راهبردی از این جهت که به اصلاحات او جنبه منظم و با قاعده و
بر اساس معیارهای امام و رهبری می داد و دوم اینکه در جهت
حاکمیت حداقلی نبود. خاتمی پشتوانه ای به نام رهبری داشت و
رهبری یاری به نام خاتمی که سدهای گفتمانی تبلیغی غرب را حتی
در زمان حمله دیوانه وار بوش گرفت.
می گویند درسال 92، خاتمی از این گفتمان عبور کرده است. به
نظرم این طور می خواهند و می خوانند و پشت تحلیلشان برکشیدن
فرد مورد علاقه
است.
بحث خوشبینی و یا بری کردن خاتمی و یا حکومت از خطا نیست.
بحث
H2O
است که ترکیبی از اکسیژن آزادی خواهی خاتمی و
ئیدروژن نظم دهنده نظام است که چون آبی گوارا به ترکیبی ثابت
رسیده بود و احتمالا اگر مجالی باشد این ترکیب با استقبالی
که جامعه کرده است ، قابل اجراست. دراین باره سخن بسیار است
ولی بازگردیم به ملاحظات امنیت ملی
.
در
کشور ما دو جناح وجود داشته که یکی از آنها از حیات
سیاسی رسمی به کنار رفته است . حالا به هرعلت درست و منطق
قوی که کنار زننده دارد. آیا این سوال پیش آمده است که
ژیوپلتیک فعلی کشور نیاز به باز طراحی دارد؟اگر ندارد به چه
علت و اگر دارد علتش چیست؟ به نظر می رسد فضا به سمتی نمی
رود که این سوال مطرح شود.سیاسیون جناح صاحب قدرت ، اصولا
اعتنایی به این سوال ندارند
و نهایتا به رقابت درون گروهی
مشغولند. شاید مسئولین اطلاعاتی هم وجود یک جناح دیگر را
منشا ضرر بیشتر بدانند . چنان که برخی مسئولین امنیتی آن را
به طور رسمی اعلام و منشا فتنه و افتراق دانستند.ممکن است
تفوق همین نگاه باعث بدبینی به بستن نهادهایی چون خانه سینما
و
امثالهم باشد چرا که در آن فتنه گری ممکن است دیده شود.
شکی نیست که ملت ، کشور و نظام ما با کشورهای مورد هجوم
امریکا و هم پیمانانش قابل مقایسه نیست.. تمدن دیرپا چیزی
است که محصول آزمون های بزرگ تاریخ یک مملکت است.بنابرین
آنچه در ذهن امریکا و هم پیمانانش می گذرد احتمالا تقلیل و
یا حذف تمامی این امتیازهای کشور در صحن عمومی اذهان است. به
نظر می رسد اگر وضعیت استراتژیک فعلی را درکنار موقعیت های
جدید فرصت ساز و تهدید ساز قرار دهیم ، لااقل دردام برنامه
امریکا و متحدانش نخواهیم افتاد و شاید قبل از تخاصم ، با
الگوی نظم موثر در وضعیت فعلی کشوری ، منطقه ای ، فرصت
تهدید را از حریف بگیریم. آغازش با این سوال شروع می شود
کدام قدرت بازدارندگی را انتخاب خواهیم کرد؟ شاید حضور خاتمی
تمامی این ابزارها را از دشمن بگیرد. فقط باید واقع بین بود
و
خاتمی که برگ برنده ماست را با سیمی مجهول به تحلیل های من
درآوردی اطاق های فکری که مدتها قبل چراغ خاتمی هراسی را
روشن کرده اند وصل نکرد.خاتمی می تواند این شش مرحله را برای
کشور فضا سازی کند
.
البته صداهای سال 88 ولوم داده اند و صفحه شان را بر همان
صداهایی که خاتمی را از دو طرف قیچی می کنند
گذاشته اند .حتی خدا هم توبه نامه
مکتوب نمیخواهد و اینان می خواهند.
حرف ما اینست که هیچ اشکالی ندارد از او
که از ظرفیت های
همین نظام است به صورت رسمی دعوت کنیم و
نهایتا از مردم بخواهیم که قضاوتشان را
بگویند.
پیک نت 31
فروردین |