ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

12 اسفند  ماه  1393

  pyknet@inmano.com

 
 
 

سخنرانی عمادالدین باقی

ماشین ترمز بریده

جعل تاریخ در ج. اسلامی 
 
 
 
 

 

بخش هائی از سخنرانی اخیر «عمادالدین باقی» بنیانگذار انجمن دفاع از حقوق زندانیان که ۱۹بهمن۱۳۹۳ در جلسه شورای عمومی انجمن اسلامی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ایراد شده است:

حذف و اضافه درتاریخ یک جریان مستمراست. درمقدمه جلد سوم کتاب «دیدگاه‌های آیت‌الله منتظری» آمده است: « تمامیت‌خواهی محدود به سلطه بر زندگان نیست بلکه آنان دست از سرمردگان هم برنمی‌دارند و حتی دست از سرتاریخ نیز؛ به گونه‌ای که تاریخ سازی میکنند، به آسانی میکوشند کسانی را از تاریخ اخراج و کسانی را وارد کنند. اما تاریخ حتی با انگشتان بریده قربانیان دیکتاتوری به حقیقت وفادار خواهد ماند. در دوره حکومت استالین، زندانیان تبعید شده به سیبری درصدها کیلومتر دورتراز کاشانه‌شان و درجایی که امکان فرار و دسترسی به دیگر آدمیان وجود نداشت دوره محکومیت خود را سپری میکردند و درهمانجا جان میدادند و کسی ازمکان آن‌ها خبر نداشت. آنان نه تنها افکار وعقایدشان که تمام وجودشان سانسورشده بود و در دیار خاموشی میمردند و درگور فراموشی میماندند. یکی از زندانیان انگشت خود را برید و به تنه درختی بست که در رودخانه روان بود تا شاید صدها کیلومتر دورتر به دست کسانی بیفتد و از وجود انسان‌هایی فراموش شده و سانسورشده درجهنم استالین آگاه شوند». راه مقابله با این دست‌کاری‌های تاریخی، نشان دادن پیوسته انگشت‌های بریده یا یادآوری وقایع و حقایق بریده شده و حذف شده است وهمچنین برخورد بنیادی با آن ازطریق هدف گرفتن روش‌های تاریخ سازی و تاریخ نگاری.

ما تاکنون بسیار درباره سانسور و تحریف تاریخ شنیده و خوانده ایم. بسیارخوانده ایم که چگونه نظام‌های ایدئولوژیک، مانند تخت پروکوست یونانی عمل کرده و تاریخ را به قامت آن برش می‌دهند و می‌دوزند. دانسته‌ ایم که تاریخ نگاری ایدئولوژیک درحذف و بریدن، استاد است. کسانی‌که درپیدایش یک واقعه تاریخی نقش داشته اند ازکتاب‌های درسی و تاریخ رسمی و رادیو و تلویزیون و روزنامه دولتی چنان پاک می‌شوند که گویی وجود خارجی نداشته و اساسا از مادر زاده نشده اند و کسانی‌که ذکری از محذوفین به میان آورند جاعل تاریخ شمرده شده و مجرم هم شناخته می‌شوند و متهم به تحریف‌ تاریخ می‌گردند.

دریک دوره نیزمصدق ازجایگاه یک رهبرضداستعماری به یک خائن به نهضت تبدیل شد و دردهه دوم و سوم جمهوری اسلامی نیزهنگام پخش تصاویر دوره انقلاب با مهارت تمام چهره محذوفین و مغضوبین بعدی انقلاب چنان حذف می‌شد که گویی اساسا نه درتصویر که در زمین هم وجود نداشته اند. این رفتار گاه به حدی ازشوری رسیده است که اعتراض رسمی را برانگیخته است چنان‌ که درخصوص«مستندهای دفاع مقدس» درتاریخ‌های ۱۸ و ۱۹ آبان ۱۳۸۷ درسایت‌های خبری داخلی و مطبوعات، اعتراض شدید هاشمی رفسنجانی و انتقاد تند ارتش و نامه انتقادی دفتر رهبری به مدیریت رادیو و تلویزیون را مشاهده کردیم. اما درسال‌های اخیر با پدیده تازه تری نیز مواجه شده ایم. از بریدن تاریخ به خلق کردن و به بیان دقیق تر به جعل تاریخ رسیده‌ایم. مانند مستند روایت انقلاب از دید مستند سازان. گاهی مصلحت سانسور را ایجاب می‌کند. برای مثال در جو اول انقلاب به دلیل این‌که امام خمینی رهبرکاریزماتیک انقلاب بود و چنان اغراق می‌شد که گویی همه رهبران انقلاب از درون جنین مادر ضد شاه بوده‌اند لذا هنگامی‌که درکتاب «کاوشی درباره روحانیت» که درسال ۱۳۶۵ توقیف و خمیر شد دربحث سیرتکاملی مبارزات آیت‌الله خمینی متن نامه ایشان به شاه درسال ۱۳۴۰ را آوردم که با خطاب«اعلیحضرت همایونی» آغاز و با جمله «الداعی روح الله موسوی الخمینی»(دعاگو روح الله…) تمام شده بود، این مطلب به عنوان یکی از دلایل توقیف کتاب مطرح شد چون تا آن ‌زمان درجایی منتشرنشده بود و من ازکتابی که درسال ۱۳۴۳ چاپ شده بود برداشته بودم. البته بعدا این نامه در کتاب صحیفه نور اضافه شد. همین مصلحت‌ها و گاه منفعت‌ها موجب می‌شود با وجود این‌ که ۲۵سال ازجنگ تحمیلی گذشته و با وجود اینکه آقای خمینی گفت بعدا آن را نقد کنیم اما با زدن عنوان دفاع مقدس دیگر نمی‌شود مقدسات را نقد کرد. حتی ۳۵ سال ازتاریخ انقلاب گذشته اما هنوز نمی‌توان انقلاب را نقد کرد. این‌ها نمونه‌های سانسوراست اما جعل تاریخ، نوعی بازسازی و رفع نقص از تاریخ است.

آن‌ها که ویرایش‌گر تاریخ شده‌اند امروزحکم می‌کنند که آن‌چه درتاریخ واقع شده همان است که اینان می‌گویند نه آنچه که واقع شده است. یکی ازاین ویرایشگران خودخوانده اخیرا درسخنانی درقم مدعی شده است: سخنانی همانند این‌که امام موافق حذف شعارمرگ برآمریکا بود و امام حسین درکربلا مذاکره کرد باطل است. برای جعل تاریخ یا ویرایش تاریخ، هنر و تکنولوژی نیز به خدمت گرفته می‌شوند و شایعات دوره انقلاب را مستند سازی می‌کنند و به عنوان اسناد تاریخی به خوردمان می‌دهند.

ازمیان ده‌ها نمونه مثال زدنی به یکی از تازه‌ ترین آن‌ها می‌پردازم. شبکه چهارتلویزیون در دهه فجرسال ۱۳۸۶ مجموعه‌ای را نشان داد با عنوان: جستجو(روایت انقلاب از دید مستندسازان) و محصول سال ۱۳۵۹. هرقسمت به مدت ۳۸ دقیقه پخش شد. این فیلم چنان ‌که درابتدا آمده است با ارائه مستندات درباره گمشدگان شهریور۱۳۵۷ تا بهمن۱۳۵۷پرداخته است و نشان می‌دهد که تعداد فراوانی از مردم در تظاهرات و یا درزندان‌ها کشته شده و پیکرآن‌ها محرمانه درنقاطی مدفون شده اند. به عبارت دیگرهزاران نفرمفقودالاثرانقلاب که خانواده‌های‌شان چشم به راه بودند وجود دارند. برای اثبات این ادعا فیلم پی در پی تصاویر آگهی‌های گمشدگان را در روزنامه نشان می‌دهد که تکرار و تعداد آن‌ها القاء کننده این است که صدها نفر بلکه هزاران نفر مفقودالاثرحوادث انقلاب بوده اند. مرد دیگری درصحنه و مکانی حاضر شده و توضیح می‌دهد که از زبان کسی شنیده است که در این مکان که محل تخلیه زباله‌های تهران بوده و مساحت بزرگی دارد کامیون‌هایی حامل اجساد را مشاهده کرده که تخلیه کرده‌اند و با لودر آن‌ها را زیر کوهی از زباله دفن کرده‌اند. تاریخ حادثه و این ‌که پس ازکدام واقعه این حادثه رخ داده است معلوم نیست و فقط خاطره‌ای کلی و مبهم روایت می‌شود. درصحنه دیگری کارگردان، زنی را آورده که با چادرمشکی درحال عبور کنجکاوانه ازکنار تل عظیم زباله‌ها و درجستجوی گمشده است. صحنه، کفش‌های کهنه‌ای را نشان می‌دهد که بطورطبیعی درهر زباله‌ دانی با این وسعت وجود دارند و گویی این‌ها کفش‌های همان کسانی است که زیراین خاک‌ها و زباله‌ها مدفونند

جعل تاریخ معمولا ازسوی مدافعان وضع موجود صورت می گیرد. فاجعه هنگامی عظیم‌ تر می‌شود که مخالفان هم درحالی که درقدرت نیستند به اتکای قدرت رسانه‌ ای محدودشان همین کار را انجام می‌دهند، هرچند برخی از روی عمد و برخی ناخودآگاهانه و از روی سهل انگاری انجام دهند. مثلا گروه رجوی بدون هیچ دلیلی از۱۲۰ هزار اعدامی درسال ۶۷ سخن گفته و بعد به ۸۰ هزار و درنهایت به ۳۰ هزار تنزل می دهند. مختصراینکه مسئله ناب‌گرایی یکی از سرچشمه‌های سانسور و جعل و حذف و تصفیه درهمه انقلابات است. یکی از سردسته‌های جریان مدافع حذف، همین چند روز پیش درقم برای چندمین بار از اسلام ناب سخن گفته بود. از دل ناب‌گرایی خط حذف و تصفیه و سرکوب و خشونت بیرون می‌آید و این خط تمامی ندارد تا جایی‌که تمام جریان را نابود کند. من نمی‌خواهم مدعی شوم همه کسانی که از اسلام ناب سخن گفته‌اند ازهمین قماش هستند و چه بسا به پیامدهای این سخن واقف نبوده‌اند چنان‌که حتی پاره‌ای از روشنفکران مسلمان هم از اسلام ناب سخن گفته اند اما کاربست این اصطلاح از سوی ترمز بریده های راست افراطی معنای دیگری دارد.

پیک نت  12 اسفند

 
 

اشتراک گذاری: