شنبه شب، به رسم دلجویی، جمعی از خانواده
شهدای انقلاب و انفجار مرکز حزب جمهوری اسلامی که منجر به کشته
شدن آیت الله بهشتی و 72 تن از نمایندگان مجس و کادرهای مذهبی
و سابقه دار انقلاب در آن کشته شدند، به منزل دکتر علی مطهری
رفته و با او دیدار کرده و گفتگو کردند.
در پایان این دیدار مطهری گفت:
این که تشریف میآورید، برای ادامه
فعالیتها و اهداف ما موجب دلگرمی است. ما و شما که به انقلاب
علاقه داریم و دلهایمان برای آینده انقلاب میسوزد، شاید حکم
مادری را داریم که مادری غیر واقعی مدعی فرزند اوست و طرف
مقابل به ظاهر برای انقلاب دل می سوزاند. به تعبیر شهید مطهری،
یکی از آفتهای یک نهضت اجتماعی، رخنه فرصتطلبهاست یعنی پس
از پیروزی یک حرکت اجتماعی و فکری، افرادی با شعارهایی تندتر
از شعارهای اولیه ابتکار عمل را به دست میگیرند و انقلابیون
اولیه را به حاشیه میرانند و مردم را فریب میدهند. و این تا
حدی برای انقلاب ما در حال رخ دادن است به طوری که افرادی که
نه شناسنامه مشخص دارند و نه سابقه درستی در انقلاب دارند و
حتی شناخت درستی از آرمانهای انقلاب اسلامی ندارند بخشی از
جریان را به دست گرفتهاند. مثل انقلاب مشروطیت که یک جریان
دیگر آمد و انقلابیون اولیه مثل ستارخان و باقرخان را به حاشیه
راندند و آنها در غربت از دنیا رفتند. البته این اتفاق برای
انقلاب ما رخ نداده و اصل ولایت فقیه یک مانع جدی برای تحقق
این امر است. ولی این اصل هیچ تکلیفی را از ما ساقط نمیکند و
هرکسی در حد خودش مسئولیت دارد که با انحرافات و آسیبهای
انقلاب مبارزه کند. چون ولیفقیه نظارت کلی دارد که جامعه از
مسیر اسلام خارج نشود و وارد جزئیات نمیشود مگر اضطراراً.
من احساس میکنم که یک بیماری در انقلاب ما
پیدا شده شبیه بیماری خارجیگری و قشریگری که در زمان
امیرالمومنین(ع) پدید آمد و ایشان تعبیر به بیماری هاری
کردهاند که به سرعت به دیگران سرایت پیدا میکند. امام علی
علیهالسلام فرمود: من بودم که چشم این فتنه را درآوردم و غیر
از من احدی جرئت این کار را نداشت، چون آنها ظاهری اسلامی
داشتند. به تعبیر شهید مطهری یک عده زاهد نادان ابزار دست
منافقان زیرک میشوند و مصلحان جامعه را کنار میزنند. اینها
با ظاهر اسلام و مذهب وارد میشوند و تشخیص انحراف آنها برای
مردم مشکل است.
در شیراز هم که این اتفاق افتاد، افرادی
بودند که به نظر من به کاری که میکردند معتقد بودند و با آن
جدیت که به من حمله میکردند انگار که من یک فرد مهدور الدم
هستم. گویی نتانیاهو وارد شیراز شده بود و اصلا باور نمیکردم.
انگار به قصد کشتن من آمده بودند و نزدیک بود آنجا تلف شوم.
ما باید یک تحلیل روانی، اجتماعی و اخلاقی
بکنیم چون ممکن است این پدیده در شهرهای دیگر هم وجود داشته
باشد. این افراد مثل اعضای داعش و طالبان که از سر اعتقادشان
بمب به خود میبندند و منفجر میکنند، شستشوی مغزی داده
شدهاند. من مطمئنم اگر یک ساعت با اینها صحبت کنیم بر
میگردند. اینها برای آینده انقلاب مشکل سازند. روحانیت برای
بیداری آنها وظیفه دارد. کارهای فکری و اعتقادی کمتر شده و
آموزشها بیشتر سیاسی شده است. مردم دیگر علاقه و حوصله شرکت
در جلسات فکری مانند قبل از انقلاب را کمتر دارند. اگر این امر
تحقق مییافت و جدی برگزار میشد، این مشکلات نبود. همه چیز بر
اساس احساسات و هیجان شده است. دانشجویان هم تمایل زیادی به
جلسات فکری ندارند و زود میخواهند وارد مسائل سیاسی شوند،
لذا عمق فکری پیدا نمیکنند و ممکن است به عنوان ابزار دست
قدرت پرستان مورد استفاده قرار گیرند.
این افرادی که به من حمله کردند، اصلا نمیدانند که من چه
میگویم و چه میخواهم. حتی دشنامهایی میدادند که به شخص
شهید مطهری برمیگشت. باید کاری کنیم که فضا عوض شود. اینها یک
کتاب شهید مطهری را هم نخواندهاند. در مجلس حدود
۷۰
نفر هستند که با بنده همعقیدهاند ولی جرئت بیان نظرات خود را
ندارند. این کتاب «آینده انقلاب اسلامی ایران»شهید مطهری را هر
سپاهی، بسیجی و هر امام جمعهای بخواند. این حالت تظاهر و نفاق
که در جامعه ایجاد شده است و این حالتی که در برخی زمینهها
نمیگذارند کسی آزادانه حرفش را بزند یک بیماری بزرگ است و همه
مسئولیت دارند و نباید مایوس شد. الآن در شیراز دست آن گروه
فشار که توسط مقامات رسمی نظامی و غیرنظامی سازماندهی شدهاند
رو شده و در اثر پیگیریها یک فضای رعب و وحشتی بر آنها حاکم
شده است.
پیک نت 25 اسفند |