حمله به علی مطهری و خودروی حامل وی با چوب و چماق و سنگ و گاز
فلفل توسط اوباشی که گفته می شود به سپاه فجر و بسیج شیراز
وابسته بودند بازتابی وسیع میان مردم یافت که در سطح مسئولان
جمهوری اسلامی نیز انعکاس یافت. حسن روحانی، رئیس جمهور، ضمن
ابراز تاسف از حمله "اوباش" به علی مطهری تاکید کرد که "این
ماجرا نشان از برنامه ریزی جدید افراطیون منحرف و منفور علیه
امنیت، آزادی، اخلاق محمدی و فرهنگ اسلامی است که برای ملت
بزرگ ایران و دولت خدمتگزار قابل تحمل نمیباشد." روحانی
همچنین به دو وزارتخانه اطلاعات و کشور دستور دارد تا "عوامل
شرور، ناقض قانون و دشمنشادکن و همچنین نیروهای حامی و آمر
پشت پرده را شناسایی کنند و جهت اجرای عدالت به قوه قضائیه
بسپرند."
بدنبال دستور حسن روحانی و همکاری وزارت اطلاعات و فشار سنگینی
که به استاندار فارس - که خود از وابستگان به جریان اصولگرا و
از متهمان حوادث شیراز است - برای پیگیری این پرونده وارد شد،
اعلام شد که دوازده نفر از حمله کنندگان و متهمان این حادثه
شناسایی و به قوه قضائیه معرفی شده اند. در همین اثنا امام
جمعه شیراز و آیت الله حائری شیرازی نیز به دفاع از بسیج
شیراز وارد میدان شده و عملا مطهری را مخالف با ولایت و مقصر
درگیری اعلام کردند، و این خود نشان داد که برنامه ریزی حمله
به مطهری در سطحی بالا با حضور امام جمعه و مسئولان سپاه و
شاید بالاتر از آن گرفته شده است. اشاره ای که علی مطهری در
نامه خود به امام جمعه شیراز و اینکه "نوبت خود شما هم خواهد
رسید" کرد، در واقع اشاره به همان آمران بالاتر و فرماندهان
نظامی بود که در اولین فرصت بساط روحانیان منفوری از نوع امام
جمعه شیراز را برخواهند چید.
در ادامه مهدی تائب رئیس قرارگاه نظامی عمار در جریان یک پرسش
و پاسخ که سایت الف آن را منتشر کرده در پاسخ به این پرسش که
"جریان آقای علی مطهری در شیراز چه بود؟" گفت: یک مشت
حزباللهی حرف گوش نکن. آدم نمیداند واقعاً با اینها چه کار
کند؟ چرا این کارها را میکنید؟ اگر ما مقلد آقا هستیم، آقا
فرمود این کارها را نکنید... نظام مسئول، دادگاه، سپاه، بسیج و
نیروی انتظامی دارد."
بلافاصله پس از طائب، مرتضی آقا محمدی از ابواب جمعی مصباح
یزدی در مجلس هم اعلام برائت کرد و گفت که غلط کرده اند که سنگ
پرتاب کرده اند!
روشن است که مهدی تائب نه در دفاع از آزاداندیشی بلکه در دفاع
از همان نیروهایی که خود وی و امثال وی به مقابله با مطهری
فرستاده اند وارد میدان شده است. در واقع تائب می خواهد بگوید
که حمله کنندگان به مطهری، برخلاف سخن مطهری یا نامه روحانی،
عده ای اراذل قانون شکن نبوده اند بلکه بچه حزب اللهی حرف گوش
نکن بوده اند. البته می توان در پاسخ به آقای تائب گفت که اگر
خود دستور دهنده این این بچه حزب اللهی های حرف گوش نکن نیستید
و خود شما آنان را جمع نکرده و به ماموریت نفرستاده اید، یک
بار هم شده آنان را ادب کنید تا حرف "آقا"را گوش کنند! ولی چه
می توان کرد که امثال آقای تائب خیلی خوب می دانند که این جمع
نه "بچه حزب اللهی" که همان جمع اراذل هستند، اگر بتوان سی
سال پس از انقلاب فرقی میان ایندو گذاشت. اینان بقول مولوی
"شیر" هستند ولی شیرهای نقاشی شده بر روی پرچم ها و شعارشان
این است
:
ما همه شیریم ولی شیر علم
حمله مان از باد باشد دم به دم
حمله مان پیدا، و ناپیداست باد
جان فدای آنکه ناپیداست باد
مهدی تائب خیلی خوب می داند که این بچه "حزب اللهی" به هوای
نان و آب و جیره خوری قدرت و "آنکه ناپیداست" حزب اللهی شده
اند و اهل هزینه دادن نیستند. اینان جوانان جنبش سبز نیستند که
زیر باتوم و چاقو و تفنگ و خطر بایستند. اگر یک روز سروکارشان
با زندان بیفتد و یا آن بلایی که بر سر جوانان سبز درآوردند،
بر سر آنان درآید قرارگاه عمار باید تعطیل و آقای تائب بیکار
شود. به همین دلیل امثال تائب نه برای حفاظت از این بچه حزب
اللهی ها بلکه برای حفظ خود و بسیج و قرارگاه عمار ناگزیرند
مانع مجازات اینان شوند بویژه که ممکن است با کوچکترین فشاری
زبان باز کنند و آمران خود را معرفی کنند. اما سخنان تائب ضمنا
نشان از سنگینی فشار بر روی عاملان و آمران حمله به علی مطهری
و اراده دولت و موقعیت ضعیف قوه قضائیه در این پرونده دارد.
در همین مورد سخنان ابوترابی نایب رئیس مجلس از همه خنده دار
تر است. وی دو روز پس از حمله به قصد کشت به یک نماینده مجلس
در روز روشن و در وسط خیابان چنین می گوید: "کارآمدی دستگاه
قضایی، موجب کاهش جدی تخلفات، ناامنی برای افراد متخلف و
افزایش رضایتمندی مردم شده است". مردم اکنون منتظرند که این
"کارامدی" قوه قضائیه را که در زندگی هر روزه خود نمی بینند
لااقل در پرونده علی مطهری ببینند بویژه که نام شماری از
عاملان حادثه به قوه قضاییه اعلام شده است. انتظاری که طبعا ره
به جایی نخواهد برد چرا که این قوه قضاییه فقط دربرابر
زورگیران خیابانی دارای اقتدار است و فوری چند جوان را دستگیر
و اعدام می کند اما در برابر زورگیران سیاسی که پشتشان به باد
قدرت است قوه قضائیه اقتداری ندارد.
حمله به علی مطهری، به خلاف ادعای ابوترابی، بار دیگر درماندگی
و بی عرضگی قوه قضاییه را در کشور ما در برابر دستگاه قدرت
نشان داد. این قوه ای است که تیغ شمشیر آن فقط علیه مردم ضعیف
و ناتوان بران است، دستگاهی که پس از ماهها نتوانسته قدمی در
راه دستگیری و مجازات عاملان اسیدپاشی اصفهان بردارد، بفرض
آنکه اراده ای هم در راس آن وجود داشته باشد که ندارد، از پس
آمران حمله به علی مطهری هم بر نخواهد آمد.
در ادامه واکنش های هفته گذشته، محمد رضا باهنر، نایب رئیس
مجلس نیز در یک نشست خبری در پاسخ به این پرسش که اگر برخوردی
که با مطهری انجام شد با شما صورت میگرفت چه میکردید، گفت:
"اصولا من کاری نمیکنم که این گونه با من برخورد شود و مختصری
عاقل هستم تا نگذارم این طور شود". آن عقلی که آقای باهنر خود
به "مختصر" بودن آن اقرار می کند، بیش از آنکه حامل نوعی
دوراندیشی باشد، بیان نزدیکی "مفصل" او به قدرت است. آنچه برای
علی مطهری روی داد برای آقای باهنر روی نمی دهد نه بدلیل آنکه
به هر حال مختصر عقلی دارد، بلکه از آنرو که بر روی محدوده
باریکی که قدرت در جمهوری اسلامی برای وی و امثال وی تعیین
کرده حرکت می کند. مقام و موقعیت و منصب او ناشی از حرکت در
این محدوده است. علی مطهری هم اگر می خواست در چارچوب "مختصر
عقل" آقای باهنر حرکت کند، کسی کاری با او نداشت.
پیک نت 28 اسفند |