فساد در جمهوری به جایی رسیده که بی اختیار اواخر رژیم گذشته
به یاد همه می آید. در آن زمان نیز فساد آنقدر بالا گرفت و همه
گیر شد که خود شاه نیز علمدار مبارزه با آن شد! هر سال در ششم
بهمن به مناسبت باصطلاح "انقلاب سفید" یک راهپیمایی (از نوع
راه پیمایی ساندیسی 9 دی در سال 88) برگزار می شد که در آن
گویا "ملت" با "رهبر انقلاب" تجدید پیمان می کرد. شاه در
سخنرانی راهپیمایی ششم بهمن 54 پرچمدار مبارزه با فساد گردید و
از مردم خواست که از فاسد نگذرند و آن را در هر کجا که باشد
معرفی کنند. چند روز پس از سخنرانی شاه و وعده مبارزه با فساد،
دکتر علی اصغر حاج سید جوادی، از روشنفکران مخالف استبداد،
نامه ای 53 صفحه ای خطاب به رئیس دفتر شاه با عنوان "فساد در
دستگاه های دولت" نوشت. انتشار این نامه در فضای خفقان زده و
استبدادی آن دوران حادثه مهمی تلقی می شد که این بخش مسئله و
انگیزه ها و دلایل انتشار این نامه مورد نظر ما نیست. مسئله آن
است که در این نامه در مسئله فساد بر همان نقطه ای انگشت
گذاشته شد که امروز و همچنان به عنوان راه حل مبارزه با فساد
به قوت خود باقیست، یعنی مبارزه با فساد بدون نظارت و آگاهی
مردم ممکن نیست.
نقل بخش هایی از آن نامه 53 صفحه ای و مقایسه آن با وضع امروز
در جمهوری اسلامی بی فایده نیست و نشان می دهد که ما از دولت
میرحسین موسوی که شاید پاکدست ترین دولت تاریخ ایران بود طی
دو دهه رهبری آقای خامنه ای به کجا رسیده ایم.
حاج سید جوادی در نامه خود نوشت:
"طرح مسئله مبارزه با فساد، نخست از سوی اعلیحضرت و سپس
اقدامات دولت به دنبال آن، سئوال های متعددی را مطرح می کند.
وقتی وجود فساد پس از 13 سال که از عمر انقلاب سفید می گذرد،
همچنان در دستگاه دولت باقی است، خود بهترین دلیل بر این امر
است که مردم در اعمال حقوق قانونی، سیاسی و اجتماعی خود،
مخصوصا در زمینه نظارت بر اعمال دولت، چه بطور مستقیم و چه از
طریق مطبوعات و وسائل ارتباط جمعی و فعالیت های حزبی و صنفی، و
چه به صورت غیرمستقیم، یعنی از طریق مجالس قانونگذاری و انجمن
های شهری آزادی نداشته اند. به عبارت دیگر، این مسئله قطعی و
تردید ناپذیر است که میزان فساد مالی و اداری در سازمان های
دولتی، با میزان شرکت و دخالت مردم در نظارت بر اعمال دولت و
اعمال حقوق قانونی و اساسی آنها در امر دخل و خرج و خزانه ملت،
رابطه مستقیم دارد. هر قدر نظارت مردم بر اعمال دولت بیشتر و
استفاده آنها از حقوق قانونی، نظیر آزادی بیان و قلم زیادتر
باشد، خود به خود، میزان فساد در دستگاه های دولتی، در همه
سطوح کمتر خواهد بود. اگر مخالفت و اعتراض به وجود فساد، برای
ابراز و بیان می توانست از راه های قانونی و حقوقی برخوردار
باشد، نه تنها فساد ادامه نمی یافت، بلکه اصولا به صورتی از
قوت و شدت در نمی آمد که اعلیحضرت وجود فساد و مبارزه با آن
را، در سازمان های دولتی، آن هم پس از 13 سال که از انقلاب
(سفید) می گذرد، مطرح کنند. بنابراین، نه تنها دولت با فساد و
در کنار فساد زندگی کرده است و با عوامل و اسباب فساد در حال
سازش دائمی و همزیستی مسالمت آمیز بوده است، بلکه در این مدت
نیز، به اشکال گوناگون و طبعا با استفاده غیرقانونی از
اختیارات قانونی، یا با قانونی کردن وسائل غیرقانونی، با
مخالفین فساد و معتقدین به رشد و پیشرفت واقعی کشور مبارزه
کرده است. در حالی که اعلیحضرت خطاب به مردم گفتند که از فساد
نگذرید و فاسد را معرفی کنید وقتی دولت اصولا در زمینه فساد
سازمان های اداری، حقایق را از مردم مکتوم می دارند و مجلسین
شورا و سنا، بکلی در زمینه فساد مطلقا خاموش و ساکت هستند و
مطبوعات به هیچ وجه اجازه ندارند از سطح ظاهری نقایص و شکایات
عبور نموده و ریشه بنیادی فساد را مورد بحث و گفتگو قرار دهند.
بنابراین مردم چگونه می توانند با فساد مبارزه کنند؟"
حاج سید جوادی در ادامه نامه خود به سخنان هویدا نخست وزیر وقت
اشاره می کند که سخنان آیت الله لاریجانی رئیس قوه قضائیه
کنونی را بیاد می آورد. وی می نویسد :
"آقای نخست وزیر می گوید "همه افراد ملت در پناه قانون زندگی
می کنند و هرگز به کسی اجازه داده نمی شود که بدون دلیل و مدرک
تهمتی بر دیگری وارد کند"
آیا آقای نخست وزیر نمی داند که اکنون افراد بسیاری در زندان
ها هستند که با آراء دادگاه های نظامی محکوم شده اند و مدت
محکومیت خود را در زندان ها گذرانده اند، اما در دولت ایشان که
همه افراد ملت در پناه قانون زندگی می کنند، این افراد همچنان
در زندان نگاه داشته شده اند. آیا آقای نخست وزیر، وزیران
ایشان، که به هر حال طبق قانون اساسی دارای مسئولیت مشترک
هستند در برابر این رسوایی های مالی هیچگونه مسئولیتی ندارند؟
آیا این نطق های پرحرارت و تائیدهای آتشین ایشان از مبارزه با
فساد، ساحت ایشان را از نتایج قانونی و اخلاقی فساد های بزرگ
مبرا می سازد؟
اگر آقای نخست وزیر برای این ادعاهای خود دلیلی دارد، بهتر است
آن را به صورت گفت و گویی آزاد و در برابر افکار عمومی و حاضر
بودن برای شنیدن جواب از طریق رابطه انسانی و دمکراتیک عرضه
نمایند، نه به شکل حرف های یک جانبه و بدون پاسخی که وسائل
ارتباط جمعی موظفند آن را بدون انعکاس نظریات و جواب های واقعی
مردم منتشر نمایند .
اگر رژیم مدعی است که در جهت تامین عدالت و حقوق اجتماعی برای
همه گام بر می دارد، چه نیازی داریم که در برخورد با مخالفت
های فکری و اعمال فشار و شکنجه های غیرانسانی، در زیر زمین های
تاریک تا آنجا پیش برویم که دیگران دولت ما و رژیم ما را یکی
از "فرومایه ترین" رژیم ها معرفی کنند؟
البته می توان با تنظیم برنامه های رادیوئی و تلویزیونی از طرف
مبلغین سیاسی دولت و انتشار مقالات و برپا کردن مجالس سخنرانی
ها و بیانیه ها و اجتماعات بزرگ و اعلامیه های طولانی، با
امضاهای فراوان همه این مطالب را تکذیب کرد و به کمک الفاظ و
امواج تبلیغاتی، طوفانی در جهت اثبات حقانیت روشها و برنامه
های دولت، به راه انداخت، اما هیچیک از این طوفانهای
تبلیغاتی، قادر به مقاومت در برابر حقیقت نخواهد بود ..."
(خلاصه شده به نقل از تاریخ سیاسی 25 ساله ایران – غلامرضا
نجاتی)
راه توده: بنظر می رسد چیز زیادی نباید بر این نامه افزود.
امروز هم بسیاری از افراد پاکدستی که با فساد مخالفند یا در
حبس اند و یا در حصر خانگی و مطبوعات نیز بدون بیم از تعطیل و
توقیف و دستگیری نویسندگان آنها از سطحی معین نمی توانند جلوتر
بروند و صدا و سیما نیز جولانگاه همان هائی است که فساد را به
بارآورده اند. امام جمعه و فرماندهان سپاه و دیگران نیز ماله
در دست، فرمان رهبر برای مبارزه با فساد را روی دیوار حاشا و
دروغ ماله کشی می کنند.
پیک نت 4 دی |